در اینبخش بیوگرافی المیرا دهقانی بازیگر مشهور و محبوب اینروزها را مرور میکنیم. المیرا دهقانی متولد سال 1373 اسـت، او تبحر خاصی در بازی نقش هاي بزرگتر از خودش دارد، در سریال هشت و نیم دقیقه او نقش مادر سام درخشانی رابه خوبی هر چـه تمام بازی کرد و استعداد خود در هنر بازیگری را نشان داد، امروز از 0 تا 100 با المیرا دهقانی و فعالیت هاي او آشنا میشویم، با پارس ناز همراه باشید.
المیرا دهقانی متولد 5 / 6 / 1373 میباشد
المیرا دهقانی متولد 5 شهریور 1373 در شهر شیراز میباشد. بنظر تعداد اعضای خانواده المیرا دهقانی 5 نفره اسـت و دو خواهر دیگر دارد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد صنایع غذایی می باشد و تحصیلات مرتبط با بازیگری ندارد.
المیرا دهقانی ازدواج نکرده و مجرد میباشد. او فعالیت بازیگری را درسال 88 ودر سن 15 سالگی زیر نظر سیامک کمالی در شهر شیراز شروع میکند و پس از اجرای چندین تئاتر موفق و برای ادامه تحصیل بـه تهران آمد ودر کلاس هاي بازیگری محمد معتمدی شرکت کرد.
نهایتاً با حضور موفق خود در جشنواره بین الملی تئاتر داشگاه تهران، نظرها رابه سمت خود جلب میکند و یکی از دستیاران کارگردان مشهور بـه نام شهرام شاه حسینی، وی را برای بازی در سریال همه ی چیز آن جاست دعوت میکند. چهره المیرا دهقانی درسال 93 بعد از حضور موفق در سریال همه ی چیز آنچاست برای مخاطبان تلویزیونی شناخته تر شد.
دومین حضور موفق خانم دهقانی در سریال پرمخاطب 8.5 دقیقه بـه کارگردانی شهرام شاه حسینی بود کـه او دراین سریال نقش مادر پیر و جذامی شخصیت احسان را بازی میکرد و گریم سنگین و متفاوتی برای بازی دراین سریال داشت. در آن زمان هیچکس باورش نمی شد کـه نقش این مادر پیر و جذامی را دخترجوانی همانند المیرا دهقانی باز کند.
حتی یک مدت شایعه شد کـه نقش مادر جذامی را مهناز افشار میکند و عکس مهناز افشار درکنار مادر جذامی در فضای مجازی پخش می شد. اما این موضوع واقعیت نداشت و خانم دهقانی بنا بـه تقاضای عوامل سریال هیچ واکنشی بـه این موضوع نشان نمی داد.
نخستین جرقه برای بازیگری در سن نوجوانی ام زده شد کـه با مخالفت شدید خانواده ام رو بـه رو شدم و ترجیح دادم بـه این حرفه فکر نکنم تا اینکـه دانشجوی ترم یک دوره کارشناسی صنایع غذایی دانشگاه شیراز بودم کـه یک آگهی بازیگری دیدم و بـه آن جا رفتم. تا اجرای اول تئاترم موضوع را از خانواده ام پنهان کردم. روز اول اجرا از پدرم دعوت کردم بـه تماشای نمایشم بنشیند و ازآن بـه بعد خانواده ام با مـن همراه شدند.
ادامه تحصیل در دانشگاه دستاویزی بود کـه بـه تهران بیایم. و مـن از سال 1392 بدلیل علاقه ام بـه بازیگری برای تحصیل در مقطع فوق لیسانس، دانشکده تهران را انتخاب کردم تا ساکن آن جا شوم و هدفم این بود کـه تئاتر کار کنم و همه ی سختی ها رابه جان خریدم. دوری از خانواده رابه دلیل بازیگری از سال هاي گذشته تجربه کرده بودم. یکسال و نیم خیلی درگیر کار بودم و از دوستان انرژی میگرفتم.
برای سریال هشت و نیم دقیقه نقشی بود کـه میخواستند بـه بازیگر تئاتر بدهند تا نقش را در بیاورد چون بیماری جزام و سن بالایی داشت. بـه یاد دارم 3 ماه در پلاتو بودم و با خودم تمرین میکردم و با کسی حرف نمی زدم ودر انزوا فرو رفته بودم. 15 جلسه نقشم در شمال بودو سعی میکردم در نقش فرو روم. خدا را شکر نقش هایي راکه بازی کردم برای خودم چالش داشتند.
بازی در سینما، تئاتر و تلویزیون را دوست دارم و اکنون اولویتم تئاتر و سینماست. ممکن اسـت زمان طولانی در تلویزیون نباشم چون نقش متفاوتی را در تلویزیون نمایش دادم و نمیخواهم دیگر خودم را تکرار کنم. دوست دارم در نقشی بازی کنم کـه حرفی برای گفتن داشته باشد و متفاوت باشد.
اکنون محبوبیت بین مردم برایم مهم شده اسـت فقط بـه واسطه اینکـه خوب بازی کنم و مردم مرا بـه شکل واقعی دوست داشته باشند. معتقدم مردم خیلی باهوش هستند و هنرمندان و بازیگران واقعی را دوست دارند. همه ی منتظرند ببینند کـه مـن بازیگر چـه چیزی در چنته دارم و چگونه بازی میکنم.
در آخر نیز مروری داریم بر صفحه اینستاگرامی خانم المیرا دهقانی و از زاویه نزدیک تری با این ستاره نوظهور و با استعداد سینما و تلویزیون آشنا میشویم.
او درباره این عکس نوشته: پروا مكن كه بر جايى اى درخت. سر بر كش اى رميده كه هم چون اميد مـا. با مايى اى يگانه و تنهايى اى درخت.
او درباره این عکس نوشته: بازماندگان، از صفحه ى ناصر خان سجادى.
او درباره این عکس نوشته: محسن نامجو#عشق هميشه در مراجعه اسـت.
او درباره این عکس نوشته: عكس از @zavosh.mohammadi
او درباره این عکس نوشته: هرکی موافق ننه پروانه حقش بود لایک کنه بخندیم ?????
او درباره این عکس نوشته: عجب شانسی داشت حامد چـه سنی قسمتش شدي ?
او درباره این عکس نوشته: بُكُش، منو هدف بگير
بيا اين تنِ مـن، اين تـو و حكم تير
بُكُش هواتُ تـو سرم
مـن گلوله هاتُ بـه جونم مى خرم
با مـن عذابه يه سرزمينه
نوازشم كن شكنجم اينه
بُكُش، امون نده بـه مـن
تُ توى قلبمى، از تـو سينم بزن