پارس ناز پورتال

ماه عسل نمایی از زندگی مردم عادی شهرها

مجموعه : اخبار سینما
ماه عسل نمایی از زندگی مردم عادی شهرها

ماه عسل نمایی از زندگی مردم عادی شهرها 

معمولا در برنامه هاي تلویزیونی از افراد سرشناس و بازیگران دعوت به عمل می آید اما ماه عسل از بطن جامعه و مردم عادی مهمان دارد. زمانی که «ماه عسل» برای نخستین بار روی آنتن رفت، برخلاف برنامه‌هاي معمول تاک شو و گفت‌وگومحور که بر ستارگان تمرکز دارند، به سراغ مخاطبان معمولی و مردم معمولی رفت تا زندگی آنان را برای سایرین

 

به نمایش درآورد. افرادی که در زندگی عادی به حاشیه رانده شده‌اند و کسی آن‌ها را نمی بیند. داستان‌هایي که در اطراف ما رخ میدهند و ما به آن‌ها توجهی نمی کنیم، در این برنامه برملا می شوند. در چشم‌ها اشک می‌آورند و بر لب‌ها لبخند می‌نشانند.

 

در این برنامه با دعوت از افرادی که دست به اهدای عضو می زنند یا کارهای خیر و بدون مزد انجام می دهند، کارهای نیک ترویج میشوند. ترویج حس امید به زندگی در افرادی که با وجود نقص عضو هم‌چنان به زندگی خود ادامه می دهند یا با یافتن سایر استعدادهای خود به زندگی‌شان معنا میدهند، از دیگر ویژگی‌هاي این برنامه هست.

 

نشان دادن افرادی که پس از سال‌ها قهر و کینه آشتی را ترجیح می دهند، یا تشویق به عفو و انصراف از قصاص که زندگی را به انسانی می‌بخشد، از کارکردهای مثبت ماه‌ عسل برای مخاطبان هست. تا زمانی که…تلویزیون از پرمخاطب‌ترین رسانه‌هاي دنیا هست. دست‌اندرکاران تلویزیون و رسانه‌ها میباشند که تعیین میکنند

 

رویدادهای خام اجتماعی را چگونه در گفتمان رمزگذاری و در صفحه شیشه‌اي نمایان کنند. بنابراین آن‌چه مخاطب با آن مواجه می شود، رویداد خام اجتماعی نیست، بلکه رویدادی هست که توسط رسانه دستکاری شده هست و در دسترس او قرار گرفته هست. رسانه هیچ‌گاه بی‌طرف نیست.

 

قرائتی از رسانه به مخاطبان ارائه می شود و مخاطبان با دقت به طبقه، جنسیت و قومیت خود، برداشتی متفاوت از آن‌چه عرضه شده هست، دارند. جان استوری در «مطالعات فرهنگی درمورد فرهنگ عامه» اشاره کرده هست که تماشای تلویزیون هیچ‌گاه برابر با رشته‌اي از کنش‌هاي تفسیری نیست، بلکه بیش از هر چیز نوعی رفتار اجتماعی هست. زندگی روزمره کنش‌گران را می توان با تماشای تلویزیون تفسیر کرد.

 

تلویزیون شرایط تجمع اعضای خانواده در کنار یکدیگر و گفت‌و‌گو و مباحثه را با اعضای جامعه فراهم میکند. از ویژگی‌هاي برنامه‌هاي عامه‌پسند ایجاد هم‌دلی در مخاطبان هست. به عکس کشیدن افرادی که هر روز در بین مردم زندگی می کنند و ارائه داستان‌هایي «مایی» درمورد انسان‌هاي معمولی برای مخاطبان خوشگل هست. این‌جاست که انسان‌ها مهم میشوند و همه ي میشوند «سلبریتی».

 

صنعت فرهنگ، صنعت ساخت محصولات فرهنگی، صنعت رسانه، صنعت ارائه کالای فرهنگی، همچون برنامه‌هاي تلویزیونی هست. در این صنعت تلاش می شود تا آن‌چه مخاطبان عمومی و گسترده دارد، با هدف اقناع و پذیرش ارزش‌هاي موجود عرضه شود. مخاطب با تصور تماشای برنامه تلویزیونی پای گیرنده خود می نشیند، غافل از این‌که تنها در برابر ارزش‌هایي موجه و پذیرفته‌شده سر خم کرده هست.

 

در تماشای تلویزیون همه ي یکدست میباشند. متمول و تهی‌دست، از همۀ طبقات در مقابل صفحه رنگارنگ تلویزیون نشسته و به تماشای برنامه موردنظر خود میپردازند، تفاوت‌ها فراموش میشود و همۀ یکسان می شوند.همۀ این ها گفته شد تا تحلیلی از برنامه ماه عسل ارائه شود؛ برنامه‌اي پرمخاطب که هر سال ماه رمضان،

 

پیش از افطار خوراک معده‌هاي گرسنه روزه‌داران میشود. این برنامه چنان‌که گفته شد، با اهداف نیک روی کار آمد. افراد به حاشیه رانده شده، نوع‌دوستی و عفو. اما کم کم «اسپانسرها» و حقوق‌هاي نجومی روی خود را نشان دادند. مهمانان برنامه گویی ماه‌ها خود را برای نمایش یک‌شبه خود آماده کرده‌اند،

 

پرده‌ها کنار می روند و بازی احساسات شروع می شود. یکی از کارکردهای رئالیسم عاطفی برنامه‌هاي پرمخاطب تلویزیونی نیز همین هست. گفت‌وگو و درگیری در حسی کارناوال‌گونه که دیگر در آن نمی توان مرز خیال و واقعیت را تشخیص داد. احساس، همۀ چیز را دربر می گیرد. حال ارزش‌هایي که نیاز به ترویج دارند، رخ می‌نمایند، دیگر مخاطب جذب شده هست، هرچه راکه به خوردش دهند، می‌پذیرد.

 

این‌جا ایدئولوژی می آید و بازیگر اصلی صحنه نمایش میشود. احساس از مخاطب و خوراک از رسانه. انسان‌‌ها مطابق با تمایل ذاتی خود برای بازی با احساسات خود در مقابل تلویزیون می نشینند و همچون «گاسیپ‌هایي» که از این و آن میشنوند، داستان‌هاي هیجان‌انگیز زندگی دیگران را میشنوند.

 

این برنامه سیاسی نیست، اما هست. مردم! اگر وضعیت اقتصادی‌تان خراب هست، نگاهی به زندگی یک نجار بیندازید که هم‌چنان با شادی روزی خود را به دست می‌آورد.اقتصاد خراب جزئی از زندگی ماست که باید با آن کنار بیاییم، پس بیایید تمرین کنیم تا با آن کنار بیاییم. اگر فردی با سختی‌ها و مشکلات فراوان اجتماعی

 

و اقتصادی زندگی می کند، پس از تعریف داستان سوزناک زندگی خود، تکه تکه کردن قلب مخاطبان، لبخند بر لب می زند و می گوید راضی‌ام. این تقدیر من بوده هست. بسط رضایت از زندگی پوچ، تقدیرگرایی و نادیده گرفتن عناصر کلان در سختی‌هاي زندگی فردی باعث می شود مخاطب ماه عسل، قدر نعمت بداند و دست از ناشکری بردارد.

ماه عسل نمایی از زندگی مردم عادی شهرها

ماه عسل امسال، در یکی از ناب‌ترین حرکات خود، مردی راکه «شیطنت» کرده، با همسر سابقش آشتی میدهد. امری خیرخواهانه که دقت مخاطبان رقیق‌القلب را به خود جلب میکند. زن مهمان پس از اعلام علت طلاق از همسرش، این صحبت مرد را می شنود: «شیطنت‌هایي کردم که در هر زندگی باشد، پایه‌هاي زندگی را سست میکند.» مطابق با آن‌چه در رسانه نمایش داده شده هست، شیطنت عامل جدایی این زوج هست.

 

شیطنت نامی مستعار هست که به خیانت داده شده هست.نمایش عمومی مردی که به همسرش خیانت کرده هست و عفو و بخشش زن در رسانه. در مجموع اقدام‌هاي خیرخواهانه این برنامه برای برانگیختن احساسات مخاطبان هست. بهره گیری از واژه مرد برای زنان توانمند از دیگر ویژگی‌هاي این برنامه در سری اخیر خود هست، زمانی که مجری برنامه، زنان را همچون مرد توانا می خواند.

 

با دقت به انتقادات موجود به این برنامه، تلاش ایدئولوژیک برای اقناع مخاطبان، نواقص محتوایی و… میتوان بازنمود این خلأها را در شبکه‌هاي اجتماعی دیدن کرد. چنان‌چه قرائت‌هاي گوناگون از رسانه، توسط مخاطبان رسانه متفاوت هست. مخاطب رسانه منفعل نیست و به گونه‌هاي گوناگون به رسانه واکنش نشان میدهد.

 

رمزگشایی مخاطبان از آن‌چه به آن‌ها ارائه می شود، در یک تقسیم‌بندی «همان»، به سه دسته تقسیم میشود: مسلط، جرح و تعدیل شده و تقابل‌جو. این‌جا نقش مخاطب و انتخاب او پررنگ می شود. پذیرش آن‌چه به او ارائه میشود، بدون انتقاد، تغییر پیام مطابق با منافع خود یا تقابل با آن‌چه به او عرضه شده هست.

 

فراهم آمدن فضایی برای بحث و گفت‌وگو درمورد موضوعات طرح‌شده برای کاربران شبکه‌هاي مجازی امکان شکل‌گیری رمزگشایی تقابل‌جو را بیش از پیش فراهم می کند. آیا صحیح هست مردی راکه خیانت کرده هست، ببخشیم؟ یا کاربرد واژه مرد برای زنی توانا جایز هست؟

 

پیدایی این بحث که زن نباید لزوما مرد باشد تا قدرتمند باشد، این حساسیت جنسیتی را در مخاطبان ایجاد می کند که گوش به زنگ باشند تا به‌عنوان انسان از حق انسانی خود دفاع کرده و با تلاش برای ابراز وجود، صدای خود را با رسانه‌هاي گوناگون به گوش سازندگان برنامه برسانند. شیرزن، یا زنی که همچون مرد می تواند زندگی خود را اداره کند، جز تضعیف ماهیت حقیقی زنانگی معنایی دربر ندارد.

 

شیر که به‌عنوان عنصری قدرتمند و درنهایت مردانه شناخته می شود، زمانی برای یک زن به‌کار میرود که بتواند قدرتی مردانه در خود به نمایش بگذارد.چنان‌که در فرهنگ عامه، زنان همچون گل و حیوانات اهلی، نرم و لطیف و آرام شناخته شده‌اند، بنابراین برچسب‌هاي جنسیتی که در برنامه‌هایي همچون ماه عسل یا سایر برنامه‌هاي نمونه به علت کورجنسی تهیه‌کنندگان آن‌ها به‌کار برده میشوند،

 

دارای سویه‌هاي مثبت و منفی میباشند. مثبت به علت ایجاد موج‌هاي نارضایتی در بین مخاطبان آگاه و تقابل‌جو، در کنار سویه منفی پذیرش بی‌چون‌وچرا توسط مخاطبان ناآگاه.اشتباهات صورت‌گرفته در رسانه ملی، چه در ماه عسل، چه در برنامه‌هاي نمونه این فرصت را فراهم میکند تا به بعضی از واژگانی که نیاز به حذف شدن در ادبیات و گفتمان هرروزه دارند، اشاره کنیم:

 

ترشیده: لفظ ترشیده که عمدتا برای زنان به کار می رود، مربوط به دخترانی هست که سن ازدواج آن‌ها مطابق با عرف‌هاي معمول جامعه قبل هست. این لفظ بارها در رسانه ملی به‌کار برده شده هست.

 

خاله‌زنک: این لفظ به افرادی اطلاق می شود که اکثر زمان خود را به غیبت و صحبت درمورد دیگر افراد می‌گذرانند. هم‌چنان زنان به علت داشتن اوقات بیشتری برای صحبت کردن با این لفظ شناخته میشوند.

 

نامرد: نامرد یعنی کسی که زن هست. کسی که بزدل و خیانت‌کار هست. این لفظ نیز در رسانه بارها دیدن شده هست.

 

مردافکن: مردافکن کاری دشوار هست که هرکسی توانایی انجام دادن آن را ندارد. کاری آن‌قدر دشوار که حتی مردان را نیز از پا می‌اندازد. چون مردان همواره تواناتر از زنان تلقی شده‌اند.
ماه عسل نمایی از زندگی مردم عادی شهرها

هم‌چنین ضرب‌المثل‌هایي نیز که مصادیق جنسیتی دارند، در گفت‌وگوی هرروزه ما و در رسانه بازتولید می شوند. همچون:

 

زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند: در این ضرب‌المثل هنگامی که زن مورد خشونت قرار گرفته هست و دارای اختلاف با همسر خود هست، هم‌چنان به سازگاری با شوهر تشویق میشود، چراکه دعوا نمک زندگی هست.

 

عروس بلد نیست برقصد، میگوید زمین کج هست: این ضرب‌المثل به ناتوانی زن در انجام وظیفه خود اشاره دارد.

 

مادر را ببین و دختر را بگیر: گرفتن دختر یکی از متداول‌ترین اشتباهاتی هست که افراد روزانه به‌کار میبرند. در این لفظ زن وسیله‌اي هست که باید توسط مرد خریداری شود و در تملک او درآید.

 

از دیگر ضرب‌المثل‌هاي این‌چنینی میتوان به این موارد اشاره کرد:

 

خواب زن چپ هست، مرده و قولش، همسایه‌ها یاری کنید تا من شوهرداری کنم و امثالهم.

 

این ضرب‌المثل‌ها، اصطلاحات و واژگان روزمره، به ما توانایی زبان را نشان میدهند. زبان چنان قدرتمند هست که می تواند اذهان را شکل دهد و در خدمت قدرت به‌کار رود؛ بنابراین زبان خنثی نیست. زبان در خدمت قدرت هست. قدرت نیز با بهره گیری از دانشی که دارد، حقیقتی را ساخت می کند و آن را برای مردم بدیهی می کند. این زبان با رسانه بازتولید می شود

 

و در جامعه بسط می‌یابد. این چرخه باطل باعث میشود دقت ما به اعمال هرروزه‌مان اکثر جلب شود. به آن‌چه می بینیم و ‌می شنویم و می گوییم اکثر دقت کنیم، و روحیه انتقادی را در خود پرورش دهیم.

 

تلویزیون به‌عنوان رسانه‌اي قدرتمند، با به‌کارگیری سیاست‌هاي کورجنس یا جنس‌گرا به بازتولید نظام‌هاي نابرابر زبانی می پردازد. برای همین ضرورت حضور زنان «گرچه زنانی که مطالعه کافی درخصوص محتوای رسانه‌اي و جامعه‌شناختی دارند» در پست‌‌هاي مدیریتی رسانه، در کنترل برنامه‌هاي رسانه و ساخت محتوا، احساس میشود.

 

برنامه‌هایي همچون ماه عسل، خندوانه یا دورهمی که در ساعات پرمخاطب نمایش داده میشوند، تاثیر بسیاری در جهت‌دهی ذهنی به مخاطبان دارند. همان‌قدر که یک برنامه تلویزیونی میتواند در ساعات بحبوحه مخاطب دقت را به «اختلال اتیسم» جلب کند و در این اساس آگاهی‌بخشی کند، مسخره کردن مردی که حق طلاق را به زنان داده هست،

 

طرح خیانت مرد به زن به‌عنوان شیطنت و ساده‌انگاری آن، همه ي می توانند فرهنگ‌هاي غلط و نابرابر علیه زنان را تقویت کنند. درنهایت برنامه ماه عسل یک کارناوال رسانه‌اي هست، برای آن‌که مخاطبانی که در ماه رمضان بیش از ماه‌هاي دیگر درگیر احساسات و معنویات میباشند، سرگرم شوند. ماه عسل یک «گاسیپ» رسانه‌اي هست

 

برای نشاندن مخاطب پای صفحه تلویزیون به هر قیمتی. به قیمت فرهنگ‌سازی، فراموشی و شنیدن داستان‌هاي مهیج برای بازگویی آن در اتوبوس.

 

 

ماه عسل نمایی از زندگی مردم عادی شهرها