پارس ناز پورتال

معرفی اعضای فامیل (طنز)

مجموعه : مطالب طنز
معرفی اعضای فامیل (طنز)

معرفی اعضای فامیل (طنز)

خانواده تشکیل شده از پدر و مادر و خواهر و برادر .و اعضای فامیل مادر و پدر .در اینجا مفید در رابطه با معرفی اعضای خانواده و فامیل تهیه شده و به صورت طنز هست .

معرفی اعضای فامیل (طنز)

 :: خاله ::

معنای لغوی: خواهر مادر

معنای استعاره ای: هر زنی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.

نقش سمبلیك: یك خانم مهربان و دوست داشتنی كه خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.

غذای مورد علاقه: آش كشك.

ضرب المثل: خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز. خاله ام زائیده، خاله زام هو كشیده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود.

 

زیر شاخه ها:

شوهر خاله: یك مرد مهربان كه پیژامه می پوشد و به ادبیات و شكار علاقه مند است.

دختر خاله/پسر خاله: همبازی دوران كودكی كه یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یكی دیگه ازدواج می كنید یا باهاش ازدواج می كنید اما عاشق یكی دیگه هستید.

چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه.

مشاغل كاذب: خاله زنك بازی، خاله خانباجی.

 

نکته: داشتن یك خاله ی مجرد در كودكی از جمله نعمات خداوندی است.

 

:: عمه ::

معنای لغوی: خواهر پدر

معنای استعاره ای: هر زنی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد یا هر زنی كه مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.

نقش سمبلیك: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل :

1. جواب همه ی فحش هایی كه می دهید. مثال: …

2. جواب همه ی محبت هایی كه می كنید. مثال: به درد عمه ات می خوره…

3. خیلی چیزهای بدِ دیگه که از ذكر مثال معذوریم…

غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.

ضرب المثل: ندارد (تخفیف به دلیل تعدد در نقش های سمبلیك).

 

زیر شاخه ها:

شوهر عمه: یك مرد پولدار كه سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.

پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران كودكی كه در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند.

چهره های معروف: عمه لیلا. ترجیع بند: دختر كه رسید به بیست، باید به حالش گریست.

مشاغل كاذب: Match-Making

 

نکته: داشتن یك عمه كه در توصیفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسی های زندگی است.

:: دائی ::

معنای لغوی: برادر مادر

معنای استعاره ای: هر مردی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد یا هر مردی كه پتانسیل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد.

نقش سمبلیك: یكی از معدود مردانی كه هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه كرد.

غذای مورد علاقه: فسنجون.

ضرب المثل: عروس را كه مادرش تعریف كنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود.

 

زیر شاخه ها:
زن دایی: یك زن چاق و شاد كه خیلی كدبانو است و جلوی مادر قپی می آید.

پسردایی/دختردایی: همبازی دوران كودكی كه در بزرگسالی مثل یك همرزم ساپورتتان می كنند.

چهره های معروف: علی دایی، دایی جان ناپلئون. ترجیع بند: همه چیز زیر سر این انگلیساست.

مشاغل كاذب: فوتبال، شرکت در مصاحبه های رادیو تلویزیونی.

 

نکته: سعی كنید حتما حداقل یك دایی داشته باشید. اگر هم نداشتید می تونید شبا خوابشو ببینید و تو عالم رویا بگید آخیش چی میشد ما هم تو این دنیا یه دونه دایی داشتیم!

:: عمو ::

معنای لغوی: برادر پدر

معنای استعاره ای: هر مردی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.

نقش سمبلیك: یكی از مردانی كه شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید كارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند.

یكی از مردانی كه مادر به مناسبت آمدنش قورمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساكت شده، به فكر فرو می رود.

غذای مورد علاقه: قورمه سبزی، آبگوشت.

ضرب المثل: عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند.

 

زیر شاخه ها:

زن عمو: یك زن كه زیاد به شما توجه نمی كند و خودش را برای مادر شما می گیرد.

دخترعمو/پسرعمو: همبازی دوران كودكی كه اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نكنید خطر را از سر گذرانده اید.

چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو جون سلیمون.

مشاغل كاذب: بازی در قصه های ایرانی.

 

نکته: داشتن یك عموی پولدار خیلی خوب است.