سحر قریشی چندی قبل درمورد حمایتش از راه ندادن زنان به ورزشگاه ها دفاع کرد که خشم دیگران از جمله سلبریتی ها را برانگیخته است. در روزهایی که رسانه ها و نشریات و چهرههاي فرهنگی و هنری با تقاضای و پافشاری بر یک سری از مطالبات برابری طلبانه جنسیتی از قبیل حق ورود به ورزشگاهها و…
فضایی پرشور دراین زمینه به وجود آوردهاند، در روزهای اخیر گفته هاي سحر قریشی درمورد هراسش از ورود به ورزشگاه به مثابه سازی جدا در ارکستر هم نواز خواستههاي صنفی و جنسیتی سلبریتیها جلوهاي از اغتشاش و آشوبی محرز در اظهار نظرهای چهره هاي شناخته شده به وجود میآورد؛
و نه تنها موضع گیری عجیب و ضدجریان البته نه به معنای مثبت وی را سوال برانگیز جلوه میدهد، که این پرسش همیشگی را یکبار دیگر موکد و مکرر مطرح میکند که چرا ما همگی باید درمورد همه ی چیز نظر دهیم و چه الزامی به اینکار داریم؟ این پرسش را البته نه تنها سحر قریشی که بیشتر چهرههاي فرهنگی، هنری و ورزشی این دیار باید از خود بپرسند.
شروع حکايت
حکايت گفتههاي شگفت انگیز سحر قریشی ازآن جا شروع شد که این بازیگر سینمای عامهپسند که در رسانههاي مجازی هوادارانی هم دارد، در گفت و گویی ویدیویی که به سرعت کانال ها و مجاری ارتباطی مجازی را درنوردید، از عدم موافقتش با حضور زنان در ورزشگاه گفت و مدعی شد
که حضور درکنار مردان وی را منقلب می کند. گفتههایي بشدت عجیب و البته خودافشاگرانه که میتوانست به عنوان اظهارنظری عادی نادیده گرفته شود؛ اما آنجا که او این قضیه رابه تمامیت زنان این سرزمین تعمیم داد و گفت به این علت مخالف حضور زنان در ورزشگاهها است، ماجرا را پیچیده کرد.
قریشی که خود همین چند ماه پیش، در روزهایی که خبر ازدواج او با مهدی طارمی همه یگیر شده بود، عکسی از خود در یکی از استادیومهاي کشور امارات متحده عربی در حال تماشای بازی آسیایی پرسپولیس تهران منتشر کرده بود، بدون اینکه به این تجربه اشارهاي داشته باشد، گفت که دوست ندارد
هیچ وقت به ورزشگاه فوتبال برود و مخالف حضور زنان در ورزشگاه هاست “دوست ندارم برم استادیوم، از اینکه کنار تعداد زیادی آقا قرار بگیرم منقلب میشم احساس امنیتم رو از دست میدم.
همه ی علیه سحر!
از این رو که سخنان قریشی علیه یکی از اصلیترین خواستههاي زنان در چند وقت اخیر ابراز شده بود، بازتاب فراوانی یافت و عکسالعملهاي تندی را باعث شد؛ عکسالعملهایي گاه به همان اندازه سخنان قریشی قشری و افراطی.
کاربری نوشت: مشاهده نمایید اینکه سحر قریشی چه کاراکتری داره به خودش مربوطه کاری با اون نداشته باشیم. حکايت بر سر اینه که افرادی مانند او، وارد عرصه هنر شدن که مشخصا در شأن پدیدهاي به نام هنر نیستن. کاربر دیگری نوشت: از سحر قریشی که کارگردان پدرخوانده و مشاهیر بزرگ سینمایی دیگه رو نمیشناسه انتظار بیشتری نیست.
بعضی دیگر از کاربران نیز سحر قریشی را متهم به ریاکاری کردند: متاسفانه این اتفاقا بیشتر از هر چیز نشون میده تو ایران میشه با ریاکاری و دروغ پلههاي ترقی رو چهار تا یکی بالا رفت. در همین رابطه کاربری دیگر تويیت کرد: عاقبت سحر قریشیها مانند آزاده نامداریها خواهد بود.
یک کاربر دیگر نیز با انتشار عکسهایی از قریشی، آزاده نامداری و الهام چرخنده انها را الهههاي چرخش خواند. بسیاری دیگر نیز سحر قریشی رابا امیر تتلو، خواننده جنجالی موسیقی زیرزمینی مقایسه کردند که با اظهارنظرهای عجیبش در ماههاي اخیر بشدت بحثبرانگیز شده است.
در بین این همه ی اظهارنظر تند و افراطی اما بعضی هم منطقیتر با ماجرا روبرو شدند. یکی گفت: خب عزيزم شما نمىتونى حس خودت رو تعميم بدى به همه ی بانوهاى ايران و این همان نظری است که یکیدیگر از سلبریتیهاي سینمایی هم داشت که قبل از اشاره به او بهتر است اظهارنظر پژمان راهبر روزنامهنگار را نیز بخوانیم: قطعا منظور سحر قریشی از منقلبشدن چیزی نیست
که دستمایه طنزهای ماست؛ اما سلبریتیهاي ما غالباً بیمطالعه و کمسوادند و دایره واژگانشان کوچک. پس چیز عجیبی نیست که خرابکاری می کنند؛ حتی آنهایی هم كه فکر میکنید فرهیختهاند و باسواد. گرچه آن ها فضیلت سکوت را دریافتهاند!
زنان علیه زنان
در بین آرا و اظهارنظرهای مختلفی که علیه صحبتهاي سحر قریشی ابراز شد، یکی از شدیدترین عکسالعملها را مهناز افشار نشان داد که با اشاره به این گفته سحر قریشی که عنوان کرده بود از اینکه بین مردها قرار بگیرد، منقلب می شود، در تويیترش جواب وی را داد.
افشار که در روزهای اخیر به علت صحبتهایش درمورد همسر زندانیاش و ماجرای شیرخشکهاي آلوده خبرساز شده بود، در جواب سحر قریشی با هشتگ زنان علیه زنان واکنش نشان داد ودر تويیترش نوشت: نمیشه خیلی آسان حق نیمی از جامعه رو انکار کرد، چون یک نفر وقتی درکنار مردان قرار میگیره منقلب میشه!
گفته تند افشار، اما بهرغم اینکه بازتاب زیادی داشت و به اصطلاح دیده شد، برخلاف انتظاری که میرفت، همدلی چندانی رابه وجود نیاورد. علت این رخداد هم به عکسالعملهاي سابق این بازیگر برمیگشت. حقیقتش افشار، مانند تمام بازیگران و کلا هنرمندان دیگر این مرزوبوم عادت کرده در مورد تمام قضایایی که در رسانه ها و حتی در شایعات مطرح میشود، عکسالعمل نشان دهد و می دانیم که در چشمبودن و مرتب دیدهشدن درصد اشتباهات را نیز افزایش می دهد.
به گفتهاي دیگر، پرگفتن سوتیهاي فرد را بیشتر میکند و این قضیه را در مورد بیشتر به اصطلاح سلبریتیهاي ایران میتوان صادق دانست که بیدقت به اینکه موضوعی در حیطه دانایی و صلاحیت آن ها هست یا نه، بیمحابا اظهارنظر میکنند و با اعتبار خود کاری می کنند که صحبتهاي درستشان نیز خواننده را پس میزند؛ چه رسد به افاضاتی از قبیل التهاب و انقلاب درونی آن یکی بازیگر!
سلبریتیها علیه خود
مثالها زیادند و خوشبختانه یا متاسفانه اینوری و آنوری هم ندارد. همانقدر که هانیه توسلی با گفتههاي لوس و قشری درمورد گربهاش- بهرغم تمام احترامی که برای مدافعان دستمزد حیوانات قائلم و خودم هم ازآن سلکم- میتواند بازتاب منفی به وجود آورد. وحید یامینپور هم می تواند
با گفتن از یمن همان کار را بکند. بازیگرانی که در روزهای زمين لرزه با گفتههاي موجزده و قشریشان علیه نهادهایی چون هلالاحمر موج سفر های شخصی به مناطق زمين لرزهزده رابه وجود آوردند؛ همانقدر می توانند آزاردهنده جلوه کنند که مثلاً علی کریمی که گویا نیت کرده هر نقلقولی از بزرگان رابه نام کورش جا بزند
یا آزاده نامداریها و تتلوها و ساره بیاتها و مهناز افشارها و خیلیهاي دیگر. حقیقتش ما در سینما و تلویزیونمان چهرههاي چندان باسوادی نداریم. سلبریتیهایي با اطلاعاتی بشدت اندک؛ که با این اطلاعات کم و اصرارشان برای اظهارنظر در هر موضوعی، گاه باعث سوتیها و گافهاي بزرگی می شوند؛ گافهایي که خود سلبریتیها را هم سوژه کاربران میکند. این قصه را درسالهاي اخیر به کرات دیدهایم.
معایب و محاسن
فضای مجازی درکنار همه ی محاسنش، معایبی نیز دارد. هرقدر که رابطه مستقیم و رخبهرخ شخصیتها و به اصطلاح چهرهها یا سلبریتیها با مخاطبانشان میتواند در بعضی موارد از محاسن فضای مجازی به شمار آید.
همین رابطه روبرو در بعضی موارد هم می تواند باعث دردسر شود. دردسرهایی که درموردشان درسالهاي اخیر زیاد شنیدهایم؛ و دلیلش هم در بیشتر موارد این بوده که بعضی چهرهها خودرا ملزم به انتشار مطالبی می کنند که در آن موضوع سررشته ندارند.
دراین مورد مثال زیاد میشود آورد. ازآن بازیگری که به واسطه عشق و علاقهاي که به سگهاي زندهیاب هلالاحمر در جریان زمين لرزه پیدا کرده بود، فتوای شرعی داد که سگ نجس نیست- بیدقت به اینکه نجسبودن یا نبودن آن ربطی به علاقه ما به این موجود دوستداشتنی نمی تواند داشته باشد؛
تا آنهایي که ادعا کردند و علت زمين لرزه را پیدا کردهاند و آن بجز پوشش زنان نمیتواند باشد؛ یا آن زیرزمینیخوانی که از فلسفه حجاب نوشت، آنهم فقط و فقط برپایه عقدههاي خود زمانی که زنی را می بیند.یکی از آخرین نمونهها دراین میان، اما سخنان حیرتانگیز وحید یامینپور مجری برنامه تلویزیونی دنیاآرا در شبکه افق است
که گفت به مردم کشور یمن به علت کشتن علی عبدالله صالح ابراز حسادت میکند، چون ایرانیها مانند انها نتوانستند سیاستمداران خائن و سران فتنه رابه اشد مجازات برسانند.اظهاراتی که در صفحات مجازی با واکنش منفی تعداد زیادی از کاربران روبرو شد. یکی از انها مهراب قاسمخانی نویسنده سریالهاي خنده دار بود
که در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به اظهارات یامینپور نوشت؛ اگر یامینپور تا این حد به مردم یمن حسادت می کند، به این کشور برود، تعداد زیادی از مکانها را منفجر کند تا به آرزویش برسد.
با اینکه یامینپور از آنهایی نیست که بشود با توجیه بیسوادی سم سخنانش را گرفت- و البته همین مضمون بار سنگین سخنانش را افزایش می دهد- اما بازهم میشود با همین مضمون که چه الزامی وجوددارد سلبریتیها در مورد هرچیزی سخن گویند، به استقبال سخنان او رفت. آیا این به اصطلاح چهره تلویزیونی متوجه باری که در سخنانش هست، بوده؟
یا به گفته مهراب قاسمخانی این جملهها «جسارتا تشويق مردم به جنايت، تروريسم و خشونت جرم قلمداد نميشه»؟ بیایید بخش دیگری از جواب قاسمخانی را مرور کنیم، آنجا که به زیبایی میگوید: آخى… اين چه تقدير شوميه كه آدم بايد ايران به دنيا بياد؟ چه میزان بىرحمه اين جبر جغرافيا؟ خب اين بچه هم دل داره. حسوديش ميشه. حالا نتونسته سوريه به دنيا بياد، نبايد اقلا يمنى ميشد؟ آخه ايران هم شد جا، با اين مردم بىغيرتش كه خائنينشون رو منفجر نميكنن؟
پند آخر
پزشک احمد یحیایی مدرس ارتباطات می گوید: دنیا امروز، دنیای اطلاعات خوانده می شود و افکار و آگاهی مردم جامعه درحال رشد است. مخاطب امروز فعال است ودر مقابل هر پیام، تصویر و اطلاعات، واکنشهاي متمایز دارد. البته گروهی بیهدف به نشر مطالب می پردازند و گروهی دیگر که از سواد رسانهاي برخوردار هستند، سعی می کنند هر پیام،
تصویر و خبری رابه سهولت نپذیرند و بدون پژوهش، آنرا نشر نمیدهند، اما درمورد سوپراستارها باید تأکید کنم به علت مقبولیت اجتماعی که دارند، مسئولیت بیشتری بر دوششان است و باید بیشتر مواظب باشند.