در اینبخش از 0 تا 100 با احسان علیخانی مجری معروف و سوپراستار برنامه هاي تلویزیونی آشنا میشویم. محال اسـت برنامه اي تهیه کند و بیننده نداشته باشد، او دقیقا میداند کـه مردم از چـه چیزی استقبال میکنند و میتواند تماشاگران را پای تلویزیون میخکوب کند و گه گاه هم اشک مخاطبان را جاری سازد. امروز از کودکی تا زمان حال زندگی این مجری محبوب را مرور میکنیم. با پارس ناز همراه باشید.
نام: احسان
نام خانوادگی: علیخانی
تاریخ تولد: ۱۳۶۱/۸/۱۵
محل تولد: تهران
محل اقامت: تهران خیابان هروی
تحصیلات: رشته مدیریت بازرگانی
تاهل: مجرد
برای مشاهده بیوگرافی و عکس های جذاب احسان علیخانی بر روی لینک آبی رنگ زیر وارد شوید.
حتما بخوانید : بیوگرافی احسان علیخانی و همسرش + مصاحبه و اینستاگرام + عکس های احسان علیخانی
احسان علیخانی مجری جوان، مسلط، صمیمی و پرتحرک اسـت کـه در چند سال اخیر توانسته اجراهایی بـه یادماندنی داشته باشد. علیخانی فارغالتحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران میباشد. دو خواهر و یک برادر دارد و خودش فرزند آخر خانواده اسـت. مادرش پرستار بازنشسته اسـت و بـه گفته خودش بهترین دوستش اسـت.
احسان علیخانی در دفتر یکی از فیلمسازان بعنوان یکی از اعضای گروه صحنه و دستیار کارگردان فعالیتش را آغاز کرد، سپس بـه تلویزیون وارد شد و بـه ساخت کارهای تبلیغاتی، تیزر سازی و مستند هاي کوتاه مشغول شد. نخستینبار در برنامه تلویزیونی «پسرهای ایرونی» بعنوان مجری، جلوی دوربین رفت و بعد از اجرای برنامه «جزر و مد» با «ماه عسل» یک چهره شد.
احسان علیخانی در برنامه تحویل سال ۱۳۹۰ یک ماراتن اجرای ۱۱ ساعته داشت و توانست این اجرا رابه تجربهاي متفاوت برای بینندگان تلویزیونی بدل کند. او در طول فعالیت خود اجراهایی مانند صبح آمد، باران بـه روایت دیگر، ماه عسل… ، کارگردانی کارهایی مانند محرمانه، آمد نوبهار، سامی یوسف… و تهیه کنندگی برنامه هایي مانند محرمانه، شیخ بهایی، نور بالا و ماه عسل را برعهده داشته اسـت.
برنامه ماه عسل سالها در ماه هاي رمضان با اجرای احسان علیخانی روی آنتن رفته و مخاطبان بسیاری را پای خود نشانده، اما سال ۱۳۸۹ بنابه دلایلی شبکه سه از حسن جوهرچی برای اجرای برنامه دعوت کرد و همین امر موجب شد ماه عسل تعداد زیادی از مخاطبان خودرا از دست بدهد. علیخانی نیز در مدتی کـه با شبکه سه همکاری نداشت در شبکه جهانی جام جم برنامه اجرا میکرد.
او در جواب احمدینژاد کـه گفته بود وسایل ضروری عید در سر کوچهٔ مـا گران نیست، مردم تهران می توانند بیایند و از محلهٔ مـا خرید عید را انجام دهند، گفته بود گرانی هست، مردم هم می بینند و نمی توانند از سر کوچهٔ شـما خرید کنند و همین بـه توبیخ و ممنوع الفعالیت شدن احسان علیخانی از تلویزیون انجامید. ولی پس از یک روز شایعهٔ ممنوعالتصویر شدن علیخانی تکذیب شد.
در تیرماه سال نود و چهار گمانه زنیهایي راجع بـه دست مزد پرداختی بـه احسان علیخانی مطرح شد کـه خبر میداد احسان علیخانی مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان را برای مجری گری یکماهه ویژه برنامه ماه عسل طلب کرده اسـت. علاوه بر این، مبلغی بالغ بر دویست میلیون تومان را برای حق «تهیه کنندگی» دریافت کرده اسـت.
او هم چنین در یکی از قسمتهاي این برنامه واکنش تندی بـه انتقادات اخیر نشان داد و اظهار داشت درآمد فیلمبرداری مجالس عروسی از یک تهیه کننده با سابقهٔ تلویزیون بیشتر اسـت. این مسئله انتقادات زیادی را برانگیخت. احسان علیخانی درنهایت در یکیدیگر از قسمتهاي برنامهٔ ماه عسل در تاریخ ۱۲ تیرماه سال نود و چهار رقم مذکور را دانست و ادعا کرد مبلغ دست مزد علیخانی ۴۵ میلیون تومان میباشد.
قبل از اینکـه وارد کار تلویزیون و اجرا شوم، بازیگری در تئاتر را تجربه کردم و بعد دستیار کارگردانی ودر ادامه ي راه چند فیلم کوتاه ساختم و از این عرصه کناره گرفتم و وارد تلویزیون شدم.با جمال شورجه پرونده هاي مجهول را کار کردم.فیلم داستانی بهشت آبی و خاکستر را بازی کردم و بعنوان تهیه کننده و کارگردان آیتم هاي نمایشی در شبکه اول شروع بکار کردم.
درسته. با توجه بـه اینکـه رتبه ي خوبی آوردم و دلم میخواست تحصیل کنم، با مشورت و صحبت، در جمع تصمیم گرفتم کـه درکنار این رشته در عرصه ي دیگری هم کسب دانش و علم کنم، ولی در کار هنری بـه صورت تجربی کسب علم کردم و عملی ادامه دادم.
چطور همراه جواد مولانیا برای میعاد شبانه انتخاب شدید و همکاری کردید؟
تهیه کننده آقای موسوی بود کـه نخستین بار با ایشان در شبکه اول کار کرده بودم و از مـن شناختی داشتند ضمن اینکـه پسر ایرونی بـه موفقیت رسید و استقبال خوبی از این برنامه شد و مـن و جواد هم خیلی خوب باهم هماهنگ بودیم.اینها باعث شد تا آقای موسوی از مـا دعوت بکار کند. میعاد شبانه با پسرایرونی کاملاً متفاوت اسـت و یک اجرای دیگر می طلبد.
چگونه وارد این عرصه شدید؟
خیلی سخت! از این جهت کـه خانواده ام کاملاً مخالف کار مـن در زمینه ي هنر بودند ولی وقتی پشتکار و علاقه ام را دیدند ودر امتحانات قبول شدم، پذیرفتند کـه ادامه بدهم ودر حال حاضر هم مشوق و حامی مـن هستند. دوستان زیادی هم در ادامه ي راه کمکم کردند. پزشک داروغه زاده,موسوی، جمشیدی, بخشی و خرمشاهی کـه از همه ی تشکر میکنم.
شاخ دار ترین شایعه اي کـه در مورد خودتان شنیده اید ؟
اعلامیه ي مرگ خودم در دانشگاه توسط دوستان، برای تعطیلی یکی از کلاس ها و یک شیطنت عجیب
آخرین روز زندگیتان را چطور می گذرانید؟
سعی میکنم یک فهرست تهیه کنم و از دوستان حلالیت بطلبم چون یک عمر در آن طرف آسان زندگی کردن خیلی بهتر اسـت.«خدا نکنه البته!»
سخت ترین مرحله ي زندگی و باید شخصیت انسان کامل باشد تا بتواند بزرگ ترین انتخاب زندگی اش را انجام دهدو بـه قول فرزاد جمشیدی, دوست خوبم، کـه میگوید: الهی سپیدی فقط رنگ بخت تان نباشد و لباس آخرت هم باشد.
نخستین باری کـه برای اجرا رفتید، چـه حسی داشتید؟
یک برنامه ي مناسبت نیمه ي شعبان همراه با اقبال واحدی و امیر جوشقانی در خیابان ولی عصر بودو با توجه بـه تجربه ي دوستان مـن هنوز نمیدانستم چطور اجرا کنم و این خیلی برایم سخت بود، چون در مقابل 15 هزار نفر باید اجرا میکردم و بعد کـه از دوستان پرسیدم راضی بودند و بد اجرا نکردم. اما در مقابل هزاران جفت چشم در فضای باز خارج از استودیو و زنده، کار خیلی سختی اسـت.
در لحظات دلتنگی چـه میکنید؟
موسیقی سنتی را خیلی دوست دارم و اگر شرایط برایم پیش بیاید و خیلی بهم سخت بگذرد,مشهد و جمکران جایی اسـت کـه بتوانم آسان سبک شوم و گریه کنم و بعد از گریه یک احساس سبکی پیدا کنم و چـه بهتر کـه در حضور کسی گریه کنی کـه صافی بیشتری داشته باشد.
سابقۀ دیر رسیدن بـه مدرسه را داشتید؟
خیلی زیاد، اگر درسم خوب نبود بـه یک ماه نکشیده از مدرسه بیرونم میکردند چون فوق العاده شیطان بودم و هستم و بارها تنبیه شدم و یکبار بخاطر تنبیه دستم شکست.
کابوس زندگیتان؟
اینکـه خدا نعمتش را از مـن بگیرد و اینکـه اثر گناه را دیگر حس نکنم و بحال خودم رها شوم و خدا را فراموش کنم.
احسان دریک جمله؟
عجول، بلند پرواز، زود رنج.
در جزیرۀ تنهائی تان با خودتان چـه چیزی میبرید؟
یک قرآن، دیوان حافظ، عکس مادرم، چوب ماهیگیری و کلی آذوقه.
ودر آخر:
باید نسبت بـه آینده دید روشن داشت و تلاش کرد و جنگید تا پیروز شد و همیشه بـه مشکلات گفت: مـا یک خدای بزرگ داریم. زندگی شهد گل اسـت. زنبور زمان می خوردش، آنچه میماند ازآن عسل خاطره هاست.
سفر: تجربه
خنده: محمود شهریاری
سر برج: غذاب
بهترین منتقد: مادرم
شخصیت تاریخی موردعلاقه: امیر کبیر
پایان ترم: حسرت اول ترم
کتاب مهم نخوانده: شاهنامه
خواب و رویا: بهش میخندم
شهرت:لبه ي تیغ
فالگیر: یک موقعیت طنز و کمدی
جواد مولانیا: دوست داشتنی
اوج عصبانیت: سریع خلوت میکنم
شغل مطلوب: تدریس
مادر: مهربانی
گفتوگو: علامت سوال
روز تولد: گریه ي کودک
آینده ام کـه چطور اینکار را ادامه بدهم ودر نظر مردم چطور جا بیفتم.کار اجرا بسیار سخت اسـت و بـه نظرم مجری کسی اسـت کـه نماینده مردم اسـت و خیلی برایم مهم اسـت و مسئولیتم خیلی سنگین اسـت.مردمی بودن مجری خیلی مهم اسـت و اگر بخواهد خودش را از مردم جدا کند، خیلی زود طرد میشود.