پارس ناز پورتال

شعر احساسی و عاشقانه از رابعه بلخی

شعر احساسی و عاشقانه از رابعه بلخی

شعر احساسی و عاشقانه از رابعه بلخی 

رابعه بلخی اولین زن شعر پارسی است و داستان زندگی وی بسیار غمناک می باشد،او عاشق بکتاش غلام برادرش شد و به خاطر این عشق برادرش جان او را گرفت.

 

عشــق او باز اندر آوردم به بند

کـــوشش بسيار نامد سودمند

عشق دريايی کرانه نا پديد

کی توان کردن شنا ای هوشمند؟

عاشقی خواهی که تا پايان بری

پس ببايد سـاخت با هر ناپسند

زشت بايد ديد و انگاريد خـوب

زهر بايد خورد و پنداريد قند

توسنی کردم ندانستم همی

کز کشيدن سخت تر گردد کمند

 

الا ای بـاد شـــبگـیـری پیــــــام مـــن بــه دلـبر بر

بگــو آن ماه خوبان را که جان با دل برابر بر

به قهـــر از مــن فگندی دل به یک دیدار مهرویا

چنان چــــون حیدر کـــرار دران حصن خیبر بر

تو چـــون مـاهی و من مـاهی همی سوزم بتابد بر

غم عشقت نه بس باشـــــد جفــــا بنهادی از بربر

تنم چـــــون چنبری گشـــته بدان امیــــد تا روزی

ز زلفــــت برفتـــد ناگـــه یـــکی حلقه به چنبر بر

ستمگر گشته معشوقم همه غم زین قبــــــول دارم

که هــــرگـــز سود نکند کس به معشوق ستمگـر بر

اگر خواهی که خوبان را به روری خود به عجز آری

یکی رخســـار خـــوبت را بدان خــوبان برابر بر

ایا موذن بکار و حال عــاشــق گــر خبر داری

سحـــرگـاهـان نگـاه کــن تو بدان الله اکبـــر بر

مدارای “بنت کعب” اندوه که یار از تو جـدا ماند

رســـن گــــرچه دراز آید گـــذ ردارد به چنبر بر