پارس ناز پورتال

شعرهای جانسوز تسلیت شهادت امام حسن عسگری (ع)

مجموعه : مذهبی
شعرهای جانسوز تسلیت شهادت امام حسن عسگری (ع)

شعرهای جانسوز تسلیت شهادت امام حسن عسگری «ع» 

ناب ترین اشعار خواندنی جانسوز در وصف امام حسن عسگری «ع» در روز شهادت ایشان برایتان در ادامه آورده شده هست.

 

اي عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان
سوخت از سم هلاهل جگرم مهدی جان

 

دوست دارم که به دامان محبت بنهی
از ره مهر و محبت تو سرم مهدی جان

 

معتصم داد به من سم که با خوردن آن
شمع سان سوخت ز پا تا به سرم مهدی جان

 

موقع دادن جان از اثر سم جفا
روز شد تیره به پیش نظرم مهدی جان

 

ز آتش سم جفا گر چه به خود می پیچم
یاد آن سینه و آن میخ درم مهدی جهان

 

داد زهار بستان زان دو نفر روز ظهور
سوختند آن دو نفر برگ و برم مهدی جان

 

روز موعود تو از ثانی نامرد بپرس
کرد نیلی ز چه روی قمرم مهدی جان

 

پهلوی مادر ما را بشکست و بشکست
زین جنایت به خدا بال و پرم مهدی جان

 

دل ژولیده از این ماتم عظمی خون شد
اي عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان
«ژولیده نیشابوری»

 

بازهم یک حسن وزهر وشرر بر جسد
باز از نسل علی گشته یکی،پاره جگر

 

باز هم غربت وتنهایی اولاد نبی
زآسمان علوی باز غروب اختر

 

سامرا غم زده از قتل امامی ستمدیده
باز راس پدری بر سر زانوی پسر

 

عسکری گشته جوانمرگ وبگرید عالم
در غم یازدهم گنج ولا را گوهر

 

مهدی اش آمده از پرده غیبت به برش
تا که گیرد همه ي رازها امامت زپدر

 

اشکهایش بچکد بر رخ بابای جوان
آن یتیمی که بود عرش وزمین را زیور

 

تاکه روح از تن مولا حسن آمد به برون
صاحب عصر و زمان گشت عزادار پدر

 

سامرا گشت سیه پوش غم مولایش
بر دل جمله محبان غم او شد آذر

 

مهدیش بهر پدر خواند نماز میت
کرد ثابت که باشد به خلایق رهبر

 

رفت نخست کند غیبت کبرای خودش
اي خوشا روزظهوری که نماید منظر
اسماعیل تقوای

 

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو اي صاحب عزا یابن الحسن

 

عسگری مسموم شد از سم بیداد و ظلم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن

 

در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن

 

آب شد شمع وجودش زاتش سم ظلم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن

 

در جوانی رفت از جهان امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن

 

این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن

 

گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن

 

دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن