دراین پست، انواع عکس ماهی قرمز برای تبریک عید نوروز 1402 را مرور میکنیم. ماهی قرمزها هر سال میهمان سفره هفت سین پارسی زبانان می باشند. حضور آن ها در جشن سال نو بـه بیش از 1000 سال پیش باز میگردد. البته اینروزها بهتر اسـت کـه ماهی هاي زنده را خریداری نکنیم، زیرا کـه ظلمی در حق انها مرتکب شده و باعث آزارشان در تنگ هاي کوچک میشویم.
نهادن ماهی قرمز، این میهمان هرساله سفره هفت سین تعداد زیادی از خانوادههاي ایرانی کـه کوچکتر ها خیلی بـه آن علاقه دارند، بر سفره هفتسین بنیانی فرهنگی دارد. ماهی قرمز، تاریخی چند هزارساله را پشت سر نهاد تا بعنوان قدیمی ترین ماهی خانگی یا زینتی بـه حوض خانههاي مردم و آب نماهای عمومی راه یافته اسـت و مهمان کوچک نوروزی سفرههاي هفتسین ایرانیان شده اسـت.
تا کنون تصور میشد کـه این ماهی برای اولینبار در شرق آسیا ودر کشور هـای چین و ژاپن پرورش داده شد. ولی آثار تاریخی بـه دست آمده در مرزهای پهناور ایران فرهنگی کـه امروز در موزههاي بزرگ جهان نگه داری میشوند، نشان میدهند کـه مردمان ساکن در فلات ایران هزاران سال اسـت کـه با گونههاي مختلف ماهی بـه ویژه ماهی قرمز آشنایی داشتهاند.
ودر نتیجه، بر خلاف تصور رایج، بـه احتمال زیاد این ماهیان از ایران و میانرودان بـه چین رفتهاند ودر آنجا مورد بارپروری و بـهگزینی قرار گرفتهاند و بـه دستور امپراتوران چینی برای پرورش این ماهی آبگیرهای مخصوص و یا حوضچههایي از جنس چینی میساختند. بنابر این میتوان گفت کـه ماهی قرمز، یک ماهی ایرانی اسـت.
آیا ماهی قرمز خوردنی اسـت؟
در چین و تعداد زیادی از نقاط دنیا تا مدتها، برخی بـه خوردن ماهی قرمز علاقه نشان می دادند. برای نمونه در کتاب « مادة الحیوة » کـه توسط « نورالله » آشپز شاهعباس صفوی درسال 1003 هجری قمری نگاشته شده ودر آن دستور پخت انواع غذا ارائه شده اسـت از پخت نوعی بریان پلوی شاهانه یا «بریانپلاو » با گوشت «ماهیسرخ » کـه از «شیروان» می آوردند، سخن بـه میان می آید.
بیا تا ذهنمان را آزاد و رها کنیم، بیا تا مانند ماهی قرمزی شویم کـه آزاد و رها در آب حوض شنا میکند، این طرف و آن طرف میرود، فارغ از این کـه عمرش کوتاست، فارغ از این کـه هیچوقت دریا را میبیند یا نه، او همان لحظه، همان موقع زندگی میکند و چند ثانیه بعد تمام اتفاقات را فراموش و همه ی چیز را از نو شروع خواهد کرد. بیا تا بـه مانند او زندگی کنیم تا زندگیمان زیباتر از هر وقتش شود.
ماهی قرمز کوچکی را در حوض دیدم، شنا می کرد، این طرف و آن طرف می رفت. لحظه اي دوست داشتم جای او باشم، فارغ از تمام مشکلات، فارغ از هر انچه قرار اسـت در آینده اتفاق بیفتد، در حوض زندگی شنا کنم و از شنا کردنم لذت ببرم. چـه بسیار از مـا انسان هایي کـه برای ترس از آینده، ترس از اتفاقاتیکه قرار اسـت بیفتد لذت شنا کردن را از خود میگیریم.
ترجیح میدهم همان ماهی قرمز کوچکی باشم
کـه در تنگی کوچک زندگی میکند
تا این کـه بخواهم جای آن ماهی باشم
کـه در لجنزار و باتلاق زندگی میکند
زندگی او اگرچه بزرگ اسـت
اما واقعیت مسئله این اسـت کـه
او یک ماهی متعلق با باتلاق و لجنزار اسـت، همین!
منو مثل ماهی قرمز توی دریاچه نبین
اون دریاچه اگه خشک بشه
این ماهی قرمز محکوم بـه مردنه…
زندگی مـن وابسته بـه دریاچه نیست
زندگی مـن مثل همون سنگیه
وقتی دریاچه خشک میشه اون آفتاب میگیره
چـه موقعیت هایي رو از دست بدم
و چـه موقعیت هاي جدیدی بـه دست بیارم
در هر صورت مـن راهی برای پیش بردن زندگی ام دارم…