برنامه ریزی برای کارها و متعهد ماندن به آنها برای بعضی از افراد امری سخت هست که نمیتوانند نسبت به آن پایبند باشند. برنامهریزی کردن یکی از دغدغههاي مهم تعداد زیادی از افراد هست. اول هرسال، ماه یا هفته تصمیم می گیرند به انسانی متفاوت تبدیل شوند و زندگی دیگری را شروع کنند و همۀچیز تغییر کند،
ولی متاسفانه این تصمیمهاي شادکننده، یک روز یا یک هفته یا یک ماه اکثر طول نمیکشد و بهزودی، متوجه میشوند در میانسالی میباشند که تفاوت جدی با سالهاي قبل ندارد.بسیار مفید هست که انسان در روزهای اولین سال، برای تمام سال خود هدفگذاری کند، اما تجربه اثبات کرده اکثر انسانها، نمیتوانند به چنین برنامههایي متعهد باشند و معمولا بعد از چند بار برنامهریزی، از نفس کار برنامهریزی هم ناامید میشوند.
1. با برنامهریزی کردن مشکل دارید: تعداد زیادی از افراد فکر می کنند برنامهریزی کردن زندگی را خشک و بیروح میکند. همۀ میدانند برنامهریزی نکردن، نظم شخصی را از زندگی میگیرد، اما فکر میکنند برنامهریزی در زندگی هم میتواند سردی را وارد زندگی کند. فطرت و ذات انسان، از مقید بودن لذت نمیبرد و آن را دوست ندارد. درنتیجه افراد فکر می کنند برنامهریزی اکثر از ایجاد خروجی، به ایجاد استرس منجر می شود.
2. اهمالکار هستید: انسانها فکر میکنند برنامهریزی، مشکل اهمالکاری را برطرف میکند، درصورتیکه برنامهریزی، خودش به شیوهاي برای اهمالکاری و توجیهی برای عقب انداختن کارها تبدیل می شود.
3. در برنامهریزی و اجرا، وسواس دارید: کمالگرایی مشکل اصلی تعداد زیادی از افراد هست. هدفهاي بزرگی گزینش میکنند که رسیدن به آنها غیرممکن هست و نمیتوانند یک برنامه معمولی داشته باشند، در صورتی که باید یک برنامهریزی فوق العاده داشته باشند؛ با اهداف دقیق و بزرگ و جزییات و مسیر دقیق. اینکار زمان می برد و خیلی وقتها هم قابلانجام نیست، پس عملا برنامهریزی کردن هم بیفایده میشود.
4. از برنامهریزی کردن خاطره بدی دارید: برنامهریزی، ممکن هست شما را به یاد برنامهریزی برای کنکور و روزهای سخت درس خواندن بیندازد. همۀ این تداعیهاي بد باعث می شود شور و شوقی برای اجرای برنامهریزیهاي سال اخیر نداشته باشید.
اشتباهات افراد در برنامهریزی کردن
1. کمتر خوابیدن و اکثر کار کردن: خیلی اشتباه هست که فکر کنید با کم کردن خواب خود مثلا به 3 ساعت در روز میتوانید برنامهریزی بهتری برای کارها داشته باشید. در برنامهریزی کردن باید فکر کنید چطور می توانید از زمانی که در اختیار دارید بهتر بهره گیری کنید، نه این که زمانی راکه نمیتوانید مدیریت کنید افزایش دهید.
2. نوشتن لیستهاي بلندبالا: یکی از خطرات تهیه لیست بلندبالایی از کارها، نوشتن کارهایی هست که انجام آن عملا زمان زیادی از شما نمیگیرد. نوشتن کارهای کوچکی که زمان کوتاهی برای انجام دادن از شما میگیرد باعث طولانی شدن لیست کارها میشود و اثر روانی نامطلوبی دارد. ثبت همۀ کارهای ریزودرشت احساس شما را نسبت به برنامهریزی کردن بد میکند و باعث استرس و فشار روانی می شود.
3. برنامهریزی کردن با بهره گیری از ابزارهای متعدد: خیلی از افراد از ابزارهایی مانند نرمافزارهای رایانهاي، برنامههاي تلفنهمراه، دفترچهها و سررسیدهای گوناگون برای برنامهریزی کردن کارها بهره گیری می کنند. بهره گیری از چند وسیله برای برنامهریزی کردن باعث آشفتگی ذهن میشود. بهره گیری از این ابزارها زمانی موثر هست که از یک وسیله برای برنامهریزی بهره گیری کنید تا تمرکزتان در انجام کارها بالا برود.
4. همزمان چند کار را برنامهریزی کردن: در زمانهاي قبل اینطور فکر میشد افرادی که چند کار را باهم بهتر انجام میدهند در برنامهریزی تبحر بیشتری دارند و انسانهاي پیروزتری میباشند، اما تحقیقات نشان داده افرادی که چند کار را باهم انجام میدهند، افت عملکرد بیشتری دارند زیرا فضای ذهنی مناسبی برای یک کار مشخص قائل نمیشوند. موازیکاری بهره گیری بهتر از زمان نیست، بلکه مصرف بیحدوحصر انرژی و ایجاد حواسپرتیهاي متعدد هست.
5. مدیریت کردن همۀ لحظات: برنامهریزی کردن برای همۀ لحظات و ساعتها و 7 روز هفته با دقت و جزییات در لحظه اول حس خوبی به انسان می دهد ولی در درازمدت این نوع برنامهریزی افراد را خسته و فرسوده میکند زیرا در تمام لحظات سعی کردهاند خود را نظارت کنند، بدون این که زمان و فرصت خالی در طول روز برای بینظمی و نظارت نشدن فراهم کنند.
6. کمک نگرفتن از دیگران: وقتی میخواهید همه يچیز در برترین حالت ممکن اتفاق بیفتد و هیچ کاری را به دیگران واگذار نمیکنید، با حجم زیادی از کارها مواجه می شوید که شاید کار شما نباشد و این فکر را دارید که هیچکس به اندازه شما نمیتواند کار را درست انجام دهد. درنتیجه به آدمهاي خسته و فرسودهاي تبدیل میشوید که کیفیت کار بالایی ندارند و به اهداف خود نمیرسند.
چگونه برای کارهای هرروز خود برنامهریزي کنید که به آن متعهد بمانید؟
1. برنامهریزی کردن در شرایط ابهام را بپذیرید: تعداد زیادی از عوامل، خارج از اراده ما میباشند؛ از فوت و مریضی بستگان گرفته تا رویدادهای شغلی و… در چنین شرایطی برنامهریزی کردن، عموما عملی نمیشود. خصوصا اگر کارهای متعددی در ذهن داشته باشید، برنامهریزی در مواجهه با اولین بحران، شکست می خورد
و نمیتوانید به آن متعهد بمانید. ابهام در شرایط محیطی و آینده و اتفاقهایي که خواهد افتاد، برنامهریزی و هدفگذاری را عملا غیرممکن میکند. باید در شرایطی که برنامهریزی میکنید ابهام موجود در شرایط و رخدادهای آتی را بپذیرید و با دقت به نوع پیشامد، برنامهریزی خود را تغییر دهید.
2. برنامهریزی واقعگرایانه و عملی داشته باشید: افراد معمولا بهجای برنامهریزی بر زمینه واقعیت، بر زمینه ایدهآلها و رویاهایشان برنامهریزی می کنند که طبیعتا اجرا هم نمیشود و شکست میخورد و علاقهشان به برنامهریزی از بین میرود. بخشی از اجرایی شدن برنامههاي افراد، در گروی واقعبینی هست. با واقعگرایی چشمانداز دقیقتری از هدفهاي خود خواهید داشت و به نحو بهتری به آنها خواهید رسید.
3. هدفگذاریهاي بلندمدت انجام ندهید و قدمهاي کوچک بردارید: با پیچیدهتر شدن جهان، گامهاي برنامهریزی، کوتاهتر و ریزتر میشوند و این روند اجتنابناپذیر هست ولی ذات برنامهریزی در این هست که معمولا نقطه دوردستی را در نظر می گیرید و بهتبع آن، هدفها هم بزرگتر میشوند.
بهتر هست در برنامهریزی کردن یک هدف بزرگ را به هدفهاي کوچکتر تقسیم کنید و این هدف را آن قدر کوچک و کوچکتر کنید تا نهایتا به حدی برسد که با صرف زمان و انرژی کم، قابلدستیابی باشد.
4. میل به افزایش تسلط و نظارت بر محیط را در خود کاهش دهید: برنامهریزی، زمانی این ادعا را داشت که میتواند تسلط بر آینده را اکثر کند. باید بپذیرید برنامهریزی کردن فشرده در مقایسه با وقت و انرژیاي که از شما میگیرد، نمیتواند برای شما، بازرسی عمده زیادی روی حال و آینده، ایجاد کند و اکثر باعث استرس و فشار روانی می شود.
5. لازم نیست تغییرات بنیادین ایجاد کنید: هنر برنامهریزی کردن ایجاد تغییر بنیادین در زندگی نیست، بلکه هنر نتیجه گرفتن از داشتههاي موجود هست. بهتر هست قبل از این که در برنامهریزی برای سال اخیر دست به تغییرات بزرگ بزنید، لحظهاي فکر کنید و دقت کنید که چطور میتوانید با بهره گیری از داشتههاي موجود وضعیت را بهبود دهید و به اهداف خود برسید.