افراد به طور ناخودآگاه هنگامی که استرس دارند کارهایی انجام میدهند که جز ضرر برای آنان چیزی به همراه نخواهد داشت. زمانی که استرس داریم، ممکن هست کارهایی بکنیم که به ما کمک کنند موقتا حس بهتری بکنیم، اما در واقع، در بلند مدت، استرس بیشتری ایجاد می کنند، مثلا خرید کردن وسواسی!
همین طور احتمال این که بدون فکر کردن حرکتی انجام دهیم اکثر می شود، که میتواند در روابط ما باعث اختلاف شده، در محل کار راندمانمان را پایین بیاورد و خیلی چیزهای دیگر.از همه ي مهمتر، این رفتارهای ریشهدار و عادتی شاید شناخته نشده بمانند، اما بیصدا و تدریجا یک چرخهي معیوب از استرسهایي ساخت میکنند
که روز به روز هم اکثر شده و توانایی ما برای غلبه بر آن ها نیز ضعیفتر می شود. در این مقاله بعضی از بدترین و متعارفترین عادتها را برایتان میگوییم که موجب استرس میشوند، و استراتژیهایي به شما ارائه میدهیم که بتوانید از این عادات دست بکشید.
خوردن هیجانی
وقتی استرس داریم احتمال این که بدون احساس گرسنگی، غذا بخوریم یا غذا هاي ناسالم را گزینه کنیم «فورا حالمان را خوب می کنند اما بعد از مدت کوتاهی، اُفت ناگهانی انرژی باعث احساس بدمان می شود» اکثر میشود.
تمایل به خوردن هیجانی به ما کمک میکند در عرض مدت کوتاهی حس بهتری پیدا کنیم، اضافه بر این، لذت بردن از یک دسر خوشمزه می تواند یکی از خوشیهاي زندگی باشد که حالمان را خوب کند، اما زیادهروی کردن در مصرف این غذاییها می تواند باعث لطمه زدن به سلامتی شود، مثلا افزایش وزن، نوسانات خلقی، کاهش انرژی و سایر پیامدهای منفی، از نتایج تغذیهي نادرست میباشند. این پیامدها نیز می توانند استرس بیشتری ساخت کنند!
این بار اگر دیدید علت گرایش به خوردنتان چیزی غیر از گرسنگی هست، یک لحظه مکث کنید و مشاهده نمایید چکار قرار هست بکنید و آیا می توانید این چرخهي معیوب را بشکنید. این راهکارها به شما کمک می کنند خوردن هیجانی را متوقف کرده و در زمان استرس، راههای مفیدتری را در پیش بگیرید.
خرید درمانی
وقتی میزان استرسمان بالاست، خرید کردن می تواند یک تسکین قوی و فوری ایجاد کند، مخصوصا برای خانمها. به این حالت، خرید درمانی گفته میشود. گرچه خرید کردن فواید خاص خودش را دارد؛ خریدن چیزهای کوچک که باعث شادی ما می شوند می تواند ابزاری خوب و انگیزشی برای زمانی باشد که قصد ایجاد تغییرات سالمی را داریم، یا روحیهي ما را بهتر کند، به شرط آنکه خریدن کردن ِ ما، تحت نظارتمان باشد.
مشکل اصلی زمانی ایجاد می شود که خرید کردن آن قدر تکرا شود یا آن قدر سراغ چیزهای گران قیمت برویم که هزینههاي آن، به فوایدش نیرزد، این اتفاقی هست که فورا میافتد! درست مثل زمانی که بدون احساس گرسنگی غذا می خوریم، ممکن هست چیزهایی را بخریم که نیازی به آن ها نداریم، و در واقع فقط تحت تاثیر استرس، خرید میکنیم! این عادت میتواند دردسرهای مالی ایجاد کرده و در معرض احساس خشم، فرسودگی و افزایش استرس قرار بگیریم.
نشخوار فکری یا ذهن مشغولیهاي وسواسی
ممکن هست شروعش اصلا بد نباشد: فرض کنید روز بدی را پشت سرگذاشتهاید، با یک دوست خوب صحبت میکنید، از شما حمایت می کند، به شما دلگرمی میدهد، تائیدتان می کند و خلاصهي کلام این که با او درددل می کنید، و در نهایت حس بهتری پیدا میکنید. درست به همین علت هست که حمایت اجتماعی، برای ما انسانها خوب هست و میتواند یکی از مرهمهاي قوی برای دلنگرانیها و استرسهاي ما باشد.
اما مشکل از آنجایی شروع میشود که ما در مورد مسائل و مشکلاتمان چندان، پرتنش و پر از احساس و یا بطور خاص حرف میزنیم. وقتی به جایی می رسیم که تنها روی منفیها تمرکز میکنیم، دیگر تمایل نداریم راهحلهایي را بشنویم که ممکن هست خوب و مشکلگشا باشند.
به گزارش پارس ناز این حالت می تواند ما را به ورطهي نشخوار فکری بکشاند که نوعی تفکر عمیق هست، تفکر عمیقی که شما در درون خود با دیگران و مسائلتان درگیر می شوید و در نتیجه واکنشتان به استرس، دیگر رویکرد مثبتی ندارد.تفکر عمیق شاید از جای مثبتی شروع شود، جایی که قصد دارید راهحل مناسبی پیدا کنید، اما با تکرار و دچار کژروی شدن،
در حلقهاي از افکار منفی گرفتار میشوید. نشخوار فکری، تاثیرات زیان آور جسمی و روحی دارد. وقتی ما در همان ابتدا روی جوانب منفی تمرکز میکنیم، دیگر به سختی خواهیم توانست جوانب مثبت را ببینیم. با وارد شدن در مسیر مارپیچ روی به تباهی، استرسمان اکثر شده و این استرس و فشار به شیوههاي گوناگونی در بدن نیز احساس خواهد شد.