پارس ناز پورتال

صداهای مخرب آزار دهنده ذهن از کجا می آیند؟

صداهای مخرب آزار دهنده ذهن از کجا می آیند؟

صداهای مخرب آزار دهنده ذهن از کجا می آیند؟ 

همه ی ما تعداد زیادی از اوقات صداهای آزاردهنده اي را درون مغز خود شنیده ایم که نمی‌دانیم منشا انها از کجا است. بی‌شک بارها برایتان پیش آمده که خودرا در چرخه وحشتناک دیالوگ‌هاي ذهنی یافته‌اید. حتی وقتی که همه ی چیز آرام است مغز شما به موضوعاتی می‌چسبیده و شما را گرفتار افکار و دیالوگ‌هاي درونی میکند.

 

مساله این است که در بسیاری موارد این دیالوگ در پی حل مساله یا مشکلی نیست اما همان‌ گونه این دیالوگ‌ها وجود دارند و فکرتان را درگیر می کنند.جهان ذهنی آن قدر پیچیده مشغول انجام وظایف است که تعداد زیادی از ما متوجه شکل گیری، تقویت و تجسم این دیالوگ‌ها نمی شویم.

 

اما آنچه در سر ما می‌گذرد زندگی ما را شکل می دهند. صدای درون هر آدمی مجموعه‌ چیزهای مثبت و منفی را پیشنهاد میدهند یا تقویت میکنند. این صدا ممکن است بگوید: «من قوی و قابلم.» یا «من از پس‌همه ی چیز برمی‌آیم» در عین حال ممکن است صدای درون اینچنین تلقین کند

 

که «من به اندازه کافی خوب نیستم» یا «من به کسی تعلق ندارم» و «نمی توانم». این صداها آن قدر قوی هستند که ما آنها را اتفاق افتاده تصور میکنیم. بنابر این لازم است که همواره متوجه این نکته باشیم که قدرت افکار بیش ازآن‌چیزی است که می دانیم.

 

قدرت جادویی کلمات بر کارکرد مغز

مکالمات پنهان و درونی شما با خودتان به اسانی بر رویکرد شما نسبت به زندگی تاثیر می گذراند. آنچه با خود میگویید در واقع تجربه‌هایتان را می‌سازد.آنچه در مغز می‌گذرد پیچیده است اما این صداها وجود دارند و مغز قادر است آنها را تشخیص بدهد و بداند که مجموعه‌این صداهای ذهنی درکنار هم چه معنایی دارند.

 

زمانی که صداهای درون شکل میگیرند بخش‌هایي از مغز فعال میشوند. مهم نیست کلمات منفی را بیان کنید. همین که آنها در فکرتان وجود دارند و فعال می شوند کورتیزول، هورمون استرس که می تواند بر فعالیت بدن اثر منفی بگذارد فعال می شود. افزایش هورمون کورتیزول بر توانایی شما برای مدیریت یک موقعیت تاثیر می گذارد.

 

هر چه بیشتر بشنوید، بیشتر باور میکنید

برای مغز فرقی نمیکند چیزی را بلند بگویید یا آنرا در ذهن خود تکرار کنید. مغز واکنش خودش رابه یک شکل نشان میدهد. اثر انچه بخود میگویید ودر درون خود میشنوید همواره با شما باقی میماند. هرچقدر بیشتر تکرارش کنید بیشتر باورش میکنید.

 

اگر ندای درونی شما توصیفات مثبتی از شما ارائه بدهد مثلاً بگوید «من خوبم» شما حال خوب خودرا باور میکنید. بهمین ترتیب زمانی که شما همواره در ذهن خود درگیر این مساله هستید که «من زیبا، موفق، پولدار، شاد، خوشبخت نیستم» نمی توانید تجربه‌هاي خوبی از زندگی به دست بیاورید. چون شما از قبل همه ی چیز رابا افکارتان مشخص کرده اید و هر قدمی که بر می‌دارید بر اساس باورها و تصویر ذهنی از خود است.

 

صدای درون در تعداد زیادی از مواقع ما رابه سوی افکار منفی نسبت بخود سوق میدهد. اینطور بنظر میرسد که ما آن گونه یاد گرفته‌ایم که صدای انتقاد و افکار منفی را بیشتر جدی بگیریم و آسان‌تر تحت تاثیرش قرار بگیریم.«همیشه همین طور بوده» این‌که در مواجهه با اتفاقات ناخوشایند زندگی خود به گذشته نگاه کنید و با خودتان تکرار کنید همیشه همین طور بود راه به جایی نمی برد.

 

این یک چرخه معیوب از افکار منفی است که در واقع نشان میدهد شما از گذشته عبور نکرده‌اید و همه ی چیز را بر اساس تجربه‌هاي ناخوشایند یا ناکامی‌هاي گذشته می‌سنجید. اگر بگویید همیشه همین طور بوده راه خودرا برای تجربه چیزهای مثبت می‌بندید.

 

«نمیدانم» گیر افتادن در دیالوگ‌هایي که میگویند «نمی دانم چه کنم.» «نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد»، «نمیدانم چرا؟» نشان ‌دهنده عجز و اعلام شکست است. حتماً چیزهایی هست که شما در مواجهه با موضوعات و اتفاقات تازه نمی دانید. اما چیزهای زیادی هم هست که میدانید.

 

این‌که چقدر توانایی دارید، چه کارهایی را می توانید انجام بدهید و صدها مورد کوچک و بزرگ را می دانید.درک این مساله که همواره چیزهایی هستند که شما نمیدانید بسیار خوب است اما اگر در ندای درونی‌اي که شما را در ندانستن گیر می‌اندازد بی شک یک آسیب جدی است. این دیالوگ خطرناک میتواند شما را در وحشت بیندازد و باعث ناتوانی شما در عمل و فکر کند.

 

«غیرممکن است» اگر چیزی را غیرممکن فرض کنید حتماً غیرممکن خواهد شد. زمانی که در درون خود تکرار می کنید غیرممکن است به افکار منفی اجازه می دهید تا چشم ‌انداز شما را نسبت به آنچه اتفاق خواهد افتاد ترسیم کنند. در اینصورت غیرممکن واقعا غیرممکن است.

 

مغز شما همه ی چیز را ساده می کند. اگر بگویید «ممکن نیست» بشما کمک می کند همه ی چیز را برای غیرممکن شدن فراهم کنید.دراین حالت شما مانع ازآن می شوید که چیزها و افکار تازه برای محقق شدن فراهم شوند.

 

بجای این‌که بگویید «ممکن نیست» بگویید «شاید» و اگر به اندازه کافی خودرا قوی می دانید باید ‌تکرار کنید «راهش را پیدا میکنم»، «حتماً راهی وجوددارد». این بشما کمک میکند تا راه‌ها و امکانات جدید و تازه را پیدا کنید. همیشه راه‌هاي نرفته زیادی هست که اگر چه دشوار هستند اما مانع تحقق یک خواسته، یک هدف و آرزو نیستند. بگویید ممکن است و راه را باز نگه دارید.

 

پایانی بر دیالوگ‌هاي ویرانگر

زمانی که در افکار منفی غرق شده‌اید بسیار دشوار است که بتوانید آن رابه موقع متوقف کنید. اغلب مجموعه‌اي از دیالوگ‌هاي بی‌پایان شکل میگیرند و شما را در خود غرق میکنند.اما این دشواری پس از آنکه نسبت به آنها هشیار شوید پایان مییابد. اکنون شما می دانید که چگونه در موقعیت‌هاي مخالف اسیر افکار و احساسات منفی و صدای مخوف انتقاد و ناامیدی میشوید.

 

با درک این مساله می توانید زمانیکه دراین چرخه معیوب افتادید با یادآوری آنکه این دیالوگ‌هاي درونی چگونه می توانند در زندگی شما تاثیر منفی بگذارند آنرا متوقف کنید. فقط به خودتان یادآوری کنید که میخواهید همه ی چیز رابه نفع زندگیتان پیش ببرید، هرچیز منفی را از خود دور نگه دارید و پیش بروید.