سراسر ایران در محرم عزادار امام حسین و یارانش هستند و هر منطقه و مردم هر شهر عزاداری خود را با رسوم خاص خود انجام میدهند. عزاداری برای امامحسین«ع» و زنده نگه داشتن یاد واقعه عاشورا برای شیعیان جنبه هویتی دارد، همینطور برای مردم مناطق مختلف ایران کـه با رسمها و آیینهـای متفاوتشان در عزاداری وجه تمایزی برای هر منطقه از کشور ایجاد کردهاند،
اینها تنها بخشی از صدها آیین متفاوت برای زنده نگه داشتن یاد عاشوراست. نشانههایی از ایثار و داوطلبی. نشانههایی از ریشهدوانیدن فرهنگی غنی. از امروز عده ای از این سنتها را بـه شما معرفی میکنیم.
نخلبرداری ظهر عاشورا – زارچ یزد
نخل، یا همان سازه چوبی عظیمی کـه شهر هـای کویری ایران برای برپایی مراسم عاشورا بلندش میکنند، درواقع نمادی از تشییع پیکر مطهر امام حسین«ع» است. در ایام محرم نخل را با پارچه سراسر سیاهپوش میکنند. این نخل تزییناتی نظیر شمشیر، آینه، میوه، پولکهـای مختلف، منگولههـای تزیینی و دستمالهـای ابریشمی رنگی دارد کـه در دو طرف نخل بسته میشود.
در دهه نخست محرم یا در دهه آخر صفر، نخل توسط مردم عزادار مانند کشتی بـه حرکت درمیآید و سه دور گرد میدان نخل میچرخد و آنگاه آرامآرام بـه درون آشیانه خود بازمیگردد. مراسم نخلبرداری در بسیاری از شهر هـای استان یزد مختص روز عاشوراست و هرسال با سینهزنی، روضهخوانی و پخش نذری همراه است.
همه ی ی گوشه شهر مجلس عزا، ذکر و یاد حماسه بزرگ عاشورا برقرار است و حسینیهها، مساجد و منازل در یاد جانفشانی حماسهسازان سیاهپوش شده است. انبوه سوگواران گروهگروه و دستهدسته خود را بـه میدان مرکزی شهر یعنی حسینیه بزرگ میرسانند. همان جایی کـه ١٠ شب گذشته هزاران نفراز عزاداران
در زیر خیمه عزای حسینی تا پاسی از نیمه شب بـه عزاداری و نوحهسرایی میپرداختند و بـه سخنان گویندگان در ذکر مصایب و مناقب اهل بیت علیهمالسلام گوش فرا میدادند، هرساله یک سخنران ویژه از خارج استان بـه این محفل بزرگ و کمنظیر دعوت میشود.
لحظهبـهلحظه تعداد زن و مرد و پیر و جوان فزونی میگیرد، همه ی ی از هر گوشه و کنار ایران بـه زادگاه و سرزمین ابا و اجدادی خود آمدهاند تا در جوار فامیل، دوستان و بستگان در برپایی خیمه عزای اباعبداللهالحسین علیهالسلام سهمی جستوجو کنند، اینجا هیچکس تماشاگر نیست، حتی طفلان شیرخواره در نقش اول ظاهر میشوند، گویی اینجا کربلاست، همه ی ی جا پر از غوغاست.
در دو گوشه حسینیه، گنبدهای بزرگترین مساجد شهر خودنمایی میکند. مسجد جامع و مسجد صاحبالزمان «عج» در زمره پررونقترین مساجد شهر بـه حساب میآیند، انبوه نمازگزاران در روز و شب چشمان مؤمنین را نوازش میدهد و دل آنها را بـه وجد میآورد. عقربههـای ساعت کندتر از همیشه درحرکتند،
سایه و غبار غم بر سر، صورت، پا و شانه همه ی ی سنگینی میکند، همه ی ی صحنه حماسی و تراژدی بزرگ عاشورای سال ٦٠ را در ذهن خود مرور میکنند، خورشید بـه وسط آسمان غمبار شهر نزدیک و نزدیکتر میشود.ناگهان صدای اذان ظهر عاشورا در فضا طنینانداز میشود و همه ی ی بـه یاد میآورند
کـه حسین علیهالسلام در صحرای تفتیده کربلا و در زیر باران تیر دشمنان بـه نماز ایستاده است، بـه بزرگی و وحدانیت خدا شهادت میدهد و در برابر او سر تعظیم فرودمیآورد تا در برابر هیچ طاغی، یاغی تسلیم نشود و برای احیای دین جدش از همه ی ی هستی خود میگذرد تا درس عبودیت و آزادگی بـه همه ی ی آحاد بشر بیاموزد.
زن و مرد در صفوف فشرده در سراسر حسینیه بزرگ بـه نماز میایستند و با تکبیرهالاحرام امام جمعه، مراسم کمنظیر عزاداری عاشورای حسینی در شهر «زارچ» در آستانه و دروازه شهر تاریخی و دارالعباده یزد کلید میخورد و مانور بزرگ عبودیت و عشق آغاز میشود،
بسیاری از کسانی کـه موفق بـه یافتن مکانی برای اقامه نماز در حسینیه نمی شوند، خود را بـه یکی از مساجد میرسانند تا بـه دعوت حق لبیک بگویند و بـه امام و قائد خویش در ظهر عاشورا اقتدا کنند.
امام سر از آخرین سجده نماز عصر برمیدارد، همه ی ی با هم این فراز از زیارت عاشورا را زمزمه میکنند: «اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»، اشک دور چشمها حلقه زده است، سینهها مملو از اندوه و غم است.
هیأت سینهزنی و زنجیرزنی یکی پس از دیگری وارد حسینیه میشوند و امسال همه ی ی بدون نشان و بیرق معینی یکنوا و یکصدا فریاد «واحسینا» سر دادند و نمودی از وحدت و همبستگی عزاداران حسینی را بـه نمایش گذاشتند، همزمان در حسینیه اعظم سرچشمه زارچ مراسم عزاداری آغاز شده است
و مردم «الهآباد» در ورودی شهر «زارچ» با نماز جماعت ظهر عاشورا عزاداری محلی را بـه اتمام بردهاند و بـه خیل عزاداران در حسینیه بزرگ زارچ میپیوندند. در پی انها بسیاری از مردم سرچشمه نیز گروهگروه همراه با هیأت عزاداری و تعزیه بـه انبوه جمعیت ملحق میشوند.
کمتر کسی از جمعیت قریب ٢٠هزار نفری «زارچ» هست کـه بدون عذر در حسینیه بزرگ حضور نیافته باشد. هزاران نفر از دیگر مردم عزادار از مرکز استان و سایر شهرها بـه انبوه عزاداران حسینی در این میدان پیوستهاند. بسیاری از دوستان و آشنایان کـه ممکن است سالیان متمادی انها را ندیده باشی
در میان موج جمعیت عزادار چشمان تو را بـه دیدن خود روشن میسازند، این یک سنت حسنهای است کـه در بسیاری از شهرها و روستاهای کشور جاری است و مردمان ترجیح میدهند برای عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی بـه زادگاه خویش عزیمت کنند تا علاوه بر عزاداری بـه صله ارحام، دید و بازدید آشنایان و بستگان مبادرت ورزند.
در میانه شیون و زاری مردم جمعیت در ضلع جنوبی حسینیه شکافته میشود و از کنار مسجد جامع هیأت کفنپوشان حسینی با شمایلی منحصربهفرد درحالیکـه سادات و بزرگسالان در جلو صف قرار دارند، یک خط سفید بر موج دریای انسانهـای سیاهپوش و عزادار ترسیم میکنند
و هیجان سوگ و ماتم حسینی را بـه اوج میبرند. در پی این سفیدپوشان جان برکف کـه زمزمه «یا لَیْتَنا كُنّا مَعَكُم» را در دل و فریاد و شیون یا حسین بر لب دارند، ارکستر سنتی موزیک عزا نواخته میشود، طبل و شیپورها بـه صدا درمیآید و سنجها بر هم میخورند و همه ی ی نگاهها را بـه خود جلب میکنند. گویی خبری در راه است.
صدای طبل، شیپور و سنج خبر از آغاز مراسم تعزیهخوانی و نمایش حماسه و فداکاری دلباختگان طریق الهی، سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام و شقاوت و بیرحمی یزیدیان دنیاپرست دینفروش و بیوفایان اهل کوفه میدهد. ناگهان هر گوشه حسینیه بـه صحنهای از نمایش صحنههـای مصاف حق و باطل در صحرای کربلا و در ظهر روز عاشورا تبدیل میشود.
هر یک از تعزیهخوانان در هیأت و نقشی ظاهر شدهاند. سرخپوشان در نقش اشقیا بـه صحنه میآیند و سپاهیان حسین«ع» جامه سبز بـه تن دارند. «خولی» در هیأتی متفاوت بر شتری سوار است و تیر سه شعبه زهرآلود را در کمین گذاشته تا زیر گلوی علیاصغر علیهالسلام را نشانه رود.
علیاکبر علیهالسلام در میان حسینیه بـه خاک میغلطد و صدای «وا ابتایش» بلند میشود. بـه گزارش پارس ناز عباس علمدار مشک بر دوش راهی شریعه فرات میشود، قاسم و دو طفلان مسلم نیز صحنه دیگر از تعزیهخوانی را تابلو کردهاند.
نقش شمر از همه ی ی برجستهتر است. بیش از ٥٠سال پیر غلامی از خیل غلامان و دوستداران حسین علیهالسلام همه ی ساله در این حسینیه و سایر مجالس عزا اوج شقاوت کوفیان را بـه تصویر می کشید و اشک غم بر گونهها سرازیر میکرد، ولی امسال جایش در میان تعزیهخوانان خالی بود و بـه این زودی کسی قادر نیست، آن موقعیت و جایگاه را از آن خود کند.
گروهی در نقش سپاهیان کوفه خودنمایی میکنند و هرازچندگاهی بـه خیمههـای سفیدی کـه در دو طرف حسینیه برافراشته شده است، حملهور میشوند تا صحنه هجوم کوفیان را بـه خیام حرم در ذهن، اندیشه و قلب عزاداران حک کنند و آن را ماندگار سازند. ناگهان سپاه سواره کوفیان دور خیمهها حلقه میزنند
و لحظهای بعد ستون دود و آتش در دو سوی حسینیه بزرگ بـه آسمان بلند میشود و از پایان رویارویی سرخپوشان و سبزجامگان و آغاز دوران اسارت نه کـه آزادگی اهلبیت علیهمالسلام، رنج و درد و غم بیپایان زنان و دختران بازمانده نهضت بزرگ عاشورایی آن بـه خیل عزادارانی کـه دیده از اشک پر دارند، خبر میدهد.
اندکاندک میدان از حضور تعزیهخوانان حسینی خالی و بخش دیگری از عزاداری بینظیر مردم این سامان آغاز میشود. این مرحله از کربلا تا کوفه، از کوفه تا شام را بـه نمایش میگذارد. دهها خودرو سبک و سنگین امر حمل نمایش عده ای از این صحنهها را بـه عهده دارند کـه در حسینیه بـه گردش درمیآیند.
در زمانهـای دور این کار بـه عهده مردمی بود کـه بر روی شانههـای خود تختها را بـه حرکت درمیآوردند. نخستین صحنه دفن شهدای کربلاست کـه همت و فداکاری زنان بنیاسد را بـه تماشا میگذارد و رقت قلوب و اندوه دوباره دلها را برمیانگیزد، در روز سیزدهم محرم تعزیه مفصل این صحنه در همین حسینیه بـه اجرا درمیآید.
مجلس یزید، کاخ ابنزیاد، تنور خولی، دیر راهب، خرابه شام، بازارشام، کاروان اسرا کـه کودکان را بر شتران برهنه نشان میدهد، بخشی از این صحنههـای غمانگیز نمایش وقایع پس از عاشوراست تا این کلام حضرت علیبنحسین، امام زینالعابدین علیهالسلام را تداعی کند کـه وقتی از حضرت پرسیدند: «یابن رسول الله! در این سفر کجا بر شما سختتر گذشت»، سه بار فرمود: «الشام، الشام، الشام».
دور سوم گردش خودروها در حسینیه بـه اتمام خود نزدیک میشود، مردم در نقطه شمال شرقی حسینیه متراکم میشوند. گویندهای پیدرپی از پشت میکروفن از مردم میخواهد از اطراف نخل فاصله بگیرند و کف و صحن حسینیه را از سنگریزه و دیگر موانع خالی کنند. تا لحظاتی دیگر باشکوهترین صحنه عزاداری چندین ساعته مردم در این ماتمکده بزرگ شروع میشود.
«نخلبرداری» یا «نقلبرداری» نمادی از تشییع جسم مبارک سید و سالار شهیدان علیهالسلام بر روی دست و شانههـای غمزده خیل عزاداران حسینی است کـه در استان یزد و برخی شهر هـای دیگر کشور بـه شیوههـای مختلف برگزار میشود.
جوانان عزادار با پاهای برهنه ساعتی است کـه دستان و شانههـای خود را بـه زیر ستونهـای نخل بردهاند تا با رسیدن لحظه مقرر با چشمی اشکبار و دلی غمزده بـه یاد ظهر عاشورا با فریاد «یا حسین» صحنه باشکوه دیگری از عزای حسینی را بـه نمایش بگذارند، گوینده مرتب از پشت بلندگو میگوید،
قبل از خالی شدن حسینیه از آخرین هیأت نمایش و تعزیه از حرکت نخل خودداری کنید و ناگهان با فریاد «یا حسین» نخل روی دستان و شانههـای عزاداران بـه حرکت درمیآید.انبوه مردم از زن و مرد کـه ساعتهاست در انتظار این مراسم نمادین تشییع بزرگ شهیدان کربلا بـه انتظار ایستادهاند،
در جلو و عقب و دو سوی نخل بر سر و سینه زنان و فریادکنان سه بار بـه گرد حسینیه بزرگ می چرخند و در گوشهای دیگر مردم با ذبح دامهـای مختلف بـه ادای نذورات خود مشغولند.
بیلزنی در روز عاشورا – خوسف بیرجند
میگویند طایفه بنیسعد، سه روز بعد از واقعه عاشورا بـه صحرای کربلا رسیدند و پیکر شهدای این حادثه را دفن کردند، رسم بیلزنی در جنوب خراسان، ادای احترام بـه کسانی است کـه پیکر شهدای کربلا را دفن کردهاند.
مردم اعتقاد دارند بیلهایی کـه با آن مراسم بیلزنی در عصر عاشورا انجام میشوند، متبرک هستند و باعث برکت و حلالیت محصولات کشاورزی میشوند.
این مراسم احتمالا حدود ٣٠٠سال قدمت دارد و برای برپایی آن هیأتها بـه دستههـای ١٥ نفری تقسیم میشوند، افراد بیل در دست، دایرهوار در کنار هم بیلهایشان را بـه طرف آسمان میبرند و هر فرد درحال حرکت بـه هوا پریده و تیغه بیلها را بـه هم میزند.
گروه دیگری از عزاداران نیز با حمل کجاوهای بزرگ بـهعنوان نخل و نمادی از تشییع پیکر مطهر امام حسین«ع» و کجاوه یا گهوارهای کوچکتر بـه نشانه تشییع پیکر پاک طفل شیرخوار آن حضرت، روضهخوانی میکنند.
ندای لبیکخواهی امام حسین«ع» در صحرای کربلا بیپاسخ ماند ولی امروزه در شرقیترین نقطه ایران مردمانی کشاورز هستند کـه با ابزار کشاورزی خود هر تاسوعا و عاشورا ندای لبیک خواهی امامحسین«ع» را پاسخ گفته و بـه میدان جهاد با زشتیها و رذایل اخلاقی میروند.
کشاورزان خوسفی بـهعنوان نماد عزاداری امام حسین«ع» و جهاد با یزیدیان و کفار بیلها و ادوات کشاورزی را در روز عاشورا با خود میبرند و بیلها را بـه نماد جنگ در روز عاشورا بـه هم میزنند. در این آیین سنتی عزاداران هیأتهـای مذهبی صاحبالزمان«عج»، حسینی، محبان حضرت علی اکبر«ع»، رزمندگان و فاطمیه خوسف ظهر عاشورا پس از اقامه نماز ظهر و عصر و صرف ناهار بلافاصله بـه اجرای مراسم میپردازند.
نخلها و دستههـای سینهزنی، زنجیرزنی و بیلزنی را از محل استقرار هیأت خود بـه سمت خیابان شهید مطهری بـه حرکت درمیآورند و با عزاداری، نوحهسرایی و مرثیهخوانی و سردادن شعارها و نوحهها، با نظم خاصی وارد قتلگاه حسینیه صاحبالزمانی«عج» میشوند و بـه اجرای مراسم میپردازند.
بـههم خوردن بیلها در روز عاشورا نماد رویارویی لشکریان کفر و لشکریان امام حسین«ع» است کـه جنگ لشکریان یزید علیه لشکر کوچک امام حسین«ع» و مظلومیت ایشان را نشان میدهد.کشاورزان معتقد هستند وقتی بیلهایشان را با خود بـه همراه ببرند، محصولات کشاورزی انها از دست آفتهـای گوناگون درامان خواهد بود.
مردم خوسف با جمع شدن در یک محل و با زدن بیلها بـه یکدیگر واقعه عاشورا را بازسازی کرده و بـه طاغوتهـای زمان نشان میدهند کـه با دست خالی و آن چـه در دست دارند با دشمن جنگیده و در هر شرایطی بصیرت خود را حفظ میکنند.
مردم خوسف بیلهایی را کـه با خود در مراسم عزاداری بـه همراه میآورند در فعالیتهـای کشاورزی از آن استفاده میکنند، زیرا این بیلها را نماد برکت زمین میدانند و میگویند این بیل بـهخاطر هواخواهی از امام حسین«ع» بالا رفته است، بـه همین دلیل موجب عمران و آبادی زمین میشود.