در اینبخش بهترین نوستالژی هاي ژاپنی در ایران را بررسی میکنیم. از لوازم خانگی ساخت ژاپن، سرزمین طلوع خورشید گرفته تا انواع برندهای خودروسازی مثل تویوتا و نیسان، ژاپن و محصولات ساخت این کشور در ایران بسیار مشهور و محبوب می باشند، ایرانی ها یکی از مردمانی هستند کـه با ژاپن و محصولاتش خاطرات زیادی دارند، در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید تا این نوستالژی ها را مرور کنیم.
صوت و تصویر
از جمله نامدارترین برندهای مورد اعتماد ایرانیها از زمانی کـه پای تکنولوژیهاي نوین بـه زندگی مردم باز شد و بـهویژه مهمان ناخواندهاي بـه اسم «تلویزیون» در خانهها جا خوش کرد، سونی و پاناسونیک بود. سونی در هفتم ماه مه ۱۹۴۶ توسط ماسارو ایبوکا و آکیو موریتا در توکیو پایتخت ژاپن متولد شد. موریتا یک فیزیکدان بود کـه بـه ارتش ژاپن پیوست ودر جریان جنگ جهانی دوم با ایبوکا آشنا شد.
همان جا ایده تاسیس سونی شکل گرفت. هردو با سرمایه اولیه ي ۵۳۰ دلار، یک مغازه اجاره کردند و با ۸ کارمند، بکار تعمیر رادیو مشغول شدند. البته نام آنچه موریتا و ایبوکا آنرا تاسیس کردند از همان ابتدا «سونی» نبود و برای مدت ۱۲ سال، آنها با نام «توکیو تسوشین کوگیو» فعالیت میکردند. سپس درسال ۱۹۵۸، تصمیم بر این شد کـه نام شرکت رابه «سونی» تغییر دهند.
درسال ۱۹۵۰، سونی اولین دستگاه ضبط صوت را در ژاپن ساخت. نام این محصول Type G بودو صرفاً در اختیار سازمانهاي دولتی قرار داشت. درسال ۱۹۶۸، سونی اولین تلویزیون رنگی خودرا عرضه کرد؛ این تلویزیون در آن زمان از روشنایی و کیفیتی دوبرابر بیشتر از محصولات قبلی بهره می برد.
در ایران زمانی کـه اکثراً تلویزیون سیاه و سفید توشیبا داشتند، هر وقت سریال، فیلم یا فوتبالی پخش می شد، کار آنهایی کـه تلویزیونشان رنگی بود درمیآمد چون فامیل دوست داشتند علاوه بر دیدن روی ماه صاحب تلویزیون، برنامه مورد علاقهشان رابه صورت رنگی ببینند!
سال ۱۹۷۱، سونی از VP-۱۱۰۰ پرده برداشت. این همان چیزی اسـت کـه مـا آنرا در ایران بعنوان «ویدئو» میشناسیم و تا سالها هم استفاده ازآن ممنوع بود. برای دیدن دورهمی و البته هزارباره فیلمهاي شعله و رمبو و راکی و بروسلي، طبق معمولً زیر چادر مادر ها یا داخل یک بقچه رنگ و رو رفته، از امنترین جاها برای جابهجایی این وسیله ممنوعه بـه حساب میآمد! سال ۱۹۷۵ سونی از بتاماکس پرده برداشت.
نوعی جدید از ضبطکنندههاي ویدئویی کـه مـا در ایران بـه این دستگاهها میگفتیم «ویدئوی فیلمکوچک». شاید خیلیها هنوز لذت تماشای کارتون گربههاي اشرافی، سیندرلا و سفیدبرفی در این ویدئوها را فراموش نکرده باشند. درسال ۱۹۷۹ این کمپانی از اولین نسل «واکمن» پرده برداشت.
همان دستگاهی کـه میتوانست بـه شکل قابل حملی یک نوار کاست را برای شـما پخش کند. این دقیقاً همان دستگاهی اسـت کـه بچههاي دهه شصت برای مجاب کردن پدر و مادرشان بـه خرید آن، میگفتند با آن، نوارهای زبان گوش می دهند و انگلیسی خودرا تقویت میکنند یا حتی وعده شنیدن تلاوتهاي مجلسی عبدالباسط را میدادند!
سال ۱۹۸۲، سونی اولین پخشکننده CD رابه شکل جهانی بـه فروش رساند و دوسال بعد هم دیسکمـن کـه مثل همان واکمن بود، با این تفاوت کـه بجای کاست میتوانست CD پخش کند، بـه بازار آمد و رشد سریع CD مدیون این سیستم شد. سال ۱۹۹۴، کنسول بازی PlayStation در ژاپن بـه فروش رسید؛ محصولی کـه درسال ۱۹۹۵ بـه بازار ایالات متحده و اروپا رسید و تا پایان سال ۱۹۹۶، بیش از ۱۰ میلیون ازآن فروخته شد.
این آمار تا پایان ۱۹۹۸ بـه بیش از ۵۰ میلیون دستگاه رسید و پلیاستیشن، پای ثابت گیمنتهاي ایران شد؛ همان جاییکه بچهها با هزار زحمت از پدر و مادرشان پول میگرفتند تا کودکیشان را آنجا بین قهرمانهاي بازیهاي جنگی و رزمی سپری کنند! سال ۱۹۹۵ نیز دوربین دستی برای ضبط ویدئو عرضه شد و از همان دوران بازار فیلم برداری از مراسم در ایران رونق گرفت.
تا امروز همان فناوریها و سیستمها روزآمد شده اسـت و هرروز شکل تازهاي از آنها بـه بازار می آید کـه احتمالاً برای نسلهاي بعدی تبدیل بـه نوستالوژی خواهد شد. بنیانگذار شرکت پاناسونیک هم «کونوسوکه ماتسوشیتا» بود کـه فعالیتش در صنعت الکترونیک را از بخش فروش شرکت هیتاچی آغاز کرد. او درسال ۱۹۱۸ کارخانه تولید ابزار برقی ماتسوشیتا را برای تولید لوازم برقی جانبی راه انداخت.
درسالهاي نخست، شرکت بـه فروش لامپ و اطو پرداخت ودر سال ۱۹۲۷ اولین تولید خود راکه لامپهاي دوچرخه بود، با برند ناسیونال بـه بازار ژاپن عرضه کرد. پس از جنگ جهانی دوم، ماتسوشیتا اقدام بـه بازسازی و سازماندهی مجدد ساختار شرکت پاناسونیک کرد و محصولات جدیدی رابه بازار ژاپن فرستاد کـه شامل رادیو، دوچرخه و لوازم خانگی میشد.
ماتسوشیتا در راستای تولید لوازم مورد نیاز پس از جنگ، کمکهاي فراوانی بـه برادر همسرش برای راهاندازی شرکت سانیو کرد. اگرچه این شرکت بعد ها بـه بزرگترین حریف پاناسونیک تبدیل شد اما سرانجام درسال ۲۰۰۸ پاناسونیک آنرا خرید! در اواسط دهه ۱۹۷۰ تلویزیونهاي پاناسونیک، بـه بازارهای آسیا و خاورمیانه وارد شد.
پس از موفقیت در فروش این تلویزیونها در بازارهای وسایل الکترونیکی آسیا و ایالات متحده کشور آمریکا، در اواخر این دهه، در پی افزایش درخواست بازارهای اروپا بـه این محصول، تلویزیونهاي پاناسونیک بـه بازارهای اروپا نیز عرضه شد. همچنین در دهه ۸۰، ماتسوشیتا شرکت تابعه پاناسونیک سنیور پارتنر را راهاندازی کرد کـه اولین محصول آن اولین کامپیوتر ژاپنی سازگار با آیبیام بود.
شرکت پاناسونیک طیف وسیعی از محصولات و تجهیزات الکترونیکی، الکتریکی و صنعتی را تولید و عرضه میکند اما انچه برای مـا خاطرهانگیزتر اسـت، تلفنهاي پاناسونیک اسـت؛ همان تلفنهایي کـه بعد از عددگیرهای دستی چرخشی بـه خانههایمان پا گذاشته بودو کلی دکمه داشت کـه از خیلیهایش سر در نمیآوردیم یا اساساً در کشور مـا کاربردی نداشت.
بعدتر هم آنچه امروز برایمان یادآور شنیدن خبر هـای تلخ یا شیرین اسـت، تلفنهاي بیسیم بود؛ همان تلفنهاي سفید و خاکستری بزرگ و سنگین کـه در دهه هفتاد بـه خانهها رسید و هر کس از آنها داشت برای خودش کسی بـه حساب میآمد. از عجایب تلفنهاي بیسیم این بود کـه هر کس آنرا دستش می گرفت تصور میکرد چون بیسیم اسـت و امکان جابهجایی دارد، حتما باید موقع مکالمه راه برود!
ماشین و موتور
تویوتا، مزدا، نیسان، یاماها و هوندا، شخصیتهایي هستند کـه از وقتی حافظهمان یاری می کند در کوچه و خیابانها با آنها زندگی کردهایم. ریشههاي تأسیس شرکت خودروسازی تویوتا، بـه سال ۱۹۲۶ بازمیگردد؛ زمانی کـه ساکیشی تویودا، اقدام بـه راهاندازی شرکت صنایع تویوتا کرد. ساکیشی تویودا کـه سالها هم چون پدرش بـه فروش فرش اشتغال داشت.
این کارخانه را راهانداخته بودو درسال ۱۸۹۴ یک ماشین بافندگی صنعتی نیز ابداع کرده و ساخته بود. تویودا کـه درسال ۱۹۲۹ در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه توکیو فارغ التحصیل شده بود، در کارخانه پدر مشغول بکار شد اما همه ی توجه او صرف ساخت موتور ماشین بود. درسال ۱۹۳۰ کیشیرو تحقیق روی موتورهای گازوئیلی را آغاز کرد.
او در مورد برنامه آینده خود با رئیس شرکت، ریسابورو مشورت نمود، ریسابورو در ابتدا بسیار محتاط بودو فریادهای اعتراض از داخل و خارج کمپانی بلند شد اما کیشیرو بر تصمیم خود پافشاری میکرد و عقیده داشت کـه این تجارت برای کمپانی سودمند خواهد بودو از همه ی مهمتر دولت نیز آشکارا برای سیاستگذاری پیش بردن صنایع خودرو در تلاش بود.
طولی نکشید کـه ریسابورو موافقت کرد و کیشیرو دپارتمان خودرو را درسال ۱۹۳۳ در قسمت کوچکی از کارخانه ریسندگی پدر، راهاندازی کرد. هدف او تولید ماشینهاي مناسب با شرایط ژاپن بود؛ در حالی کـه نکات مثبت خودروهاي خارجی را نیز درنظر داشت. درسال ۱۹۳۵ اولین کارخانه خودروسازی تویوتا، آغاز بکار کرد و سال بعد، لوگوی تویودا بـه تویوتا تغییر یافت.
یکسال بعد، یعنی ۱۹۳۷ شرکت تویوتاموتور بـهطور رسمی افتتاح و بـه این ترتیب یکی از موفقترین کارخانجات ریسندگی ژاپن، در میان دو جنگ جهانی با تغییر گرایش، بـه کارخانه خودروسازی تبدیل شد. زندهترین عکسهای قدیمی از تویوتا برای مـا برمیگردد بـه مدلهاي سواری کرونا و کارینا کـه جوانهاي دهه ۵۰ و ۶۰ آنرا در حد آن روزها اسپرت می کردند ودر خیابانهاي خلوت و بیترافیک، شاخ دور دورهای آن زمان می شدند.
تصویر آشنای دیگر از تویوتا برای ایرانیها، همان ماشین خاکیرنگی بود کـه درکنار جیپ در جبههها حضور داشت؛ یعنی لندکروز. جنگ بین دو کره در دهه ۱۹۵۰ میلادی را می توان سرآغاز تولید این خودرو بـه حساب آورد. پس از حمله کره شمالی بـه کره جنوبی درسال ۱۹۵۰ میلادی، ایالات متحده کشور آمریکا بعنوان یکی از متحدین کره جنوبی کـه ژاپن را در تصرف خود داشت، بـه خودرویی نظامی نیاز داشت.
آنچه مـا از این خودرو در جبههها بـه یاد داریم، مربوط بـه مدل J۴۰ میشود کـه از ۱۹۶۰ تولید می شد ودر جنگ نیز بیشتر دست نیروهای ارتش بود. نسل چهارم این خودرو هم سری J۶۰ بود کـه درسال ۱۹۸۰ معرفی شد کـه بعنوان خودروی فرماندهی و امدادی و با نام مستعار ۴WD در جنگ حضور داشت. درسال ۱۹۱۴ نیز کارخانه خودروسازی کوچکی، آغاز بـه تولید یک وسیله نقلیه دو سیلندر کرد کـه تنها ده اسب بخار قدرت داشت.
نام این خودرو دات تعیین شد کـه اولین حروف نام شرکای آن بود. سالها گذشت تا درسال ۱۹۳۰ ماشین دات دستخوش تغییر شد و خودروی کوچک جدیدی بـه نام پسر دات Son of DAT تولید شد و چندی بعد نیز بـه داتسون «در زبان ژاپنی بـه معنای خورشید تابان» شهرت یافت. درسال ۱۹۳۴ داتسون اقدام بـه مشارکت با خودروساز دیگری کرد کـه نهونسانگ نام داشت و پس ازآن نام داتسون بـه نیسان تغییر یافت.
اما آنچه از نیسان برای مـا خاطرهانگیز اسـت، پاترول نام دارد. روزهایی کـه هنوز مثل هم اکنون تعداد شاسیبلند سوارها اینقدر زیاد نبود، پاترولسواری برای خودش ابهتی داشت. آن وقتها اگر کسی در میان اقوام و فامیل پاترول داشت و البته کمی هم مهربان بود، کلی آدم سوار میکرد و میزد بـه دل جاده چالوس یا هراز. بچهها کـه جثهشان کوچکتر بود، تا آنجا کـه در عقب بسته شود دربخش انتهایی پاترول جا داده می شدند!
درسال ۱۹۵۱ اولین خودروی دو دیفرانسیل کمپانی نیسان بـه نام پاترول از خط تولید خارج شد کـه از بسیاری جهات مورد توجه ژاپنیها قرار گرفت. از نظر ظاهری بسیار شبیه بـه خودرو جیپ ساخت کشور آمریکا بودو تا سال ۱۹۸۰ نیز تغییرات زیادی کرد. در ایران فقط نسل سوم پاترول مشهور بـه سری ۱۶۰ و ۲۶۰ تولید ودر واقع مونتاژ شد. تولید این خودرو در ایراناز سال ۱۳۶۴ آغاز شد.
درسال ۱۳۷۲ تجهیزات بیشتری مانند هیدرولیک فرمان، کولر، رینگ پهن و گارد محافظ سپرجلو و همینطور زاپاسبند عقب بـهطور استاندارد توسط کارخانه بـه آن اضافه شد کـه در افزایش اسانی و همچنین زیبایی ظاهری آن سهم بسزایی داشت بـه طوریکـه درسالهاي بعد ازآن و همچنین اکنون دیگر در ایران یافتن نیسان پاترول بدون این تغییرات ظاهری کار مشکلی اسـت.
درسال ۱۳۸۲ بدلیل عدم برخورداری از سامانه انژکتور و برخوردار نبودن از استانداردهای عدم آلایندگی هوا، تولید پاترول در ایران متوقف شد و بر این اساس جوانترین پاترولی کـه ممکن اسـت امروز ببینیم حداقل ۱۵ سال سن دارد. موتورسیکلت، ازآن وسیلههاي دوپهلو در ایران بود. هم خودروی خانوادههاي کمدرآمد بـه حساب میآمد، هم وسیله پز دادن جوانهاي پولدار بود.
برای خیلیها یادآور رفیقبازیها و شمالرفتنهاي یهویی اسـت و بعضیهاي دیگر هم هرگز بـه رویای داشتن یاماها تریل یا هوندا ۱۲۵ گوجهاي یا حتی لحظهاي سوار شدن بر آن دست پیدا نکردند. البته خیلیهاي دیگر هم بودند کـه فقط زورشان میرسید پوستر آنها رابه دیوار اتاق یا داخل کمدشان بچسبانند و هیچ وقت تصور نمیکردند بتوانند موتور بخرند.
شاید اولین روزهایی کـه CG۱۲۵ پا بـه ایران گذاشت سال ۱۹۷۶ ودر ایام انقلاب بود. تعداد زیادی از گردشگران خارجی این موتور را یکی از نمادهای عجیب میدانستند و تعجب می کردند کـه یک موتورسیکلت از ردهخارج و فراموششده در ایران این همه ی طرفدار دارد. خاطره تکچرخزدن مقابل دبیرستان دخترانه و دردسرهای بعدی آن، جزء خاطرات مشترک خیلی از پسرهای موتورسوار دهه ۵۰ و ۶۰ اسـت.
سریال و کارتون
شاید پررنگترین نوستالوژیهاي ژاپنی برای ایرانیان، سریالها و کارتونهاي ساخت ژاپن باشد؛ از اوشین و هانیکو گرفته تا ايکییوسان و فوتبالیستها. اوشین، شخصیت اصلی سریالی بود بـه نام سالهاي دور از خانه کـه با دوبله زیبای مریم شیرزاد در اوج روزهای جنگ و آژیر قرمز و قطعی برق و رفتن بـه پناهگاه میهمان خانههاي ایرانیان بود. این سریال درسال ۱۹۸۳ توسط NHK تولید شد.
شخصیت اصلی این سریال، اوشین تانوکورا نام داشت کـه در سنین پیری، خاطرات زندگی سختش از زمان کودکی تا بزرگسالی را تعریف میکرد. از آنجا کـه این سریال در روزهای مصیبتباری در ایران پخش می شد، مردم با دیدن بدبختیهاي اوشین یاد بدبختیهاي خودشان میافتادند و با ریختن اشک، کمی از بار غصههایشان را سبک میکردند!
«زندگی، منشوری اسـت در حرکت دوار». این، جملهي ابتدایی سریال «داستان زندگی» بود کـه بخاطر شخصیت اصلی آن بـه «هانیکو» مشهور شد. این سریال هم از مجموعه سریالهاي صبحگاهی شبکهٔ NHK ژاپن با محوریت زنان بود کـه درسال ۱۹۸۶ ودر ۱۵۶ قسمت ۱۵ دقیقهاي از همین شبکه پخش می شد. از کارتونهاي نوستالوژیک هم میتوان از ايکییوسان یاد کرد.
مجموعهاي ۲۹۶ قسمتی از محصولات Toei Animation کـه از اکتبر ۱۹۷۵ تا ژوئن ۱۹۸۲ از کانال TV Asahi ژاپن پخش شد و بخشهایي ازآن را هم در برنامه کودک برایمان بـه نمایش درآمد. ايکییوسان پسربچه باهوش و کچلی بود کـه برای هر مشکلی یک راهحل متحیرکننده پیدا می کرد و شیوه فکر کردنش هم مشهور بود. روی زمین مینشست.
او دو انگشت سبابهاش رابا نوک زبان خیس می کرد و روی سرش بـه صورت دایرهاي میچرخاند، چند ثانیه میگذشت و ناگهان راهحل را ارائه میداد. وقتی هم با راهحلهایش توی کار کسی میگذاشت، چشمک فاتحانهاي حواله بیننده می کرد. خیلی از بچههاي قدیم با ايکییوسان مقایسه می شدند؛ چون نصف همه ی مـا بود اما مغزش خوب کار می کرد!
سفر هـای میتی کومان همدیگر کارتون نوستالویژیک ژاپنی اسـت کـه توسط شرکت کناک «سازنده پسر شجاع و مسافرکوچولو» ساخته شد. این کارتون بر اساس زندگی توکوگاوا میتسوکونی «۱۶۲۸–۱۷۰۱» ملقب بـه «میتوکومون» ساخته شده اسـت. او یکی از شخصیتهاي محبوب تاریخ ژاپن اسـت و از او بعنوان فردی شوخطبع و خوشمشرب و یک دکتر و غذاشناس خبره یاد شده اسـت.
میتو کومون در سفرهایش دو محافظ بـه نامهاي «ساساکی سوکه سومابورو» و «آتسومی کاکونوشین «کاکوسان»» رابه همراه داشت؛ بنابر این شخصیتهاي «تسوکه» و «کایکو» در این فیلم وجود تاریخی داشتهاند اما «سه گارو» و «زُمبه» سگ او خیالی هستند. در ادامه سفر هـای این گروه، یک بانوی اشرافی بـه نام خانم کوتو و دخترک شجاعی بـه نام ناتسو نیز بـه آنها میپیوندند.
میتیکومان، مأمور مخصوص حاکم بزرگ، پسرعموی شوگون «سپهسالار کل ژاپن» بود کـه بعنوان یک بازرس مخفی عادل و خردمند، با هویتی ساختگی برای سرکشی بـه عملکرد حاکمان استانهاي مختلف میرفت. داداش کایکو محافظ مخصوص میتو کومون، مهربان و تنومند بود کـه با بستن «دستمال قدرت» نیروی ویژهاي مییافت. تسوکه هم محافظ مخصوص میتوکومون، فردی کمحرف، جدی و یک سامورایی چیرهدست بود.
در پایان هر قسمت او «علامت مأمور مخصوص حاکم بزرگ» را نشان میداد و بـه همه ی دستور میداد کـه «احترام بگذارید»! سهگارو هم پسری بازیگوش ولی بیباک بود کـه با سگش زمبه، گروه میتیکومان را همراهی می کرد. و نهایتاً کارتون فوتبالیست ها، ازآن مجموعههاي نوستالوژیکی اسـت کـه مرزهای خالیبندی را جابجا کرده بود.
اما همه ی مـا با آنکه میدانستیم اتفاقات آن در دنیای واقعی فوتبال امکان پذیر نیست، لحظهشماری می کردیم تا ظهر جمعه بـه تماشای آن بنشینیم و ببینیم توپی کـه از یک هفته قبل با شوت سوباسا در آسمان در حال چرخیدن بود، نهایتاً چـه سرنوشتی پیدا کرد. فوتبالیستها یک کارتون مکتوب بود کـه از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ توسط شوگاکوکان در مجله کروکری ژاپن منتشر میشد.
بر اساس این کارتون، یک مجموعه انیمیشن ۲۶ قسمتی نیز توسط استودیو پیروت درسالهاي ۱۹۸۶ – ۱۹۸۷ تولید شد. این مجموعه در ژاپن نتوانست بینندگان زیادی را جلب کند و شاید دلیل آن، رقابت با «کاپیتان سوبا» بود کـه هم زمان با این مجموعه پخش می شد. پس از ۲۱ قسمت، پخش آن در ژاپن متوقف شد اما در ایران با حذف چند شخصیت داستان، از شبکه اول سیما و کمتر از ۲۱ قسمت، پخش شد.
بی شک همه ی مـا باید در زمان حال زندگی کنیم اما شاید تعجب کنید اگر بدانید توجه کردن بـه گذشته، هر از چندگاهی میتواند فواید شگفت انگیزی بـه ویژه برای سلامت روانی مـا بـه همراه داشته باشد. بعنوان مثال آیا میدانید کـه فکر کردن بـه خاطرات قدیمی، اعتماد بـه نفس شـما را افزایش میدهد؟ یا اگر احساس تنهایی میکنید، بهترین و سریع ترین درمان، سیر کردن در خاطرات گذشته اسـت؟
تماشای یک فیلم قدیمی یا نگاه کردن بـه عکسهای قدیمی کـه با دوستان و اعضای خانواده تان دارید، میتواند احساس امنیت، گرمی و محبت گذشته را در زمان هایي کـه احساس تنهایی میکنید بشما برگرداند.
فقط باید بخاطر داشته باشید کـه یاد آوری خاطراتی کـه زیاد خوشایند نیستند، ممکن اسـت حس تنهایی شـما را حتی بیشتر کند.
غرق شدن در گذشته مـا رابه آینده امیدوار می کند. براساس نتایج تحقیقی کـه در نشریه معتبر شخصیت و روان شناسی اجتماعی منتشر شد، صِرف فکر کردن درباره کلمات نوستالژیک یا گوش دادن بـه موزیک هایي کـه حس نوستالژی را در مـا برمی انگیزند، میتواند در مـا امید بـه آینده اي روشن تر ایجاد کند.
پروفسور «کریستین باچو» از دانشگاه ایالتی اوهایو در این باره میگوید: «هر تغییری، چـه مثبت و چـه منفی، میتواند بسیار اضطراب آور باشد. کاری کـه نوستالژی هم از نظر عاطفی و هم از نظر شناختی می کند، این اسـت کـه ردپای چیزهایی راکه ثابت مانده اند حفظ کند و با ایجاد نوعی حس تداوم بشما حس استواری و ثبات ببخشد.»
همچنین خاطرات نوستالژیک با یادآوری اینکـه زندگی همیشه هم دشوار نبوده اسـت، حس ثبات و توانایی گذر از دشواری ها رابه مـا تلقین می کند. بازگشت ذهنی بـه دوران ثبات و آرامش، مقابله با استرس و فشار کنونی را برای مـا راحت تر می سازد.
کسانی کـه از مرگ میترسند، فایده بیشتری از حس نوستالژی میبرند. می پرسید چرا؟ دلیلش این اسـت کـه سفر ذهنی بـه گذشته بـه زندگی معنای بیشتری می بخشد و افکار منفی درباره مرگ را سرکوب می کند.
خاطرات قدیمی کـه موفقیت هاي گذشته رابه یادتان می آورد، باعث می شود بتوانید سرتان را بالا بگیرید و بر مشکلات فائق آیید.
خاطرات دستاوردهای گذشته و پس زمینه اي کـه از احساس پیروزی در ذهن تان وجوددارد، شـما را برای کسب موفقیت در حال و آینده آماده تر می کند.
اگر با همسرتان مشکل دارید سعی کنید بـه لحظات خوب در روابط تان بیندیشید. یادآوری این لحظات خوب بـه یادتان می آورد کـه اساسا چرا درکنار هم هستید و این یادآوری بـه تقویت پیوند شـما کمک می کند.
پروفسور «کلی روتلج» دانشمند رفتارشناس، نویسنده و استاد روان شناسی دانشگاه ایالتی داکوتای شمالی در این باره میگوید: «نوستالژی، افزایش احساس وابستگی اجتماعی مـا بـه دیگران بـه خصوص اعضای خانواده مان رابه دنبال دارد.»
در زمان هاي بی ثباتی و نداشتن قطعیت «مانند زمانی کـه بجای دیگری نقل مکان کردهاید یا کار جدیدی را شروع میکنید»، نوستالژی میتواند مانند لنگری عمل کند کـه بـه احساسات شـما ثبات می بخشد.
یادآوری خاطرات شاد گذشته این امید را در شـما ایجاد می کند کـه این دوران گذار نیز بـه آرامی خواهد گذشت و بزودی جز خاطره اي ازآن بـه جا نخواهد ماند.
بهترین راه برای حفظ آرامش و ادامه مسیر زندگی، یادآوری خاطرات گذشته اسـت. خاطراتی کـه بـه یادمان می آورد زندگی با وجود همه ی سختی ها ادامه یافته اسـت.
حس نوستالژی بشما کمک می کند کـه در مواجهه با نگرانی ها نگرش مثبت تان را حفظ و شرایط استرس زا رابه تجربیاتی خوشایند برای یادگیری بیشتر تبدیل کنید.
تعداد زیادی از افراد در مواجهه با تغییرات اساسی زندگی بـه سختی میتوانند با خودشان صادق باشند. در این بین خاطرات نوستالژیک این اجازه رابه افراد میدهد کـه در لابه لای تغییرات هم بخاطر داشته باشند کـه بوده اند، از کدام گذشته آمده اند و چـه چیزهایی واقعا اهمیت دارند.
وقتی درباره خودتان و روابط تان با دیگران حس بدی دارید، نوستالژی بشما کمک می کند جایگاه تان در جهان رابه خاطر بیاورید و آرامش پیدا کنید. پروفسور روتلج در کتابش بـه نام «نوستالژی: یک منبع روان شناختی» در این باره مینویسد:
نوستالژی این فرصت رابه افراد میدهد کـه بـه خودشان خاطرجمعی بدهند از موفقیت هاي میان فردی برخوردار بوده اند، از سوی دیگران دوست داشته شده اند و برای انها ارزشمند بوده اند. نوستالژی بـه افراد حس محبوب بودن، مورد حمایت بودن و از شایستگی اجتماعی برخوردار بودن را تلقین می کند.