دختری که در مسابقات فوتبال از هر بانوی دیگری بیشتر گلزنی کرده است و فعلاً به عنوان بانو گل فوتبال ایران شناخته می شود. به علت تکنیک نابش به «سارادونا» شهرت دارد، «سارادونای فوتبال بانوان ایران»، بازیکنی است که تا کنون پنج دوره عنوان «بانو گلی» را در لیگ برتر ازآن خود کرده و چندی پیش در مراسم بهترینهاي لیگ برتر 94، از سوی فدراسیون فوتبال مورد تقدیر قرار گرفت.
این بازیکن گیلانی که 12 سال از عمر ورزشی خود رابه عشق استانش و همینطور مرحوم قایقران، در تیم ملوان بندر انزلی گذراند پس از انحلال این تیم بالاجبار راهی بم شد تا تیم شهرداری را همراهی کند. تیم جدید، سرمربی جدید و پست جدید، سارا قمی را تغییر داد تا پای او برای اولینبار به گلزنی باز نشود! سارا اعتراضی ندارد و با اینکه عاشق گلزنی است، اما سعی می کند با شرایط موجود کنار بیاید و برای تیمش مفید باشد.
فوتبال بانوان در ایران درسالهاي اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته است، اما همان گونه کمبود منابع مالی، بزرگترین مشکل اینبخش از فوتبال کشور قلمداد می شود. همین موضوع باعث شد سال گذشته چندتن از بانوان فوتبالیست ایران به لیگ کشور همسایه بروند و چندماهی را در آنجا پابه توپ شوند.
سارا قمی به همراه 6 فوتبالیست دیگر هم چون زهرا قنبری، زمرد سلیمانی، فروغ موری، کویستان خسروی، پروین فرهادی و افسانه بخت راهی لیگ عراق شدند و اولین تجربه لژیونر شدن را چشیدند. از همینرو امروز با این بانو گل فوتبال کشورمون صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
قمی: از لژیونر شدنم لذت برد
بانو گل از فوتبال و لیگ برتر چه خبر؟
خبر خاصی نیست و هفته پنجم هستیم، من هم اصلا گل نزدم!
چرا گل نزدی؟
بهخاطر اینکه پستم عوض شده و مربی صلاح دانست که در پست هافبک چپ بازی کنم و دو بازی هم کلا به میدان نرفتم و نتوانستم گلی بزنم.
خب بهخاطر تغییر پستت اعتراضی نداری؟
نه همین حالا باید خودم رابا شرایط تیم وفق دهم، فعلاً صحبتی نمیکنم و امیدوارم دوران بگذرد و شاید شرایط بهتر شود. ناراحت هستم گل نزدهام، اما کاری نمیتوانم بکنم.
خودت دوست نداری به پست اصلیات برگردی؟
صددرصد دوست دارم، ولی فعلاً این جا مشکل داریم، 13 سال فوروارد بودم و قلبا دوست ندارم در پست دیگری بازی کنم.
5دوره بانو گل بودی، همین حالا رکورددار هستی؟
بله رکورددار هستم، ولی بانو گلی فقط برای سارا نیست یعنی یک تیم 23 نفره همه ی تلاش کردند تا من به این مقام برسم؛ اگر بقیه بچهها نبودند مطمئنا من هم پیروز نمی شدم,.
روزی که فوتبال را آغاز کردی فکر می کردی بتوانی گلزن اول ایران شوی؟
بزرگترین آرزویم این بود که یک بازیکن برتر در لیگ برتر فوتبال بانوان ایران شوم، چون همیشه هدفی که دارم، برایش میجنگم و تلاش می کنم تا به آن برسم، بزرگترین آرزویم این بود که بتوانم «بانوگل» ایران شوم، خیلی تلاش کردم و مطمئن بودم که به این هدف میعرف.
حالا چرا رفتی شهرداری بم؟
شهرداری بم شرایط خوبی داشت و بعد از انحلال ملوان به این تیم آمدم و هم اکنون هم شرایط خوبی داریم، با اختلاف سه امتیاز در صدر جدول لیگ هستیم.
در کل شرایط فوتبال بانوان چطور است؟
از لحاظ فنی نسبت به سالهاي قبل پیشرفت داشتیم. فدراسیون در ردههاي پایه خوب کار کرده و بازیکنان جوان وارد لیگ شدند و کیفیت بازیها بالا رفته است. هر سال که میگذرد تجربه بچهها بیشتر می شود و جذابیت هم بالاتر می رود. نبود اسپانسر مشکل اصلی ماست، از نظر مالی حمایت نمی شویم
مثلاً تیم ملوان بندر انزلی که یک تیم ریشهدار در بانوان بودو 12 سال فعالیت کرد، دو سال پیش به سهولت منحل شد و هیچکس هم پیگیری نکرد که چرا این تیم کنار رفت.
این مشکل همیشگی بانوان است. پخش نشدن بازیها یکی از معضلات ماست، هیچ برنامهاي برای پرداختن به فوتبال بانوان نداریم. استعدادهای بسیار خوبی داریم، اما برای هیچکس مهم نیست. خیلی از شهرهایی که بازی می کنیم زمینهاي آنها داغون است؛ لیگهاي دسته پایین آقایان هم در آن زمینها بازی نمی کنند،
اما ما بانوها بهخاطر اینکه هیچ نظارتی نیست مجبوریم بازی کنیم. زمینها پر از چاله و چوله است و برخی مواقع خود ما می مانیم که چطور دراین زمین دویدهایم و سالم هستیم «میخندد». آنقدر مشکلات داریم که زمین به چشممان نمی آید.
چرا اینقدر تفاوت وجوددارد؟
واقعا نمی دانم ما هم فوتبال بازی میکنیم، آنها هم بازی می کنند چه فرقی میکند. ما همیشه میگوییم اي کاش 10 درصد از هزینهاي که برای فوتبال آقایان میکنند برای ما بانوها میکردند. اصلا 5درصد آنرا برای ما هزینه کنند کافی است. هزینه یک بازیکن فوتبال یک تیم بانوان را ساپورت خواهد کرد، یعنی یک تیم فوتبال بانوان به اندازه یک بازیکن مرد هزینه ندارد و نمیدانم باز چرا از ما حمایت نمیکنند.
سقف قرارداد در لیگ فوتبال بانوان چه میزان است؟
فکر می کنم سقف قرارداد 50 میلیون تومان باشد و بیشتر از این نداریم.
شما سال گذشته لژیونر شدید، لیگ عراق چطور بود؟
اولین تجربه برای ما بودو خیلی نگاهمان تغییر کرد. عراقیها با آن شرایطی که دارند، اما به بانوان دقت بیشتری میکنند. هزینهاي که برای بانوان می کنند خیلی بیشتر از ایران است. به بانوان بها میدهند هم از نظر مالی و هم امکانات بهتر از ایران است. زمانیکه به من پیشنهاد شد
به عراق بروم، نمیدانستم قرار است در لیگ این کشور بازی کنم. من با این تصور که یک تورنمنت است، به این کشور رفتم. ابتدا خانوادهام به خاطر بحث امنیت، با رفتنم مخالفت کردند، اما شخصی که پیشنهاد بازی رابه من داد، به آنها خاطرجمعی خاطر داد که هیچ مشکلی وجود ندارد
و گفت آنجا آنقدر امن است که شما فکر کنید سارا به یک سفر تفریحی رفته و همینطور تمرینات پیش فصلش را پشت سر می گذارد که واقعا هم همینطور بود. این لیگ در کردستان عراق برگزار می شد، در منطقهاي که کاملا امن است.
پخش تلویزیونی هم داشتند؟
بله بازیهاي ما از تلویزیون پخش می شد. ما 5/1 ماه در لیگ عراق بازی کردیم. 15 سال پیش لیگ فوتبال ما هم متمرکز بودو رفت و برگشتی نداشتند. در عراق هم اینگونه بودو متمرکز بازیها را برگزار کردند که کمتر از دو ماه دوران برد. حمایتشان از فوتبال بانوان عالی است. من برای تیم زرفانی کردستان عراق چهار بازی انجام دادم و اگر بازهم از من دعوت کنند، حتماً میپذیرم چون در فاصله تعطیلی لیگ خود ما است.
برای یکماه و نیم چه میزان پول دادند؟
نسبت به ایران خیلی خوب بود. شاید اگر تعداد بازیهايمان بیشتر بود میتوانستیم دو برابر پول ایران را بگیریم. ما هفت نفر از ایران در لیگ عراق بازی کردیم که واقعا تجربه خوبی برایمان بودو از اینکه لژیونر شدم, لذت بردم.
از لیگهاي منطقه و کشور های همسایه خبر دارید؟
در فضاهای مجازی دیدم که فوتبال افغانستان راهاندازی شده و دارند تمرین و بازی میکنند. در غرب آسیا تنها کشوری که لیگ منظم دارد ایران است. در آسیا هم فکر کنم ما بهتر از بقیه هستیم. ما چیزی از باشگاههاي چین و ژاپن ندیدهایم مثلاً بارسلونا و تیمهاي اروپائی را می بینیم، اما از آسیا خبری نداریم.
سال جاري پیشنهاد نداشتی؟
سال جاري لیگ عراق بهخاطر ناامنی برگزار نشد، اما برای لیگ فوتسال عراق بهم پیشنهاد دادند و من اصلا علاقهاي ندارم که بازی کنم.
گلت را برنامه 90 پخش کرد؛ چه حسی داشتی بین زنندگان گلهاي برتر بودی؟
خیلی شاد بودم. پارسال از فوتبال خودم راضی نبودم و بعد از 12 سال از تیمم جدا شدم, و دلم می خواست پرفروغتر باشم، ولی متأسفانه آنطور نشد، ولی وقتی گلم در برنامه 90 پخش شد، خیلی شاد شدم, چون پنج سالی که من بانو گل شده بودم و ۱۲ سالی که در فوتبال حضور داشتم صحنههاي گلهایم پخش نمیشد.
از این جهت هم خوب شد تا آقایان فوتبال ما را ببینند و نگویند بانوها هم مگر فوتبال بازی میکنند! آنها حرفهاي بدی درمورد ما میزنند. واقعا شاید ما از نظر بدنی در سطح فوتبال آقایان نباشیم، ولی از نظر فنی و شرایط فوتبالی چیزی کم نداریم.
بازتابش چطور بود؛ بعد از برنامه چی بهت میگفتند؟
بیشتر آقایان می گفتند مگر بانوها هم می توانند گل بزنند یا وقتی با خود عادل فردوسیپور صحبت می کردم میگفت بانو قمی گلت شانسی بود، گفتم نه بابا. بعد در تیم ملی هم نظیر آن گل را زدم و فردوسیپور بهم گفت فهمیدم کلا این مدلی گل می زني، همان هنگام به او گفتم اگر فوتبال ما رسانهاي شود میبینید که بانوان ما خیلی خوب هستند و مانند مسی و رونالدو در سطح بانوان گل می زنند.
از عادل نخواستی که فوتبال بانوان را هم در 90 پوشش دهند؟
خوشبختانه تازگیها کمی نگاه صداوسیما تغییر کرده و به بانوان هم اهمیت می دهند. به همکاران فردوسیپور گفتم برای بانوان هم وقت بگذارید و قول دادند اینکار را بکنند.
حالا چطور به فوتبال علاقهمند شدي؟
چون پدرم و البته برادرم که یکسال از من بزرگ تر بود فوتبال بازی میکردند من هم به فوتبال علاقهمند شدم,. آن هنگام بانوان هنوز فوتبال نداشتند و برای آغاز وادار شدم, دربخش فوتسال اسم نويسي کنم تا اینکه سال 83 فوتبال بانوان نیز داخل ایران آمد و بانو ایراندوست تیم باشگاهی ملوان را تشکیل داد. عاشق این رشته بودم و از بچگی تفریح ما این بود که فوتبال بازی کنیم.
لایی می خوری یا می زني؟
لایی میخورم، ولی خوب هم لایی میزنم. انقدر که خوب لایی می زنم خوب لایی نمیخورم.
طرفدار کدام تیم هستی؟
هر تیمی که خوب بازی کند من طرفدارش هستم.
یعنی پرسپولیسی نیستی؟
پرسپولیس دو سال است که خوب بازی می کند و شاید همین حالا طرفدارش باشم، ولی در اصل طرفدار سپید رود و ملوانم؛ البته در اروپا طرفدار سرسخت بارسلونا هستم.
کدام بازیکن را بیشتر دوست داری؟
در لیگ سال جاري بازی منشا را دوست دارم، اما از قدیمیها بازی خداداد عزیزی و علی کریمی را خیلی دوست داشتم. مسی را هم خیلی دوست دارم.
وقتی خداداد به استرالیا گل زد چند سالت بود؟
من پنجم دبستان بودم و گل خداداد باعث شد سوی فوتبال بروم. در واقع استارت را ازآنجا زدم و آن روز گفتم اي کاش من هم میتوانستم یک روز مانند خداداد بازی کنم و این شد که سوی فوتبال رفتم.
حالا شبیه خداداد هستید؟
بابام میگه اخلاقم شبیه خداداد است «می خندد»، اما از نظر فنی میگویند مانند مسی هستم، ولی خودم قبول نمیکنم؛ البته میگویند زهرا قنبری مدل رونالدو بازی میکند و من مسی «بازهم میخندد».
دوست داری فوتبال بانوان به کجا برسد؟
اول از همه ی دوست دارم در آسیا حرفی برای گفتن داشته باشیم، خیلی بد است آقایان در آسیا اول هستند، اما فوتبال بانوان ما خیلی ضعیف است ودر غرب آسیا فقط می توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. امیدوارم روزی به فوتبال بانوان دقت شود و بتوانیم بدرخشیم.
نگاه فدراسیون به بخش بانوان چطور است؟ حالات تیم ملی چگونه است؟
از فروردین که از ویتنام برگشتیم هیچ خبری از تیم ملی نداریم و هیچ برنامهاي برای تیم ملی بزرگسالان فعلاً وجود ندارد. متأسفانه همیشه سهچهار ماه مانده به مسابقات اردوی تیم ملی را تشکیل می دهند. از فدراسیون هیچ خبری نداریم و نمی دانیم برای بانوان برنامهاي دارند یا نه…
سالهاي اخیر نگاهها به ورزش بانوان تغییر نکرده است؟
بله تغییر کرده است، رسانه ها خیلی میتوانند کمک کنند و دقت آنها بازتاب خوبی برای بانوان دارد. از مدال کیمیا در المپیک نگاهها به بانوان تغییر کرد و خوشبختانه هرروز بهتر هم می شود. دراین یکیدوسال اخیر حداقل یک عکاس یا خبرنگار را در مسابقاتمان می بینیم و این برایمان شادکننده است.
چی شد حالا سارادونا شدي؟
خیلی سال پیش مربیام بهم گفت تو مانند مارادونا هستی و اسمم را سارادونا گذاشت؛ دیگر این لقب روی من ماند. گل زیاد میزدم و فرشته نجاتی مسئول باشگاهمان آن دوران لقب سارادونا را روی
من گذاشت.
بهبه مسی از یه طرف و مارادونا از یه طرف دیگر.
«میخندد» چه شود؟ من چه بازیکنی هستم!
و اینکه تو هم جزو ورزشکارانی بودی که برای کمک به زمين لرزهزدگان کرمانشاه پیش قدم شدي.
بله من ۲۴ ساعت تمام تلاش کردم. وسایل مورد نیاز و آب معدنی را جمع کردیم. پدرم هم با یک نیسان آب معدنی و کلوچه جمعآوری کرد. سال ۶۹، سه ساله بودم که زمين لرزه رودبار آمد. ما یک ساعت با رودبار فاصله داشتیم. با اینکه سه ساله بودم، اما تکانهاي شدید و وحشت زیادی راکه ایجاد شده بود به یاد دارم. تکانهاي شدید آن زمين لرزه هرگز از یادم نمی رود.
هنوز در ذهنم باقیمانده است و وظیفه خودم میدانستم به کرمانشاهیها کمک کنم. و قتی ورزشکاران سرشناس حضور پررنگ خودرا در عملیات یاریرسانی نشان بدهند مردم عادی هم تشویق میشوند. هم اکنون هم علی دایی بهعنوان مشهور ترین ورزشکار ایرانی پیشقدم شد و همه ی ما هم دنبال او راه افتادیم. امیدوارم مردم زمين لرزهزدگان را از این به بعد فراموش نکنند.