نمیخوام از آسمون چیزی برات بیارم ، عکستو رو قله هیمالیا بذارم ، نمی خوام از پشت ابر ماهو واست بچینم ، فقط میخوام تو خواب و رؤیا تو باشی در کنارم …
.
.
.
به خدای عاشقان سوگند که اگر بدانم که دوسم نداری گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم کسی را دوست بداری که دوستت نداشته باشد
.
.
.
مثل اون وقتا هنوز دلم برات لک می زنه ، حسرت داشتن تو پیر شده عینک می زنه ریال، صورتم سرخ شده بود ، اما حالا کبود شده جدایی یه عمر داره توی اون چک میزنه …
.
.
.
نرم افزار عشقت توی قلبم نصب شده و می خواهم آپدیتش کنم ، لطفاْ گوشیتو بذار رو قلبت !
.
.
.
انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمی شه ، پی چاره ام با حرفای الفبا نمی شه ، من که هیچ ، ساعتمم دیوونته دروغ که نیست ، تو از اون روزی که رفتی خوابیده ، پا نمی شه …
.
.
.
من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش / کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش
تو سبوی آرزوهای مرا بشکسته ای / هرچه بادا باد ، این هم دل بفرما بشکنش
.
.
.
شبها اتاقم ماه ندارد، چشمهایت را قرض می دهی تا صبح !؟
.
.
.
تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم ، او نیز بلند فریاد می زند : دوستت دارم دارم دارم
.
.
.
گرچه راه قیامت پر خطر است ، اما جدایی ز دوستان قیامتی دگر است
.
.
.
دل بستن شبیه یک قصه است ، با یکی بودن شروع می شه ، با یکی نبودن پایان می گیره
.
.
.
روزگار چون گرگ پیری پر بلاست / طعمه اش واماندگان از گله هاست
دوری از یاران مکن ای باوفا / گرگ دوران در کف این لحظه هاست
.
.
.
باز باران تا همیشه نم نمک بر روی شیشه مینویسه تا بدونی مهربونیت پاک نمیشه
.
.
.
از شکستن دو چیز بترس ، قلبی که صادقانه دوستت داره و دلی که صادقانه به یادته
.
.
.
دل ز تن بردی و در جانی هنوز / دردها دارم تو درمانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ ناز / اندر این ویرانه سالاری هنوز
.
.
.
اگر روزی مقدر شد که با اشکت وضو سازم ، خدا داند که با چشمت هزاران قبله می سازم