خانم محترم،ممكن است قبل از ازدواج براى خواستگارى شماآمده باشند،ممكن است افرادى را در نظر داشته در انتظار خواستگارى آنها بودهاید،شاید آرزو داشتهاید شوهرتان ثروتمند باشد،داراى فلانشغل باشد،تحصیل كرده باشد،زیبا و خوشگل باشد ووووو.
این قبیل آرزوها قبل از ازدواج مانعى نداشت لیكن اكنون كهمردى را براى همسرى برگزیدهاى و پیمان مقدس زناشویى را امضاكردهاید كه تا آخر عمر با هم باشید،یار و مونس و غمخوار هم باشید بایدگذشته را یكسره فراموش كنى،بر افكار و آرزوهاى گذشته خط بطلانبكشى و از غیر شوهرت بطور كلى چشم بپوشى،دلت را از اضطراب وپریشانى نجات بده،غیر شوهرت را از دل بیرون كن و ششدانگ آنرا دراختیار او قرار بده،خواستگار سابقت را فراموش كن،باو نگاه نكن،بفكرش نباش،چكار دارى ناراحتشده یا نه؟اصلا چرا از احوالش جویامىشوى؟این حالت دو دلى جز پریشانى روح چه نتیجهاى دارد؟و بسااوقات اسباب بدبختى ترا فراهم مىسازد.
بعد از اینكه با مردى پیمان زناشویى بستید و قول و قرار گذاشتیدتا آخر عمر با هم باشید چرا چشم چرانى میكنى،به این مرد و آن مرد نگاهمیكنى و شوهرت را با آنها مقایسه مىنمایى؟این چشم چرانیهاى غلط جزپریشانى و اضطراب روح و آه و حسرت دائم چه سودى دارد؟
حضرت على علیه السلام فرمود:«هر كس چشم خویش را آزادبگذارد همیشه اعصابش ناراحتخواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتارخواهد شد (11) ».
وقتى با نظر خریدارى به مردها نگاه كردى و شوهرت را با آنهامقایسه نمودى ناچار به مردهایى برخورد میكنى كه عیب شوهرت را ندارند خیال میكنى افراد برگزیده و بىعیبى هستند كه از آسمان نازل شدهاند بااینكه ممكن است آنها داراى دهها عیب باشند كه اگر از آنها اطلاع داشتىشوهر خودت را بر آنها ترجیح میدادى.اما چون از عیوب مخفى آنهااطلاع ندارى و فقط خوبیهایشان را مشاهده مینمایى خودت را شكستخورده و مغبون در ازدواج مىپندارى و اسباب بدبختى خویشتن را فراهممىسازى.
«زن 18 سالهاى به نام…كه از خانه فرار كرده بود دیشب به وسیلهماموران پاسگاه ژاندارمرى نعمت آباد دستگیر شد.در پاسگاه گفت:سهسال پیش به عقد…در آمدم ولى به تدریج احساس كردم كه او را دوستندارم.چهره شوهرم را با قیافه بعضى از مردها مقایسه مىكردم و افسوسمىخوردم كه چرا زن این مرد شدم» (12) .
خانم گرامى،اگر مىخواهى بدبخت و سیه روز نشوى،به ضعفاعصاب و پریشانى روح مبتلا نگردى،با خوشى و آسایش زندگى كنىدست از هوسبازى و چشم چرانى و آرزوهاى خام بردار.غیر از شوهرتهمه را ندیده بگیر،از مردهاى دیگر تعریف نكن،به فكر آنها نباش.دردلت نگو:كاش فلان شخص بخواستگاریم آمده بود،كاش با فلان شخصازدواج كرده بودم،كاش شوهرم داراى فلان شغل بود،كاش فلان قیافه راداشت.كاش و كاش و كاش.نمیدانم این افكار غلط و آرزوهاى خام چهنتیجهاى به حال تو دارد؟چرا زندگى را به خودت و شوهرت تلخ میكنى؟
چرا مهر و صفا را از بین مىبرى و بنیاد ازدواج را متزلزل مىسازى؟ازكجا میدانى اگر با فلان مرد ازدواج كرده بودى صد در صد راضى بودى؟تو از ظاهر او بیش از این خبر ندارى شاید داراى عیوبى باشد كه اگر مطلعبودى شوهر خودت را بر او ترجیح میدادى.از كجا میدانى كه خانم آنمردها كاملا راضى هستند؟
خانم محترم،اگر شوهرت احساس كند كه به مردهاى دیگر نظردارى بدبین میشود،مهر و علاقهاش كم میشود به زندگى و خانوادهبىعلاقه میگردد،مواظب باش از مردهاى دیگر تعریف نكنى با آنها گرمنگیرى،خنده و شوخى نكنى،مرد اینقدر حساس است كه نمیتواند تحملكند كه همسرش حتى به تصویر مرد بیگانهاى اظهار علاقه كند.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«هر زن شوهرداریكهچشمش را از نگاه كردن به غیر شوهرش پر كند مورد غضب شدیدپروردگار جهان واقع خواهد شد (13) ».