پارس ناز پورتال

مراحل رشد شخصیت و اخلاق در انسان

مراحل رشد شخصیت و اخلاق در انسان

مراحل رشد شخصیت و اخلاق در انسان 

به مراحل رشد اخلاق و شخصیت در انسان ها می پردازیم،رشد اخلاقی در بدو کودکی شکل می گیرد و تا آخر عمر ادامه خواهد داشت. لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg) یکی از مهم‌ ترین نظریه‌پردازانی هست که درمورد رشد اخلاقی در انسان‌ها مطالعه کرده هست. او معتقد هست رشد اخلاق طی مراحلی که از گذشته برنامه‌ریزی شده پیش میرود،

 

یعنی این یک قاعده همگانی یا دنیا‌شمول هست و با اتمام یک مرحله، مرحله بعدی، که آمیزه‌ای از تجربیات مرحله گذشته و تجارب اخیر هست، ظاهر میشود.منظور کلبرگ این هست که این مراحل به صورت ژنتیکی برنامه‌ریزی شده و به دنبال یکدیگر ظاهر میشوند، اما چرا مثل حرف زدن، راه رفتن و… که انها نیز برای کامل شدن مراحلی را طی می‌ کنند،

 

همۀ افراد به سطوح بالای رشد اخلاقی نمی‌رسند؟ آیا می‌ خواهید بدانید که شما از نظر اخلاقی در چه مرحله‌ای هستید؟ روش کلبرگ برای پیدا کردن این که هر فرد در چه سطح اخلاقی‌ای قرار دارد این بود که داستان‌هایي را مطرح می‌ کرد که در آن ها چالش‌ها و محدودیت‌هاي اخلاقی وجود داشت.

 

او این داستان‌ها را معماهای اخلاقی می‌نامید و از افراد می‌خواست درمورد محتوای داستان‌ها و آن چه که قهرمانان داستان انجام داده‌اند، قضاوت کنند. سطح قضاوت اخلاقی به نوع استدلالی که فرد به کار میبرد، بستگی دارد؛ نه به محتوای قضاوت او. پس یک جواب درست یا یک جواب نادرست وجود ندارد و به‌ دلیلی که فرد برای جوابش می‌آورد،

 

نمره داده می‌ شود؛ یعنی فردی که می‌ گوید قهرمان داستان نباید اینکار را می‌ کرد، ممکن هست نمره‌ای معادل با کسی که میگوید قهرمان کار درستی انجام داده، بیاورد و این موضوع به دلایلی که در مورد قضاوتش ارائه میدهد، بستگی دارد. کلبرگ پس از تحلیل پاسخ به این معماها، سطوح قضاوت اخلاقی افراد را معین میکرد. از نظر او، افراد در 3 سطح اخلاقی قرار میگیرند که هر یک از این سطوح، خود به 2 مرحله تقسیم می‌ شود.

 

سطح اول اخلاق پیش‌ عرفی

سطح اول، اخلاق پیش‌عرفی یا پیش‌‌قراردادی هست که کودکان از 4 تا 10 سالگی در این سطح قضاوت اخلاقی قرار دارند. کودکان در این سن، اخلاقی عمل میکنند تا از مجازات اجتناب کنند یا پاداش بگیرند. از دید آن ها، معیارهای اخلاقی از سوی والدین و بزرگ‌ترها تعیین میشوند و افراد باید برای گریز از مجازات یا کسب پاداش از انها پیروی کنند. این سطح شامل 2 مرحله هست

 

مرحله 1) اجتناب از تنبیه: در این مرحله کودک برای این که مجازات نشود از معیارهای اخلاقی دیگران (والدین) تبعیت می‌ کند و به انگیزه‌هاي فردی که در داستان عملی را مرتکب شده، دقت چندانی ندارد، بلکه اکثر به پیامد آن فکر میکند.

 

مرحله 2) کسب پاداش: در این مرحله کودک از مقررات والدین اطاعت می‌ کند تا مورد تشویق قرار گیرد یا پاداشی دریافت کند. کودکان عملی را اخلاقی می‌ دانند که برایشان فایده داشته باشد، پس سودجویی، معیار قضاوت اخلاقی هست.

 

به‌طور کلی میتوان گفت در این سطح اخلاقی، کودکان در مورد درست و نادرست فقط برحسب عواقب عمل قضاوت میکنند. مثلا اگر به بگوییم: «فردی که سهوا 10 بشقاب را شکسته کار بدتری انجام داده یا کسی که عمدا یک بشقاب را شکسته؟» کودک پاسخ می‌ دهد: «کسی که 10 بشقاب را شکسته کار بدتری انجام داده هست.»

 

سطح دوم: اخلاق رایج

سطح دوم، اخلاق رایج یا قراردادی که کودکان از 10 تا 13 سالگی در این سطح قرار دارند. در این سطح کودک علاقه‌مند هست با کارهای خود دیگران و به‌خصوص والدینش را خشنود کند، یعنی تحسین انها را برانگیزد. دراین سطح او گرایش به اطاعت کامل از قوانین دارد، اما این بار اطاعت از قوانین فقط برای دوری از مجازات یا کسب پاداش نیست، بلکه انچه که مهم‌تر هست، محبوبیت و نهایتا حفظ نظم جامعه هست.

 

این سطح نیز شامل دو مرحله هست:

مرحله 3) تحسین و تایید از جانب والدین: در این مرحله کاری که تایید والدین و دیگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقی قابل‌دفاع و درست هست. کودک سعی می کند به چشم خودش و دیگران مفید جلوه کند. در این جا، برخلاف سطح قبلی، کودک به نیت هم اضافه بر پیامد، اهمیت میدهد.

 

مرحله 4) حفظ نظم اجتماعی و وظیفه‌شناسی: در این مرحله، هر کاری که مطابق با قانون و مورد تصویب مراجع قدرت باشد، از لحاظ اخلاقی قابل‌قبول هست. اضافه بر این، هر انسان موظف هست به تعهدات و وظایف خود، به شکلی که جامعه تعیین کرده، عمل کند.

 

به‌طور کلی در این سطح، تاکید بر روابط بین افراد و ارزش‌هاي اجتماعی و فرهنگی هست و زمانی که این موارد با علایق شخصی منافات داشته باشند، ارزش‌هاي اجتماعی و تعهدات، مقدم میباشند. کودک نه‌تنها خود را با نظم اجتماعی هماهنگ می کند، بلکه آن را توجیه و از آن حمایت خواهد کرد.

 

سطح سوم: اخلاق پس‌عرفی

سطح سوم، اخلاق پس‌عرفی یا مافوق‌قراردادی که افراد از 13 سالگی به بعد به این سطح می‌رسند و وقتی به این جا می‌رسند، در واقع به اخلاق حقیقی دست پیدا کرده‌اند. در این سطح، فرد برای نخستین بار متوجه می‌ شود که ممکن هست بین 2 معیار اخلاقی که هر 2 پذیرفته‌شده میباشند، تضاد وجود داشته باشد.

 

او ضمن قبول داشتن قوانین ممکن هست به نارسایی برخی از موارد قانونی پی ببرد و بفهمد که افراد دیگر ممکن هست عقاید و ارزش‌هاي متفاوتی داشته باشند که نادرست هم نباشد. این سطح نیز 2 مرحله دارد:

 

مرحله 5) اخلاق قراردادی: در این مرحله فرد به قوانین و مقررات به‌عنوان نوعی قرارداد اجتماعی نگاه می کند و می‌فهمد که هدف از قوانین، فراهم سازی خواسته‌هاي اکثریت جامعه و بالا بردن رفاه اجتماعی هست، اما قوانین هم گاهی نقص دارند، پس اعتبار قانون ممکن هست در مواردی زیر سوال برود. در این شرایط ممکن هست صحت و همۀ وقت} درست بودن برخی قوانین مورد تردید قرار گیرد.

 

مرحله 6) پایبندی به اصول و وجدان فردی: این مرحله، بالاترین و بینظیر‌ترین مرحله رشد اخلاقی هست. فرد براساس درونی کردن موازین اخلاقی، شخصا اصولی را گزینه می‌ کند و در هر موقعیتی به آن ها پایبند باقی می‌ ماند. در این مرحله اگر قانون با اصول گزینش‌شده فرد مغایر باشد، وی از قانون پیروی نخواهد کرد. پس قضاوت اخلاقی

 

در این سطح براساس اصول انتزاعی هست؛ یعنی کاری درست هست که فی‌نفسه در آن لحظه درست هست، نه به این علت که جامعه آن را درست میداند. در کل فقط 10 درصد افراد به مرحله 6 که آرمانی‌ترین مرحله رشد اخلاقی هست، می‌رسند و اغلب بزرگسالان در مرحله 3 یا 4 از سلسله‌مراتب کلبرگ باقی می‌مثل. کلبرگ میگوید: «ظاهرا این مرحله خاصی هست که افراد خارق‌العاده‌ای مثل گاندی، مارتین لوتر کینگ و مادر ترزا و رهبران دینی به آن می‌رسند.»

 

کسی که در مرحله 6 اخلاقی کلبرگ قرار دارد، فقط برای پیشبرد موقعیت اجتماعی خود به دوستی با کسی وانمود نمیکند و وقتی به انچه که خواست، رسید، این دوستی را پایان نمی‌ دهد. برای او هر انسانی به سهم خود مهم هست و باید به احساسات او احترام گذاشت. برای او عدالت زمانی برقرار می‌ شود که هر کس بی‌طرفانه خود را جای دیگران فرض کند

 

و بدون هیچ قضاوتی کار درست را انجام دهد.رشد اخلاقی پله‌پله هست، پس هر شخصی برای رسیدن به مرحله 6 باید حتما 5 مرحله گذشته را پشت سر گذاشته باشد.

 

4 مشابه از داستان‌ها و چیستان‌هاي اخلاقی کلبرگ

داستان اول

زنی به نوع خاصی از سرطان مبتلاست و در آستانه مرگ قرار دارد. فقط یک نوع دارو ممکن هست جان وی را از مرگ نجات دهد که یک داروساز که در همان شهر زندگی میکند به تازگی آن را کشف کرده هست. ساختن دارو برای داروساز گران تمام شده، ولی او دارو را فقط به 10 برابر قیمت تولید آن می‌فروشد؛ یعنی ساختن دارو برای او مبلغ 400 دلار هزینه داشته،

 

ولی آن را به قیمت4000 دلار می‌فروشد. ‌هانس، همسر این زن بیمار، برای قرض گرفتن این مبلغ به تمام افرادی که می‌شناسد، مراجعه و از تمام راه‌هاي قانونی اقدام می‌ کند، ولی فقط 2 هزار دلار جمع می کند. او به داروساز مراجعه می کند و به وی میگوید که همسرش در شرف مرگ هست و تقاضا می کند دارو را به قیمت ارزان‌تری در اختیار او قرار دهد

 

یا به او فرصت دهد که این مبلغ را بعدا به وی بپردازد، اما داروساز قبول نمیکند. ‌هانس ناامید می‌ شود و به این فکر می‌افتد که دارو را برای همسرش بدزدد.

 

کلبرگ در ارتباط با این داستان فوق سوال‌هایي را مطرح می کند:

1) آیا ‌هانس باید دارو را بدزدد؟ چرا؟

2) آیا دزدیدن دارو توسط ‌هانس کار درستی هست یا نه؟ چرا؟

3) آیا این وظیفه ‌هانس هست که برای نجات همسرش دارو را سرقت کند؟ چرا؟

 

داستان دوم

جو پسری 14 ساله هست که شدیدا دوست دارد با دوستانش به اردو برود. پدر او به او وعده میدهد که اگر بتواند خودش شخصا هزینه سفرش را پس‌انداز کند به او اجازه چنین کاری را می‌ دهد. جو با کارهایی مثل توزیع روزنامه در منازل و اکران آگهی بین مردم بالاخره پیروز میشود مبلغ 100 دلاری راکه لازم دارد، پس‌انداز کند،

 

ولی زمانی که تاریخ سفر نزدیک میشود، برخی از دوستان پدر جو تصمیم می‌ گیرند به ماهیگیری بروند. از آنجا که پدر جو برای این سفر پول کافی ندارد از جو میخواهد، پولی راکه جمع کرده به او بدهد تا با دوستانش به ماهیگیری برود. جو نمی‌ خواهد از رفتن به اردو بگذرد و به همین علت، از دادن پول به پدرش امتناع میکند. کلبرگ در مورد این داستان سوال‌هایي را مطرح میکند:

 

1) آیا جو باید از پرداخت این پول به پدرش امتناع کند؟ چرا؟

2) آیا پدرش حق دارد از او بخواهد که پول پس‌انداز کرده‌اش را به او بدهد؟ چرا؟

3) آیا ندادن این پول ربطی به یک پسر مفید بودن یا نبودن دارد؟ چرا؟

 

داستان سوم

جودی یک دختر 12 ساله هست. قرار هست یک گروه راک برای اجرای کنسرت به زودی به شهر آن ها بیاید. مادر جودی به او میگوید که می توانید با جمع کردن پول ناهار و پولی که از پرستاری بچه به دست می‌آورد برای کنسرتی که دوست دارد، بلیت بخرد. جودی تا موقع کنسرت 20 دلار جمع می کند، در حالی‌که بلیت کنسرت 15 دلار بود.

 

چند روز مانده به کنسرت، مادر جودی تغییر عقیده می‌ دهد و به او می‌ گوید که باید با پولش لباس مدرسه بخرد، اما جودی تصمیم گرفته به هر قیمتی که شده به کنسرت برود. پس بلیت میخرد و به مادرش می‌ گوید که فقط توانسته 5 دلار پس‌انداز کند. او به کنسرت میرود و به مادرش میگوید روزش را با یکی از دوستانش گذرانده هست.

 

یک هفته می‌گذرد و مادر چیزی نمی‌فهمد، اما جودی برای خواهر بزرگ‌ترش، لوسی جریان را تعریف می‌ کند و میگوید در این باره به مادر دروغ گفته هست. لوسی نمی‌ داند باید به مادر در این باره چیزی بگوید یا نه.

 

کلبرگ می‌پرسد:

1) آیا لوسی باید مادر را در جریان بگذارد؟ چرا؟

2) آیا این که جودی خواهر او هست باید روی تصمیم‌گیری‌اش درمورد این که به مادر بگوید یا نه اثر بگذارد؟ چرا؟

3) تحت چه شرایطی یک راز باید به صورت راز باقی بماند؟

 

داستان چهارم

2 مرد جوان که برادر میباشند دچار یک مشکل جدی میشوند. آن ها مجبور بودند با عجله شهر را ترک کنند در حالیکه نیاز شدید به پول داشتند. کارل که برادر بزرگ‌تر هست، شیشه یک مغازه را شکست و 1000 دلار دزدید . باب که برادر کوچک‌تر هست، نزد پیرمردی که به کمک کردن به نیازمندان شهرت داشت، رفت.

 

او به پیرمرد گفت که به مریضی بسیار جدی و خطرناکی مبتلاست و برای عمل جراحی به 1000 دلار پول نیاز دارد. باب از پیرمرد خواست که این پول را به او قرض بدهد و به او قول داد که پس از بهبود این پول را به او بازمی‌گرداند. در واقع، باب به هیچ وجه بیمار نبود و قصد برگرداندن پول به پیرمرد را نیز نداشت. پیرمرد با این که باب را به خوبی نمی‌شناخت پول را به او قرض داد اما باب و کارل از شهر گریختند در حالیکه هرکدام 1000 دلار پول داشتند.

 

حال کلبرگ می‌پرسد: کدام برادر کار بدتری انجام داده؟ چرا؟

 

آیا مهم هست که فرد به قولی که به یک غریبه یا کسی که دیگر هرگز نخواهد دید، داده پایبند بماند؟ چرا؟

 

چرا نباید دزدی کرد؟

 

آیا پیرمرد به‌خاطر پولی که به یک غریبه قرض داد، غیرمسوولانه رفتار نکرد؟ چرا؟