پارس ناز پورتال

15 دلیل اشتباه برای ازدواج و تشکیل زندگی

15 دلیل اشتباه برای ازدواج و تشکیل زندگی

15 علت اشتباه برای ازدواج و تشکیل زندگی 

همه ي ما برای ازدواج کردن ملاک هایي در نظر داریم، بعضی به علت تنها بودن و بعضی هم به علت رسیدن به وضعیت مالی بهتر تصمیم به ازدواج مي گیرند. شما که در آستانه ازدواج هستید؛ آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا قصد ازدواج دارید؟ مطمئنا پاسخ به این سوال چرایی مي‌تواند بر چگونگی ازدواج شما اثر بگذارد.

 

هر یک از شما مي‌توانید دلایل متعددی برای ازدواج خود داشته باشید؛ اما گاهی این دلایل از سوء تفاهم‌هاي شما درمورد­ ازدواج آمده هست. بهتر هست گذشته از ازدواج این علت‌ها را زیر ذره بین ببرید و واقع بین باشید.مسلم هست علت‌هایي که شما برای ازدواجتان مطرح مي‌کنید روی فرآیند تصمیم گیری، ازدواج و نوع روابطتتان در زندگی مشترک، بسیار تاثیرگذار هست.

 

بعضی از این علت‌ها ناشی از تصورات نادرست شما از ازدواج هست. آشنایی با این تصورات غیرمنطقی گذشته از ازدواج، انتظارات غیرواقعی را کاهش مي­دهد و باعث شناخت بهتری در شما مي‌شود.

 

تصورات و باورهای نادرست درمورد ازدواج :

۱. ازدواج مي‌کنم تا حالم مفید شود

گاهی افراد به تشویق و پیشنهاد اطرافیان، برای درمان مشکلات روانی، عاطفی یا شخصیتی خود به ازدواج پناه مي‌برند. نتایج مطالعات و تجارب بالینی نشان داده­اند که ازدواج راه حلی برای بهبود نیست؛ چراکه در وهله نخست فردی که در اثر مشکلات روانی، آسیب‌هایي به نوع نگرش و ارتباط‌هایش وارد شده، نمی تواند درست گزینه یا تصمیم گیری کند.

 

از طرف دیگر ازدواج یک نوع تغییر هست و هر نوع تغییری، چه مثبت و چه منفی، استرس زاست و ازدواج بعنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی را به بار مي‌آورد که مستلزم سازگاری‌هاي اخیر هست.

 

۲. ازدواج مي‌کنم تا از مشکلات خانوادگی فرار کنم

اکثر وقت‌ها افرادی که به دلیل فرار از فشارهای خانواده عجولانه تصمیم به ازدواج مي‌گیرند، چشم خود را به روی تعداد زیادی از عدم تفاهم‌ها و مشکلات با طرف مقابلشان مي‌بندند و آن‌ها را جدی تلقی نمی کنند. در واقع این افراد برای زندگی کردن وارد یک ارتباط‌ نمی شوند بلکه برای خلاصی از آزار والدین به ازدواجی چه بسا آزاردهنده‌تر تن مي‌دهند. این افراد پس از ازدواج، خیلی زود متوجه مي‌شوند که از چاله‌اي درآمده و به چاه افتاده‌اند.

 

۳. زمینه ازدواج فقط و فقط عشق هست

عشق لازمه­ ازدواج پیروز هست، اما کافی نیست. عشق عنصر کلیدی در ازدواج هست، اما ازدواجی که فقط و فقط بر پایه عشق باشد، نوعی تصمیم گیری احساسی هست و اصولا تصمیم ­گیری‌هاي احساسی قابل اعتماد نیستند. مثلا تصور کنید که آیا عشق به یک رشته ورزشی یا هنری، مي‌تواند الزاما موفقیت فرد در آن رشته را تضمین کند؟ آیا برای موفقیت همین کافی هست؟

 

۴. عشق مال داستان هاست

وجود جذبه و کشش نخست، لازمه تصمیم­ گیری برای ازدواج هست و ازدواج بدون علاقه و عشق در دراز مدت دردسرساز هست. بعضی معتقدند علاقه گذشته از ازدواج بی‌معنی هست و عشق و علاقه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این ارتباط‌ باید بین علاقه و عشق تفاوت قائل شویم.عشق به معنای علاقه شدید و خواستن بی‌اندازه،

 

توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل هست که به احساسات خوشایندی مثل تعلق، لذت و شعف هست که مانع مشاهده واقعیت مي‌شود؛ ولی علاقه، نوعی به دل نشستن هست که فرد توانایی قضاوت طرف مقابل با امتیازات و ضعف‌هایش را دارد. بنابراین مي‌توان گفت، عشق گذشته از ازدواج تا اندازه زیادی چالش برانگیز هست، اما علاقه‌مندی مانعی ایجاد نمی کند.

 

۵. باید با کسی ازدواج کنم که از همۀ نظر کامل باشد

افرادی که این تفکر را دارند، دنبال یک فرد کامل و تقریبا بی‌عیب و نقص میباشند و به این ترتیب تعداد زیادی از فرصت‌هاي طلایی را از دست مي‌دهند. چون همه ي وقت معایبی برای رد طرف مقابل پیدا خواهند کرد. در حالی­ که همسر کامل وجود ندارد و اساسا فلسفه ازدواج شروع با حداقل معیارهای لازم و اساسی و تلاش برای رسیدن به حداکثر‌هاي ایده‌آل «رشد و نمو» هست.

 

احتمال موفقیت و خوشبختی در ازدواجی اکثر خواهد بود که تجانس و تشابه بین زوجین اکثر باشد و اگر یکی خیلی بر‌تر از دیگری باشد، دیر یا زود ارتباط‌ دچار مشکل مي‌شود.

 

۶. ازدواج مي‌کنم تا والدینم از من راضی باشند

گاه افراد برای جلب رضایت والدین خود ازدواج مي‌کنند و ملاک‌ها و معیارهای شخصی خود را نادیده مي‌گیرند. این به معنای نبود ملاک و معیار نیست؛ بلکه همچون آتشی زیر خاکستر هر لحظه ممکن هست در جریان زندگی مشترک سربرآورد. مي‌توان گفت ازدواج مهمترین تصمیم و گزینش هر فرد در زندگی هست

 

و مسلما عواقب این گزینه گذشته از هرکس، گریبانگیر خود فرد هست. بنابراین زمانی که فرد خود گزینش مي‌کند، مسئولیت آن را به عهده مي‌گیرد و برای بهتر شدنش تلاش مي‌کند.

 

۷. ازدواج مي‌کنم تا زخم ارتباط‌ شکست خورده‌ام مفید شود

ممکن هست که فرد تصمیم بگیرد که با ازدواج ارتباط‌ یا ارتباط‌‌هاي شکست خورده خود را التیام دهد که باز هم این نوعی فرار از مشکلات قبلی بدون حل و فصل آنهاست. روان‌شناسان هم پیامدهای مناسبی را برای چنین ازدواج‌هایي پیش بینی نمیکنند.

 

۸. ازدواج راهی برای خوشبختی و سعادتمندی هست

گاهی افراد انتظارات کمال گرایانه و غیرواقعی از ازدواج دارند چراکه خوشبختی خود را با تکیه بر کس دیگری تعریف کرده‌اند. این افراد عموما زمانی که با مشکل مواجه مي‌شوند، به جای برخورد منطقی با مشکل و حل مساله، ناامید و سرخورده مي‌شوند و با خود مي‌گویند چه مي‌خواستیم و چه شد؟

 

۹. اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبخت مي‌شوم ولاغیر!

خوشبختی یک احساس درونی­ست که به شخص یا شی خاصی بستگی ندارد. هنگامی که فرد این خوشبختی را صرفا به یک شخص گره مي‌زند، پس از ازدواج متوجه مي‌شود که اشتباه کرده هست. اگر با چنین فردی ازدواج کند، خیلی زود مي­ فهمد این فرد هم مثل دیگران بوده و صرفا به دلیل جذابیت، نیازهای عاطفی و جنسی و دسترسی به او تن به این ازدواج داده هست.

 

بعد از عادی شدن ارتباط هم متوجه مي‌شود که خوشبختی فرا‌تر از این فرد خاص بوده هست. اگر با فرد دیگری هم ازدواج کند هر مشکل و دردسری که در همه ي زندگی‌ها کم و بیش وجود دارند «به اشتباه» به این مسئله ربط مي‌دهد که با فلانی ازدواج نکردم و همه ي وقت به سادگی هر شکستی را در زندگی به عدم وصال به آن فرد خاص نسبت مي‌دهد و از حل منطقی مشکلات سرباز مي‌زند.

 

۱۰. دوستی گذشته از ازدواج تضمین کننده یک ازدواج پیروز هست

‌شناختی که دو نفر حین ارتباط‌ دوستی به ­دست مي‌آورند تضمین کننده ازدواج پیروز نیست چون دوستی و ازدواج از نظر هدف، کیفیت ارتباط‌ و انتظارات متفاوتند.

 

۱۱. اول با او ازدواج مي‌کنم، بعد وی را همان­طور که مي‌خواهم تغییر مي‌دهم

بعضی افراد به امید تغییر طرف مقابل، وارد ارتباط‌ مي‌شوند اما واقعیت این هست که مسئله کلیدی در ازدواج پذیرش دیگری با همۀ معایب و خوبی‌هاست که نیازمند گزینه با چشم باز هست. به­ علاوه هیچ آدمی قدرت تغییر دیگری را بدون خواست او ندارد. به عبارتی مي‌توان گفت ازدواج انسان ­سازی نیست؛ بلکه یک گزینش هست.

 

۱۲. ازدواج راهی برای رسیدن به راحتی و آسودگی

هر چند یکی از دلایل مثبت ازدواج مي‌تواند رسیدن به آرامش باشد اما منظور از آرامش الزاما به معنی رفاه آسایش و راحتی نیست. ازدواج فرآیندی ا­ست برای رسیدن به تعالی و تکامل و برای رسیدن به تکامل باید سختی‌ها را هم پذیرفت. بعنوان مثال دانشجویی که به دنبال راحتی و آسایش هست، نیازی به ادامه تحصیل

 

و تحمل سختی‌هاي مختلف نمی بیند، مگر آن­که برای رسیدن به هدفی والا، سختی‌هایي همچون بی‌خوابی گذراندن امتحانات و رفت­ وآمدهای طولانی را تحمل کند.

 

۱۳. شانس فقط یک­بار در منزل آدم را مي‌زند

ممکن هست افراد با اعتقاد به این باور نادرست در فرآیند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار بگیرند و بدون تحقیق و بررسی یا مشورت و شناخت کافی از طرف مقابل، عجولانه پاسخ مثبت بدهند. چه بسا بعد‌ها شکست و حتی مشکلات زندگی، ناشی از اهمال­کاری و بی‌مهارتی خود را به گردن تقدیر بیاندازند.

 

۱۴. قیافه مهم نیست

بعضی مي‌گویند قیافه را جدی نگیر، چون عادی مي‌شود. البته این باور که اهمیت قیافه و زیبایی در طول زندگی مشترک رنگ مي‌بازد، تا اندازه‌اي درست هست اما نکته‌اي که باید به آن دقت داشت این هست که چهره جذاب و جذاب کم کم عادی مي‌شود در حالی­که چنین چیزی در مورد قیافه زشت یا غیرجذاب صدق نمی کند.

 

معیارهای زیبایی، نسبی و شخصی میباشند و اگر این ملاک بعنوان تنها ملاک یا مهم ترین ملاک مدنظر قرار گیرد، گزینش چالش برانگیز هست. واقعیت این هست که زوجین باید تا اندازه‌اي برای هم جذابیت داشته باشند و ظاهر هم را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. اگر قیافه‌اي از روز اول به دل فرد نچسبد، ممکن هست تا آخر هم، این احساس ناخوشایند را با خود یدک بکشد و فرد همواره ناراضی باشد.

 

۱۵. ازدواج یعنی اسارت

بعضی معتقدند حلقه ازدواج، حلقه اسارت هست. در صورتی ­که اگر ازدواج بر زمینه گزینه درست باشد، مي‌تواند موجب رشد و شکوفایی فرد شود. واقعیت این هست که ازدواج با محدودیت‌ها و تغییراتی همراه هست و این نه­ تنها به معنای اسارت نیست بلکه لازمه پذیرش مسئولیت هست.

 

چند پیشنهاد کوتاه برای رهایی از افسانه‌هاي ازدواج

 به گزارش پارس ناز ازدواج را بعنوان درمان دردهای روحی و مشکلات روانی و رفتاری خود نپندارید و حتما سعی کنید گذشته از ازدواج آن‌ها را برطرف کنید.ازدواج را راهی برای فرار از مشکلات در نظر نگیرید چون جریانی هست برای تکامل و هر نوع تکاملی سختی‌ها و مشکلات خاص خود را دارد.

 

آگاه باشید که در هر خانواده‌اي مشکلاتی وجود دارد و شما مسئول همۀ­ اشتباهات نیستید ولی بی‌شک شما مسئول گزینش خود هستید و خواهید بود پس با چشم باز گزینه کنید.حرف آخر را خودتان بزنید، اگرچه دیگران ممکن هست برای گزینه به شما پیشنهاد‌هایي کنند یا تحت فشارتان بگذارند اما گزینه با شماست. بی‌تردید در صورت عدم موفقیت شما در ازدواجتان آن‌ها خود را مسئول ازدواج نافرجام شما نمی دانند.

 

بهتر هست دوستی گذشته از ازدواج به صورت آشنایی گذشته از ازدواج و تحت نظر خانواده‌ها و به صورت خواستگاری رسمی صورت بگیرد تا به جای تبادل احساسی و درگیری‌هاي عاطفی به مسائل منطقی فرآیند شناخت منجر شود.خوشبختی به خودی‌خود رخ نمی دهد بلکه ساخته مي‌شود. به اندازه گزینش همسر مفید تلاش در حفظ آن نیز مهم هست.