پارس ناز پورتال

پیامک ناراحت کننده

پیامک ناراحت کننده

زندگی در حال بارگیری است ، لطفا صبر کنید !
سرعت خوشبختی بسیار کم است ، تا زندگی ات لود شود عمرت تمام شده . . . !

.

.

.

.

لعنــت بر گنــجشــک ها !!
تــو که رفــتی ؛
جــیک شــان هم در نــیامد …

.

.

.

.

دوستت دارم
دوستش داری
دوستت دارد
انگار این فعل ها نیز گیر کرده اند بین من،تو و او……

.

.

.

.

این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !

.

.

.

.

تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم …
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !

.

.

.

.

“بی خبری” بی پایان ترین خبری است که از تو میرسد این روزها !

.

.

.

.

خوانده بود :
“زیر باران باید رفت”
فکر می کرد :
زیر باران باید ، رفت !”

.

.

.

.

این روزهایم به تظاهر می گذرد …
تظاهر به بی تفاوتی
تظاهر به بی خیالی
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست اما چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش” !

.

.

.

.

جدایی به روز آدم چیزی نمی آورد ؛ به شب آدم اما …

.

.

.

.

چیزیم نیست ، خوبم !
فقط تو را ندارم …

.

.

.

.

گر تو بازنگردی ،

امید آمدنت را به گور خواهم برد

و کس نمی داند

که در فراق تو دیگر چگونه خواهم زیست ،

چگونه خواهم مرد؟

.

.

.

.

من همین دیروز بود که رفتم … رفتم و روی همان نیمکت نشستم …
گل سرخی روی آن گذاشتم و مثل همیشه زیر لب گفتم : هرجا که هستی تولدت مبارک !

.

.

.

.

ساعت هم مثل ضربان قلبم با رفتنت از کار افتاد …

.

.

.

.

در غیاب تو زرد زرد شده ام …
شاخه هم دیگر حوصله نکرد گوش دهد به ناله هایم ، با اولین نسیم به روی زمین افتاد !

.

.

.

.

گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !

.

.

.

.

حس آن ته سیگار مچاله
حس آن شاخه شکسته روی زمین
حس بیمار در کما رفته
حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین
حس تنهایی و رخوت
حس جان دادن تو خلوت
حس مرگ دارم امشب !

.

.

.

.

باید رفت حتی با ترس !
وقتی مطمئن از ماندن نیستی ، رفتن یقین است …

.

.

.

.

دلم قصه ای عاشقانه می خواهد که تا آخرش پای هیچ نفر سومی به میان نیاید !

.

.

.

.

می گویند که ساکتم !
حکایتمان را برای هر که بگویم باورش نمی شود که آن همه عشق ، آن همه نیاز ، آن همه امید
ولی این همه حسرت …

.

.

.

.

چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن !!!

.

.

.

.

یه حسی از تو در من هست که می دونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هرشب درارو باز میزارم

.

.

.

.

تو دور می شوی و من در همین دور می مانم …
پشیمان که شدی برنگرد ، لاشه ی یک دل که دیدن ندارد !

.

.

.

.

حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که هیچکی بهش “تـــــــوجـــــــه” نمیکنه !

.

.

.

.

کارهایم عجیب و غریب است

اخلاق بدی دارم!

گاهی آنقدر سرد سکوت می کنم

که خودت هم نمی فهمی

عاشق چه چیــزم شدی ؟!!

.

.

.

.

چه رابطه ای است بین گلوی تو و چشمان من ؟
تو بغض میکنی ، چشمان من خیس می شوند …

.

.

.

.

دلم ؛ جایی مانده ای که هیچکس مسئولیت شکستنت را بر عهده نمی گیرد …

.

.

.

.

تو ماه را بیش تر از همه دوست می داشتی و حالا ماه هر شب تو را به یاد من می آورد
می خواهم فراموشت کنم اما این ماه با هیچ دستمالی از پنجره ها و این دلم پاک نمی شود !

.

.

.

.

نـــبودنتـ

داغمـ مے کند!

آنقدر که جاے همه ے روزهاے آخر سالـ

بے آتشـ

مے سوزمـ …

.

.

.

.

منتظرم کسی بیاید بگوید :
سُـــــــک سُــــــک
من پیدا کردم گمشده ام را …

.

.

.

.

آرزویش برای من ، شیرینیش برای دیگری …
این است سهم من زندگی !

.

.

.

.

دست تو اگر بود ، دست من در جیبم نبود …

.

.

.

.

شاید دیگه نتونی تکیه کنی به شونم
شاید دیگه نتونم مواظبت بمونم

.

.

.

.

چقدر میتوان تحمل کرد
نبودنت را ؟
نداشتنت را ؟
ندیدنت را ؟
نخواستنت را ؟

.

.

.

.

درد اینجاست که درد را نمی شود به هیچکس حالی کرد !

.

.

.

.

عشق خیالی من ، خودت نیستی ولی هنوز عشق خیالیت در رگهایم جریان دارد و قلبم میتپد با عشقی که تو در رگهای من جا گذاشتی …

.

.

.

.

دوریت زمستان دیگر است
کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام …

.

.

.

.

درد داره “امروز” حرفی برای گفتن نداشته باشی با کسی که “دیروز” تمام حرف هایت را فقط به او می گفتی …

.

.

.

.

عشق ما همانند روزهای هفته است ، تو شنبه و من جمعه !
نمی دانم چرا جمعه اینقدر به شنبه نزدیک است اما شنبه اینقدر از جمعه دور ؟!