در اینبخش انواع سبکهای نقاشی رابه همراه تابلوهای مشهور بـه هرکدام از سبک ها رابه شـما معرفی میکنیم، اگر علاقه مند بـه نقاشی هستید و یا این کـه میخواهید دراین زمینه تحقیقی انجام دهید اطلاعاتی کـه امروز در اختیار شـما قرار میدهیم میتواند برای تان مفید باشد، بـه همراه معرفی هر سبکی تابلو مشهور و نقاشان مشهور هر سبک را هم معرفی میکنیم. در ادامه با پارس ناز همراه باشید.
1- رئالیسم «واقع گرایی»
2- امپرسیونیسم «برداشت گرایی»
3- پست امپرسیونیسم
4- نئو امپرسیونیسم
5- اکسپرسیونیسم
6- اکسپرسیونیسم انتزاعی
7- کوبیسم «حجم گری»
8- فوتوریسم
9- ورتیسیسم
10- رومانتیسیسم
سبک رئاليسم
رئال یعنی واقعی و رئالیسم بـه معنی واقعی گری و حقیقت گرایی نوعی گرایش هنری اسـت کـه اشیاء و موجودات را آنگونه کـه هستند زشت را زشت و زیبا را زیبا ترسیم می نمایند. سبک نقاشی رئالیسم نقطه مقابل سبک رومانتیک قرار دارد.
نام باران در جنگل بلوط اثر ایوان شیشکین نقاش برجسته روس
سعی هنرمند نقاش رئالیسم دراین اسـت کـه موضوعات منتخب را بدون کم و کاست وشیرین کاری و عوام فریبانه شدن طرح در ذهن بیننده، ترسیم کند و تخیلات غیرواقعی نیافریند و شعار ندهد. مبنای کار آنان صادقانه نگری و صادقانه اندیشیدن اسـت. معروف ترین و اصلی ترین هنرمند سبک رئال، گوستاو کوربه، نقاش فرانسوی بود. کوربه میگوید هدفم این بوده اسـت کـه بتوانم رسوم، اندیشه ها و ظواهر را آن چنان کـه بـه چشم میبینم شبیه سازی کنم.
تابلوی رنگ روغن اثر گوستاو کوربه بنام سنگ شکنان
همچنین او میگوید: مـن اصلا نمیتوانم فرشته اي را بکشم کـه وی را هرگز ندیده ام. فرشته را نشانم دهید تا بتوانم تابلویی از پیکرش بکشم. این نقطه مقابل « رومانتیسیسم » اسـت. دیگر نقاشان مشهور این سبک در اورپا: ژان فرانسوا میله، انوره دومیه، ادوارد مانه و هنرمندان مشهور روسی: ایوان شیشکین، ایلیار پین، کرامسکوی، می باشند.
برداشت گرایی یا امپرسیونیسم «بـه فرانسوی: Impressionnisme»
شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود کـه بـه زودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی اسـت بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیدههاي زودگذر با بکار بردن لخته رنگهاي تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزشهاي نور خورشید. دراین روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی « پرسپکتیو » فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمی شود.
صبحانه قایقرانان اثری از پیر آگوست
شیوه برداشت گرایی بعنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن درسال 1874 بـه نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه بنام برداشت گرایی، طلوع خورشید «بـه فرانسوی: Impression, soleil levant» گرفته شدهاسـت. نام امپرسیونیسم را نقادی بنام لویی لِروی دریک نقد هجوآمیز ساخت. امپرسیونیسم همچنین نام نهضتی در موسیقی اسـت.
دراین سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو آغشته بـه رنگهاي خالص و نامخلوط بجای ترکیبهاي ظریف رنگها استفاده میکنند. مثلا، بجای ترکیب رنگ هاي ابی و زرد برای تولید سبز آنها دو رنگ آبی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار می دهند تا رنگها – حس – رنگ سبز را درنظر بیننده بـه وجود بیاورد. آن ها در نقاشی صحنههاي زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان می دهند.
پست امپرسیونیسم. فرانسوی: Postimpressionnisme»
جنبش هنری گستردهاي بود شامل مجموعهاي از گروهها و سبکهاي نقاشی کـه یا در امتداد دریافتگری و یا بـهعنوان واکنشی در برابر آن، بـهوجود آمده بودند. نبیها،ترکیبگری،مجزاگری،نئودریافتگری از جمله گروهها و سبکهاي این جنبش میباشند.
اصطلاح پستامپرسیونیست اولین بار توسط راجر فرای نقاش و منتقد بریتانیایی در عنوان نمایشگاهی بـهکار گرفته شد.
کـه درسالهاي 1910 و 1911 در نگارخانه گرافتن لندن برگزار شد و راجر فرای آنرا مانه و پستامپرسیونیست ها نامید. پل سزان، ونسان ونگوگ و پل گوگن، از برجستهترین هنرمندان این جنبش میباشند. شیوهٔ کار سزان بـهگونهاي بود کـه وی را هموارکنندهٔ راه برای حجمگری میدانند.امیل برنار، هانری روسو، تولوز لوترک، ژرژ سورا و پل سینیاک از دیگر نقاشان پسا دریافتگر میباشند.
هنرمندان پست امپرسیونیسم از ضرب قلمهاي تند و یک نوع تخلیه هیجانی در آثارشان استفاده می کنند. این دوره را راه گشای تحولات نقاشی قرن بیستم میدانند. شیوه پست امپرسیونیسمها فردی تر از امپرسیونیسمها میباشد. موضوع آثار انها همواره از طبیعت اخذ شده بود. برخورد انها با طبیعت بـه گونهاي تحلیل ساختاری اسـت.
شب پر ستاره. تابلوی رنگ روغن. اثر ونسان ون گوگ
از هنرمندان این سبک می توان بـه سزان، ون گوگ و گوگن اشاره کرد کـه از این میان سزان را پدر هنر مدرن می دانند. یکی از نقاشیهاي این سبک شب پر ستاره اثر ونسان ون گوگ می باشد کـه کار رنگ روغن بر روی بوم اسـت و بـه خوبی میتوان اثر هیجانات سبک پست امپرسیونیسم را مشاهده کرد کل اثر زمینه تیره دارد کـه نور ستارهها روشنایی بـه اثر میبخشد.
نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم
جنبشی در نقاشی فرانسوی بود کـه هم ادامهدهندهٔ دریافتگری «امپرسیونیسم» بودو هم واکنشی در برابر آن. اصطلاح نئو امپرسیونیسم را فلکس فنئون منتقد فرانسوی درسال ۱۸۸۷ برای این جنبش وضع کرد. این جنبش کـه یکی از جنبشهاي پسادریافتگری اسـت مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی برخلاف دریافتگری میکوشید کـه آنرا بر مبانی علمی استوار کند.
اساس نظریهٔ نودریافتگری، جداسازیگری و روش مرتبط با آن نقطهچینی بود. یعنی نقطههاي مجزا با رنگهاي خالص بـه گونهاي در نقاشی بکار برده می شوند کـه درصورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشندگی رابه دست دهند. در چنین نقاشیهایي نقطهها هماندازهاند و بـه گونهاي انتخاب میشوند کـه با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند.
بعد از ظهر یکشنبه در جزیره گراند ژات اثر نقاش فرانسوی ژرژ سورا
ژرژ سورا برجستهترین هنرمند این جنبش بود. پل سینیاک کـه نظریه پرداز اصلی آن بودو برای مدتی کامی پیسارو، دیگر هم بستگان مهم این جنبش بودند. هر سه هنرمند، تابلوهای نودریافتگری خودرا در واپسین نمایشگاه دریافتگری درسال ۱۸۸۶ بـه نمایش گذاشتند.
فرا واقعگرایی
فرا واقعگرایی یا سوررئالیسم «بـه انگلیسی: Surrealism» یکی از جنبشهاي هنری قرن بیستم اسـت. سوررئالیسم بـه معنی گرایش بـه ماورای واقعیت یا واقعیت برتر اسـت. زمانی کـه دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن بـه دور آندره برتون کـه خود نیز زمانی از دادائیستها بود گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را پی ریزی کردند.
نقاشی مشهور سالوادور دالی در سبک فرا واقعگرایی یا سوررئالیسم
این شیوه درسال 1922 بطور رسمی از فرانسه آغاز شد و فراواقعگرایی نامیده شد. این مکتب بازتاب نابسامانیها و آشفتگی هاي قرن بیستم اسـت. این جنبش در عمل با انتشار مجلهٔ انقلاب فراواقعگرا توسط برتون آغاز شد. سالوادور دالی، رنه ماگریت و لویی آراگون از جمله سور رئالیست هاي مشهور هستند.
هیجاننمایی یا اکسپرسیونیسم «بـه انگلیسی: Expressionism»
نام یک مکتب هنری اسـت. در آغاز قرن بیستم، نهضت بزرگی بر ضد رئالیسم و امپرسیونیسم پا گرفت کـه آرامآرام مکتب «اکسپرسیونیسم» از دل آن بیرون آمد. واژهٔ اکسپرسیونیسم برای اولین بار در تعریف عده اي از نقاشیهاي «اگوست اروه» بکار رفته اسـت. اکسپرسیونیسم جنبشی در ادبیات بود، کـه نخست در کشور آلمان شکوفا شد. هدف اصلی این مکتب نمایش درونی بشر، مخصوصاً عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب بود.
بـه عبارت دیگراکسپرسیونیسم شیوهاي نوین از بیان تجسمی اسـت کـه در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگ هاي تند و اشکال کج و معوج و خطوط زمخت بهره میگیرد. اکسپرسیونیسم بـه نوعی اغراق در رنگها و شکل ها اسـت، شیوهاي عاری از طبیعت گرایی کـه میخواست حالات عاطفی را هرچه روشنتر و صریح تر بیان نماید. دوره شکلگیری این مکتب از حدود سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۵ میلادی بود.
تابلو مشهور جیغ اثر ادوارد مونک یا «مونش» نقاش نروژی
ولی در کل این شیوه از گذشتههاي دور با هنرهای تجسمی همراه بوده ودر دورههاي گوناگون بـه گونههایي نمود یافتهاسـت. عنوان اکسپرسیونیسم درسال 1911 برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان بکار رفت کـه در دههٔ اول سده ي بیستم بنای کارشان را بر باز نمایی حالات تند عاطفی، و عصیان گری علیه نظامات ستمگرانه ي حکومت ها، مقررات غیرانسانی کارخانه ها و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند.
این هنرمندان برای رسیدن بـه اهداف خود رنگهاي تند و مهیج و ضربات مکرر و هیجان زده ي قلم مو و شکلهاي اعوجاج یافته و خارج از چارچوب رابا اینجاد ژرفانمایی و بدون هیچ گونه سامانی ایجاد میکردند و هر عنصری راکه آرامش بخش و چشم نواز بود از کار خود خارج می کردند.
هیجان نمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم انتزاعی بـه انگلیسی: Abstract Expressionism»
شیوه ي هنری نوینی اسـت کـه از دهه ي 1940 در نیویورک، متأثر از دو شیوهٔ هیجان نمایی «اکسپرسیونیسم» و فرا واقع گرایی « سور ئالیسم » پا گرفت دراین طرز بیان تلاش میشود تا شکل وفضا از قید بازنمایی عینی وسنتی رها شود. بدلیل گرد هم آمدن هنرمندان این مکتب در شهر نیویورک هیجان نمایی انتزاعی گاه باعنوان مکتب نیویورک نیز شناخته می شود.
درحوزه نقاشی هیجان نمایی انتزاعی مکتبی اسـت کـه درسال 1912 با انتشار مجله ي سوارکار آبی از مکتب هیجان نمایی ایجاد شد. پیشوایان این مکتب واسیلی کاندینسکی، پل کله و فرانز مارک در مونیخ بودند. تصیر بالا نقاشی عدد پنج «انگلیسی: No. 5, 1948» یک نقاشی از جکسون پولاک، نقاش آمریکایی مشهور و درجهت تکمیل فرم جنبش اکسپرسیونیست انتزاعی اسـت.
کوبیسم «حجم گری»
در لغت کوبیسم بـه معنای مکعب گری اسـت و بـه شیوه ي از نقاشی گفته می شود کـه درسال 1907 پیکاسوی اسپانیایی و براک مطرح کردند. طبق معمول هنر شناسان سزان را پدر کوبیسم دانسته اند و معنقدند کـه یکی از عوامل بوجود آمدن این سبک جمله ي مشهور سزان اسـت باید همه ی ي مشهودات رابه واسطه ي حجم هاي هندسی منظم چون استوانه وکره و مخروط رابه تصویر در آورد.
انواع کوبیسم
کوبیسم سزانی دراین نوع کوبیسم عناصر تابلو همان اشکال استوانه و مخروط و مکعب شکسته شده اسـت و درکل موضوع تابلو مشخص اسـت.
تحلیلی:دراین کوبیسم شکل اصلی در شکلهای مکعبی حل می شود.
ترکیبی:دراین کوبیسم از مواد و عناصر مختلف در تابلو ترکیب می شود.
از خواسته هاي نقاشان کوبیسم این بود کـه آن ها بتوانن علاوه بر نز مایش وجهی از شئ پشت وپهلوی آنرا نیز بـه نمایش بگذارند.وآثار این دوران ترکیبی از سطوح شکسته کـه نه تنها نشانی از شی مورد نظر نداشت بلکه دیگر رنگ نیز در ان ها بـه حداقل رسید و ضعیف شده بود.
فوتوریسم
فوتوریسم یا آینده گری یکی از جنبشهاي هنری اوایل قرن بیستم بود. مرکز این جنبش در ایتالیا بودو درکشورهای دیگر از جمله روسیه نیز فعالیت داشتند.فوتوریست ها در تعداد زیادی از زمینه ها مانند ادبیات، نقاشی، عکاسی، مجسمه سازی، سفال گری، تئاتر، موسیقی، معماری و حتی آشپزی فعالیت داشته اند. فیلیپو تومازو مارینتی با انتشار بیانیه ي فوتوریسم درسال 1909 در روزنامه فیگارو فعالیت جنبش را رسماً آغاز کرد.
در آن بیانیه، مارینتی نوشته بود کـه فوتوریست ها از هنر گذشته بیزارند و دغدغههاي اصلی این جنبش، پویایی، سرعت و تکنولوژی اسـت. برای فوتوریستها خودرو، هواپیما و شهر هـای صنعتی نشانه هاي بسیار مهمی بودند چراکه آنها پیروزی انسان بر طبیعت را نشان میدادند.
ورتیسیسم
ورتیسیسم یا دوران گری یک جنبش هنری کوتاه مدت بود کـه در اوایل قرن بیستم در بریتانیا و تحت تأثیر حجمگرایی و آیندهگری بـهوجود آمد. نام ورتیسیسم را ازرا پاوند درسال 1913 بـه این جنبش داد، اما مهمترین هنرمند این جنبش ویندهم لوئیس بود کـه از یکسال قبل نیز بـه این سبک نقاشی می کرد. اگر چـه دورانگری از درون حجمگری درمیآمد، اما بـه پویایی و دیگر ملاک هاي آیندهگری نزدیک تر بود.
تفاوت اصلی دوران گری با آیندهگری در شیوه ي نشان دادن حرکات اسـت. در دوران گری زندگی مدرن بـه وسیله ي یکسری خط کلفت نشان داده می شود کـه چشم رابه مرکز تابلو هدایت می کنند. دیگر مشخصه هاي این سبک استفاده از کمانها و زاویههاي چند گانه بر سطحی تخت، بـهمنظور پدیدآوردن تجسمی از دوران یا القای چرخش و التهابی گردابمانند اسـت. تنها نمایشگاهی کـه از آثار دورانگرها برگزار شد درسال 1915 در نگارخانه – دوره – بود.
بعد ازآن بـهخاطر جنگ جهانی اول این جنبش از میان رفت. هر چند درسالهاي بعد از جنگ گورو اِکس سعی کرد این جنبش را دوبازه زنده کند، اما نتوانست. برای مدت کوتاهی آلوین لنگدون کابرن بـه این گروه پیوست. در واقع او یکسری وُرتوگراف تجربی تهیه کرد. احتمالاً اولین عکسهاي انتزاعی با استفاده از سه آیینه متصل بـه هم مانند کالیدوسکوپ تهیه شدهاند.
رومانتیسم
رمانتیسیسم یا رُمانتیسم یا رمانتیسیزم عصری از تاریخ فرهنگ درغرب اروپا اسـت، کـه بیشتر در آثار هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی نمایان شد. هنرمندان رمانتیک آزاد از چهارچوب هاي تصویرگریهای سنتی، بـه تحقق بخشیدن ایدههاي شخصی خود پرداختند. رمانتیسیسم را همان طور کـه از نامش پیداست، باید نوعی واکنش احساسی در برابر خرد محوری بـهشمار آورد.
تمایلی بـه برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش بـه سوی خیال و رؤیا، بـه سوی گذشته ي تاریخی و بـه سوی سرزمینهاي ناشناخته. از دید انسان رمانتیک، جهان بـه دو دسته تقسیم می شود: یکی دستهٔ خردگرا «بـه قول نووالیس: جهان اعداد و اَشکال»، و دوم دسته ي احساسات یا بـهطور دقیقتر، والاترین ها و زیبایی ها.
رمانتیسم در اصل، جنبشی هنری بود کـه در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم در ادبیات و سپس هنرهای تجسمی، ابتدا در انگلستان و سپس کشور آلمان، فرانسه و سراسر اروپا رشد کرد. رمانتیسم تا حدودی بر ضد جامعهٔ اشرافی و دوران روشنگری «بطور بهتر، عقلانی» بود. گفته می شود کـه ایدئولوژی انقلاب فرانسه و نتیجههاي آن این طرز فکر را تحت تأثیر خود قرار داد.
رمانتیسم را جنبشی ضد روشنگری می دانند. برلین، بـه خصوص علاقه مند بـه استفاده از چنین لفظی برای اشاره بـه این جنبش بود. در حالیکه روشنگری نهضتی فکری بـهحساب میآمد کـه با علم و منطق و پیشرفتهاي نظامهاي عقلانی بشری در فهم علوم تجربی و انسانی گره خورده بود، متفکرین و هنرمندان رمانتیک، تأکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی میدانستند.
بر مؤلفه هایي چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی مناسک و نمادها تأکید می کردند. در بین اصحاب رمانتیک امر خاص ارزشمندتر از امر عام بودو خاص بودن فرهنگ هاي بومی تنوع و تکثر زبان هاي بشری هویت هاي محلی و منحصربه فرد بودن آدمیان ستایش میشد.