دراین پست مجموعه اي جدید از عکس و متن تبریک عید قربان را مرور میکنیم. در آستانه عید بندگی، عید بزرگ قربان هستیم. بعد از عید سعید فطر، عید قربان دومین عید بزرگ در بین مسلمانان می باشد. این روز از 1 تا 4 روز در بین مسلمانان جشن گرفته میشود. عید قربان در تمام کشور هـای اسلامی تعطیل رسمی میباشد. دراین روز مسلمانان تمام جهان بـه شادی و جشن و قربانی کردن میپردازند.
عید قربان، از اعیاد مهم اسلامی و یادآور اخلاص و بندگی حضرت ابراهیم «ع» در برابر پروردگار خویش اسـت. آنجا کـه فرمان حق برای ذبح اسماعیل صادر شد. ابراهیم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجرای این فرمان شد. اسماعیل رابه قربانگاه برد و کارد بر حلقومش نهاد. ولی ندایی رسید کـه اي ابراهیم از عهده این آزمون الهی برآمدی. دست نگهدار کـه فرمانبرداری خویش رابه درستی اثبات کردهاي.
این روز، روز عید و خوشحالی و سرور اسـت. زیرا علاوه بر اینکـه بندهاي مخلص از آزمونی دشوار، سربلند بیرون آمد و بندگی خویش را در پیشگاه خدای بزرگ ثابت کرد. گروه عظیمی از بندگان مخلص خدا بـه او تأسی جسته، بـه زیارتخانه خدا میشتابند و مراسم منا و از جمله، قربانی را انجام میدهند. جالب اسـت بدانید کـه عید قربان رابه «عید اضحی» هم نام گذاری کردهاند.
عید قربان اسـت یا عید عنایات خداست؟
عید عشق و عید ایثار و مناجات و دعاست
ذات حق با میهمانانش گرفته جشن عید
مرکز این جشن نورانی بیابان مناست
هر کجا رو آوریم و هر طرف چشم افکنیم
خیمۀ حجاج بیتالله پیش چشم ماست
نور از هر خیمه میتابد بـه بام آسمان
خیمهها بیتالله و اشک و مناجات و دعاست
حاجیان دارند بر سر شوق ذبح گوسفند
قصد هر یک کشتن دیو هوس، گرگ هواست
اي خوش آن حاجی کـه در آن سرزمین کرده وقوف
خوشتر آن حاجی کـه جای او در آغوش خداست
عید قربان بعنوان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی، اعمال و آدابی دارد. از جمله آن سنت پیامبر «ص» دراین عید بزرگ اسـت. روایت شده کـه رسول خدا «ص» در عید فطر و قربان هر اندازه هوا سرد و یا گرم بود، بُرد می پوشید و عمامه بـه سر مى نهاد. هم چنین رسول خدا «ص» روز عید فطر و قربان، وقتی براى نماز عید خارج مى شد، صدایش رابه تکبیر بلند مى کرد.
هم چنین امام صادق «ع» در حدیثى فرمود:
سنت بر آن جارى شده کـه آدمى روز «عید فطر»، قبل از رفتن براى خواندن نماز عید در مصلّى ودر «عید قربان» بعد ازآن، افطار کند. همان طور گفته شد قربانی کردن برای کسانی کـه در حج حضور ندارند، مستحب اسـت. اما از سوی ائمه اطهار «ع» و پیامبر اکرم «ص» بسیار سفارش شده اسـت. در روایتی آمده کـه امّ سلمه نزد پیامبر «ص» آمد و گفت:
اي رسول خدا «ص»، عید اضحى فرا میرسد. مـن قیمت قربانى را در اختیار ندارم. پس آیا قرض کنم و قربانى کنم؟ فرمود: قرض بگیر. زیرا کـه آن قرضى ادا شده اسـت. رسول خدا «ص» دو قوچ قربانى کرد کـه یکى ازآن ها رابه دست خودش ذبح نمود. بعد عرضه داشت: خدایا این از جانب مـن و از جانب کسانی از اهل بیتم کـه قربانی نکردند. بعد دیگری را ذبح کرد گفت: خدایا این از جانب مـن و از جانب کسانی از اُمتم کـه قربانی نکردند.
اي عزیزان بشما هدیه زیزدان آمد
عید فرخنده ي نورانی قربان آمد
حاجیان سعی شـما شد بـه حقیقت مقبول
رحمت واسعه ي حضرت سبحان آمد
عید قربان بـه حقیقت… زخداوند کریم
آفتابی بـه شب ظلمت انسان آمد
جمله دلهاچو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویر دل مـا… نعمت باران آمد
خاک میسوخت در اندوه عطش باحسرت
نقش در سینه ي این خاک… گلستان آمد
امر شد تا کـه بـه قربانی اسماعیلش
آن خلیلی کـه پذیرفته ز رحمان امد
امتحان داد بـه خوبی بخدا ابراهیم
جای آن ذبح عظیمی کـه بـه قربان آمد
دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
چشمههاي نور و شور آن بیابان را ببین
گوسفند نفس رابا تیغ تقوی سر ببر
پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین
سفرۀ مهمانی خاص خدا گردیده باز
لالۀ لبخند و اشک شوق مهمان را ببین
دیو نفس از پا درافکن، سنگ بر شیطان بزن
هم شکست نفس را، هم مرگ شیطان را ببین
تیغ در دست خلیل و بند در دست ذبیح
حنجر تسلیم بنگر، تیغ بران را ببین
کارد تیز و دست محکم، حلق نازکتر ز گل
پای تا سر چشم شو، اخلاص و ایمان را ببین
خاک گل انداخته از اشک چشم حاجیان
در دل تفتیدۀ صحرا، گلستان را ببین
گریه و اشک و دعا و توبه و تهلیل را
رحمت و لطف و عطا و عفو و غفران را ببین
آتش گرما گلستان گشته چون باغ خلیل
در دل صحرا صفای باغ رضوان را ببین
صدا کن حلق اسماعیل خودرا
بـه قربانگه ببر هابیل خودرا
منای دوست قربانی پسندد
تـو را آن سان کـه میدانی، پسندد
خلیل مـا! رضای مـا دراین اسـت
عبودیت بـه تسلیم و یقین اسـت
ببین بر قد و بالای جوانت
مگر، نیکو برآید امتحانت
نفس در سینه افتاد از عدد
ملائک اشک ریزان در نظاره
پدر می بُرد فرزندش بـه مقتل
کـه امر دوست را سازد مسجّل
پدر آمیزه اي از اشک و لبخند
پسر تسلیم فرمان خداوند
منا بودو ذبیح و شوق تسلیم
ندا پیچید در جانِ براهیم
خلیلا عید قربانت مبارک
قبول امر و فرمانت مبارک
پذیرفتیم این قربانی ات را
پسندیدیم سرگردانی ات را
بر این ذبح عظیمت آفرین باد
شکوه عشق و تسلیمت چنین باد
عید قربان اسـت اي یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتاده اسـت جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا بـه تن
حلۀ احرام از انوار ربانی کنید
در مسیر وجه ربّک پای جان بگذاشته
گام اول در هوالهو خویش را فانی کنید
پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت
گفت و گو با ذات پاک حی سبحانی کنید
از سر مـن، موی بتراشید و محو هو شوید
تا همه ی لبریز از نور جمال او شوید
شستشو کن روح را در چشمه عین الیقین
حلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین
پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا
تا شوی سر تا قدم آیینة حق الیقین
گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ
تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین
تیغ از الماس در دست پدر برنده تر
اي عجب نازک تر از گل آن گلوی نازنین
نه گلو بشکافت نه آن کارد حنجر را برید
هم پسر گردید محزون هم پدر شد عصبانی
پای تا سر شعله شد فریاد زد کای تیغ تیز
از چـه کندی میکنی در امر رب العالمین
تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پر
تـو بـه مـن گویی ببر اما خدا گوید نبر
ناگهان آمد ندا از جانب رب جلیل
مرحبا اي عزم تـو اخلاص و صدقت را دلیل
تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تـو
فدیه آورده اسـت بر فرزند پاکت جبرییل
مـا پذیرفتیم از تـو ذبح فرزند تـو را
تـو خلیلی تـو خلیلی تـو خلیلی تـو خلیل