پارس ناز پورتال

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

مجموعه : اخبار سینما
مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

گفت و گو اخیر و غوغایی و تلخ برد پیت درباره طلاقش 

برد پیت مطمئنا از طلاقش از آنجلینا جولی بسیار ناراحت هست که خود را مشغول کار مجسمه سازی نموده و تنها هست و بسیار هم لاغر شده هست. برد پیت چندی پیش از آنجلینا جولی همسر سابق خود جدا شد و انجلینا جولی سرپرستی شش فرزند خود را بر عهده گرفت

 

آنجلینا جولی بعد از جدایی از برد پیت توانست سرپرستی شش فرزند خود را برعهده بگیرید او یکی از ستاره هاي هالیوود هست آنجلینا جولی و برد پیت در یک فیلم سینمای عاشق همدیگر شده بودند این عشق باعث شد با هم ازدواج نمایند مایکل پترنیتی، گزارشگر جی کیو با برد پیت گفت و گو کرده این نخستین مطلب او برای جی کیو استایل هست. این مطلب در شماره تابستان 2017 مجله جی کیو استایل با عنوان سرنوشت ساز «Monumental» منتشر خواهد شد. 

 

– «شاید از کرخی در اومدن همین باشه. باید به همۀ چیزهایی که برات مهم هستن زل بزنی و باهاشون چشم تو چشم بشی.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

دقیقاً. بشینی با اون احساسات ترسناک و نیاز به درک شون، روبرو بشی و اونا رو سر جاشون بنشونی. در آخر، به این می رسي که من همین چیزهایی هستم که دوستشون ندارم. اینا بخشی از من هستن. نمی تونم انکارشون کنم. باید اونارو بپذیرم.و در واقع من باید این چیزها رو با آغوش باز بپذیرم.

 

نیاز دارم که باهاشون چشم تو چشم بشم و بهشون رسیدگی کنم. چون با انکار کردن شون، خودمو انکار می‌کنم. من همون اشتباهات هستم. برای من هر قدم اشتباه، قدمی به سوی ادراک، بینشی ماورایی، نوعی شادی و خوشبختی بوده. آره، اجتناب کردن از درد، یه اشتباه بزرگه. هدر دادن زندگیه. همین چیزها میباشند

 

که ما رو شکل میدن، همین چیزها هستن که به ما رشد رو هدیه می دن، همین چیزها میباشند که جهان رو جای بهتری واسه زندگی کردن می کنن، هر چند که ممکنه این حرف عجیب و طنز به نظر برسه، ولی این چیزها ما رو تبدیل به انسان هاي بهتری می کنن. »

 

– «آیا بدون اون، هنری وجود خواهد داشت؟ آیا چیزی از این زیبایی عظیم که ما رو احاطه کرده وجود خواهد داشت؟»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

«آره، زیبایی عظیم، زیبایی عظیم. و راستی یه نکته: بدون از دست دادن و بدون شکست خوردن، هیچ عشقی وجود نداره. این دو با هم گره خوردن.»

 

– «می تونی جایی رو که توش زندگی می‌کردی برامون توصیف کنی – منظورم اینه که آیا از ماه سپتامبر تا هم اکنون توی این خونه زندگی میکردی؟»

 

«اوایل این جا بودن برام خیلی حزن انگیز بود، به همین دلیل رفتم تو خونه یکی از دوستام موندم، یه آلاچیق کوچیک در سانتا مونیکا. گاهی وقتا اونجا می موندم، دوستم دیوید «فینچر» همینجا زندگی می کنه. همه ي وقت در خونه ش به روی من بازه و من در وست ساید خیلی کار داشتم، بنابراین حدود یک ماه و نیم خونه دوستم موندم

 

– تا این که یه روز صبح حدود ساعت 5:30 یه اتومبیل ون دم خونه متوقف شد. اونا نمی دونستن که من اونجام – داستانش طولانیه – ولی قضیه خیلی پیچیده تر از TMZ بود، چون اونا وارد کامپیوتر دوستم شده بودن. چه کارایی که این روزا نمی تونن بکنن… واسه همین از اونجا بودن بهم پارانویا دست داده بود. تصمیم گرفتم بلند شم و بیام این جا.»

 

– «این روزها چه تفاوتی تو زندگیت حس میکنی؟»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

«این خونه همه ي وقت شلوغ و پر از سر و صدا بود، از هر طرف یه صدایی میومد و بعدش همونطور که می‌بینی، یه روزایی هست که خیلی خیلی غمگینه. نمی دونم. فکر میکنم هر شخصی به نحوی خلاقیت داره. اگر من در حال خلق چیزی نباشم، کاری نکنم، چیزی از خودم نسازم و به دنیای بیرون نشون ندم،

 

اونوقت سناریوهایی از مرگ سوزناک تو ذهنم خلق می‌کنم. می دونی، یه پایان ترسناک. اخیراً میرم به استودیوی مجسمه سازی یکی از دوستانم و زمان زیادی رو اونجا می گذرونم. دوستم «توماس هاوس‌گو» یه مجسمه ساز جدیه. اونا خیلی مهربون بودن. رسماً هم اکنون یه ماهه که اونجا ساکن شدم و تقدس شون ترسناک غافلگیرم کرده.»

 

– «یه چیزایی می سازی؟»

 

«آره، من دارم یه چیزایی می سازم. این چیزیه که ده سال بود می‌خواستم انجامش بدم.»

 

– «مانند چی؟ با چی کار میکنی؟»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

«من همۀ چی می سازم. با خاک رس، گچ، میلگرد و چوب کار می‌کنم. فقط تلاش میکنم این مصالح رو بشناسم. می دونی، خودمو غافلگیر می‌کنم. ولی این شغل خیلی خیلی غریب و تنهایی آوریه. کار یدی زیادی داره که در حال حاضر برای من خوبه. دائماً باید خاک رس جابجا کنم، یه چیزایی رو ببرم و خرد کنم یا حرکت بدم

 

و بعد از تموم شدن کارم نظافت کنم. ولی خودمو سورپرایز می‌کنم. دیروز آروم نبودم. خیلی افکار پر هرج و مرج داشتم.سعی می‌کردم بفهمم تو این زمونه کجا هستیم و کاری که داشتم میکردم بازرسی شده، متعادل و بی عیب و نقص نبود. یه چیز بی نظم و آشفته از آب در اومد. فکر می‌کنم در چیزی که می تونی بسازی، یه صدایی پیدا می کني، به جای این که اون صدا رو در مثلاً سخنرانی کردن پیدا کنی. صدایی پیدا میکنم که بهش نیاز دارم.»

 

– «همۀ چیزای بد: آیا از اون برای تعریف کردن داستانت بهره گیری می‌کنی؟»

 

«خودش همینطور به سراغم میاد. من 53 سالمه و تازه دارم واردش میشم. اینا چیزایی هستن که فکر می‌کردم خیلی مفید دارم از عهده شون برمیام. یادم میاد این فکر رو یه سال، یه سال و نیم پیش، داشتم، یکی براش یه رسوایی پیش اومده بود. خبر از یه رسوایی بزرگ شنیدم و میگفتم: “خدارو شکر دیگه هیچوقت از این جور اتفاقا برای من رخ نمیده”.

 

دارم زندگیمو می‌کنم، خونواده مو دارم، کارمو میکنم، هیچ چیز غیرقانونی تو زندگیم ندارم، وارد مسیر کسی نمیشم. دیوید فاستر والاس چی گفته بود؟ حقیقت تو رو آزاد می کنه، ولی نه تا وقتیکه اول کارش با تو تموم شده باشه.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «آیا مجسمه سازی یه چیز سیسیفوسیه: یه سنگ بزرگ رو تا بالای تپه ببری، حرکت و مشقتی که تمام افکار رو محو می کنه؟»

 

«به نظر من درست بر عکسه. خب، به نظرم این چیزی که به تو کاری برای انجام دادن میده. باید شب ها وسایلتو جمع کنی و برای روز بعد، به هرج و مرجی که راه انداختی نظم رو برگردونی. این برای من فرصت بسیار خوبی برای درون نگریه. حالا باید خیلی مواظب باشی که زیادی وارد اون مسیر نشی و به این شکل خودتو زخمی نکنی و نبری.

 

من تو زخمی کردن و بریدن دست و پام خیلی خوبم و این برام مشکل ساز بوده. باید اکثر در دسترس باشم، به خصوص برای کسانی که دوستشون دارم.»

 

– «وقتی ناراحتی، گوشه گیری می‌کنی و از همۀ می‌بری و ارتباطتو قطع می کني؟»

 

«نمی دونم چطوری به این سوال جواب بدم. قطعاً گارد می‌گیرم. گارد، گارد، گارد. نقاب می‌زنم، فرار می‌کنم. همین حالا که بهش فکر میکنم: من اینطوریم کاریش نمیشه کرد.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «داشتی در مورد کاراکتر گلن در فیلماتومبیل جنگی” و ایده توهم حرف می زدی، این که باید اسطوره هاي خودمون، داستان هاي خودمونو بسازیم تا بتونیم چیزهایی که ازشون احساس غرور نمی‌کنیم رو توضیح بدیم.»

 

«به قیمتی حقیقی به خودمون.»

 

– «تو چطور متوهم نمیشی و خودتو گول نمی زني؟ من همۀ وقت} نگرانشم…»

 

«لازم نیست نگرانش باشی «می‌خندد». توهم تو رو رها نمی کنه. درست یه مشت توی صورتت می زنه. ما آدما بازی هاي ذهنی تله موشی می سازیم تا ازشون فرار کنیم. می دونی ما برای خودمون زیادی باهوشیم.»

 

– «اوکی. ولی اگه اسلایدشویی از تمام لحظه هاي بد زندگیت بعنوان یه آدم داشتی، دلت نمیخواست کسی اون اسلایدشو رو ببینه. اونطوری که سالها زندگی کردی، اون اسلایدشو تابحال عمومی بوده و همه ي دیدنش.»

 

«ولی فقط یه ذره از اون صحیحه و من از بیشترش اجتناب می‌کنم. بیخیالش میشم. این همه ي وقت برای من یه بازی بلندمدت بوده. انشاالله نیت ها و کار من خودشون حرفشونو بزنن. ولی بله، در عین حال، خیلی کسل کننده ست که یه چیزایی به مردم خورانده بشه و بد تعبیر بشه. من اکثر به دلیل بچه هام نگرانشم،

 

چون اونا درگیرش میشن و دوستانشون فکرایی درمورد ش می کنن. و گرچه که هیچ جور بینش یا ظرافتی در اون وجود نداره، این چیزا فقط برای فروش بیشتره. و خودت بهتر می دونی که برترین فروش ها چطوری انجام میشه و بچه هاي من درگیر همچین چیزی میشن و این برام دردناکه. در موقعیت که من قرار دارم اکثر نگران اسلایدشویی هستم که بچه هام دارن. می خوام مطمئن بشم که تعادل در اون هست.»

 

– «در مورد شش ماه قبل چه فکری می کني؟»

 

«اول خانواده. مردم در بستر مرگ درمورد انچه بدست آوردن یا بهشون جایزه داده شده حرف نمی زنن. اونا درمورد عزیزانشون یا افسوس هاشون حرف می زنن – به نظر میاد منوی اصلی همین باشه. من اینو بعنوان کسی میگم که اجازه دادم کار منو با خودش ببره. بچه ها خیلی حساس و ظریفن. اونا همه ي چیو جذب می کنن.

 

اونا نیاز دارن که دستشون گرفته بشه و چیزها براشون توضیح داده بشه. باید بهشون گوش داده بشه. وقتی من وارد اون فاز کاری شلوغ میشم، چیزی نمیشنوم. می خوام تو اینکار بهتر بشم.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «وقتی شروع میکنی به ساختن یه خانواده، فکر می‌کنم امیدواری که خانواده دیگه اي بسازی که ترکیب ایده آلی از چیزی که داشتی و چیزی که حس می‌کنی نداشتیه…»

 

«من سعی میکنم این چیزارو جلوشون بذارم، با این امید که جذبش کنن و بعدها براشون معنایی داشته باشه. حتی در این مکان، اونا اهمیتی به اون مجسمه نیم تنه اي که اونجاست یا اون لامپ نمیدن. اونا به اون منبت کاری اونجا اهمیتی نمیدن، ولی زمانی می رسه که این معنایی خواهد داشت – انشاالله که اینجور بشه.»

 

«جهان خیلی عوض شده. هم اکنون ما چیزای بیشتری می دونیم، روی روانشناسی اکثر متمرکز شدیم. می دونی من از جایی میام که اگه زخمی میشی یا جایی تو می بري یا مریض میشی و درمورد ش حرف نزنی و خودت از پسش بر بیای، این واسه تو یه نقطه قوته. به راهت ادامه میدی. بدیش اینه که در مورد احساسات مون هم به همین شکله.

 

من خودم وقتی نوبت به صورت برداری از احساساتم می رسه، خیلی عقب مونده ام. من تو لاپوشونی بهترم. من با روانشناسی “پدرها بهتر می دونن/جنگ” بزرگ شدم که در اون، پدر توانای مطلق و بسیار نیرومنده، به جای این که سعی کنیم پدرمونو و تقلاها و مشکلاتشو بشناسیم. و در طلاقمون این مسئله مانند یه مشت خورد تو صورتم: من باید اکثر از اینا باشم. باید واسه اونا چیز بیشتری باشم. باید نشونشون بدم. و من تو اینکار بینظیر نبودم.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

«آیا بطور خاص و دقیق می دونی که کی بچه ها رو داری؟»

 

«آره. داریم روش کار می‌کنیم همین حالا.»

 

– «وقتی زمان هاي دیدارشون قطعی نیست، خیلی سخت تره…»

 

«یه مدت اینطوری بود. وقتی به اداره خدمات کودکان زنگ زدن، من واقعاً به یه سیستم زنجیر شده بودم. و می دونی، بعد از اون، تونستیم که با هم همکاری کنیم تا اینو حلش کنیم. هر دومون داریم تلاشمونو می‌کنیم. شنیدم که یه وکیل گفته بود: “در دادگاه هیچکس برنده نیست – بلکه موضوع اینه که کی اکثر و بدتر ضربه می بینه.”

 

و به نظرم حرف درستی زده، یک سال زمان می ذاری تا پرونده بسازی و حرفتو اثبات کنی و این که چرا حق با توئه و چرا اونا اشتباه می کنن و این در نهایت فقط سرمایه گذاری روی نفرت گزنده ست. منم اینو رد کردم. و خوشبختانه شریکم تو این قضیه با من موافقه. برای بچه ها خیلی سخته که ناگهان خانواده شون از هم گسیخته بشه.»

 

– «می‌خواستم در مورد همین موضوع سوال کنم…»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

«اگر کسی بتونه درکش کنه، ما باید با توجه و ظرافت بی نظیر اي این کارو بکنیم و بقیه چیزارو حول اون بسازیم.»

 

– «چطور به بچه ها می گی؟»

 

«خب، خیلی چیزا هست که باید بهشون بگم، درک آینده هست، درک زمان حال هست و این که چرا به این نقطه رسیدیم و بعد خیلی مسائل از قبل پیش میاد که درمورد شون حرف نزدیم. بنابراین فوکوس ما اینه که همه ي از این قضیه آدمای بهتر و قویتر بیرون بیان – هیچ پیامد دیگه اي وجود نداره.»

 

– «و این که شماها دارین به سمتش میرین – معلومه که این همه ي وقت اتفاق نمی افته. اگه کارتون به دادگاه میکشید، یه کابوس دیدنی و تماشایی به وجود میومد.»

 

تماشایی. همه ي جا می بینمش. چنان دشمنی و اختصاص دادن تلخ سال ها به نابود کردن همدیگه. کار به دادگاه بکشه، همه ي چیز در مورد روابط میشه و همۀ چیزایی که اهمیتی ندارن. خیلی بده و خیلی بد به نظر میرسه. یکی از فیلمهای محبوب من فیلم “خون به پا خواهد شد” بود و نمی فهمیدم که چرا این فیلمو دوست دارم،

 

فقط می دونستم که دوستش دارم، بگذریم از استعداد واضح پل تی و دنیل دی. ولی روز بعدش که از خواب بیدار شدم پیش خودم گفتم، خدایا، کل این فیلم به این مرد و نفرتش اختصاص داره. ساختن یه فیلم درمورد ش، جسارت می خواد و تو زندگی به نظرم خیلی منزجرکننده س. میدیدم که برای دوستانم اتفاق میفته – می‌بینم

 

که یک همسر رسماً نمی تونه بگه نقشش تو اون دعوا چیه، و در عین حال داره به نحوی با همسرش رقابت می کنه و می خواد اونو نابود کنه و می خواد از طریق نابود کردن طرفش، انتقامجویی کنه و سال ها عمرشو برای این نفرت هدر میده. من نمی خوام اونجوری زندگی کنم.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «در هفته قبل چه چیزی بهت شادی مفرط داد؟ آیا می تونی همین حالا حسش کنی؟»

 

«چیز فراریه. این هفته اکثر دردناک بود تا نرمال – یه چیزایی اتفاق افتاد – ولی من از پنجره شادی رو میبینم و می تونم هاله درختان نخل و چهره یکی از بچه هامو ببینم که داره لبخند می زنه یا با خاک بازی می کنه و لحظه شادی داره. می دونی همه ي جا هست، باید پیدا بشه. تو تجربه من، همون خنده مادر آفریقاییه – باید از حزن و اندوه بیاد تا “آر اند بی” بشه. این تو کتابم خواهد بود.»

 

– «می خوای کتاب بنویسی؟»

 

«نه! کتاب نوشتن برام زیادی طاقت فرساست.»

 

– «ولی آیا نگران داستان هایي که دیگران برات نوشتند هستی؟»

 

«چرچیل چی می‌گفت؟ تاریخ با من مهربان خواهد بود: می دونم چون خودم می نویسمش. من واقعاً اهمیتی به دفاع از داستان نمیدم. اون موقع ست که کمی بدبین میشم، و طرز فکر خودمو راجع به “همه ي ش بالاخره می گذره” دارم. ولی می دونم که آدمایی که منو دوست دارن منو می شناسن و این برای من کافیه.»

 

– «خواب هات رو به یاد میاری؟»

 

«آره. چند ماه پیش خواب هاي وحشتناکی میدیدم و سعی میکردم بیدار بمونم و از خودم می پرسیدم “از این چی می تونم بدست بیارم؟ چه چیزی می تونم ازش یاد بگیرم؟” اون خواب ها متوقف شدن و حالا لحظات شادی دارم. بیدار میشی و می فهمی که فقط خواب بوده و برای یه لحظه کمی افسرده میشم.

 

فقط یه لحظه و فقط چند لحظه کوتاه خوشبختی چون می دونم که همین حالا وسط این قضیه هستم و نه اولش یا آخرش، فقط اونجایی که این فصل از زندگی قرار داره، درست وسطش. لعنتی درست وسطشه و می دونی، نمی خوام هیچی ش رو از دست بدم. می خوام اونجا وایسم، با پیراهنم که دکمه هاش بازه، و ضربه هامو بخورم و ببینم و ببینم.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «معلومه که غم باورنکردنی و عظیمی وجود داره. این شبیه مرگه.»

 

«آره.»

 

– «یه پروسه هست واسش…»

 

«آره. فکر میکنم واسه همۀ، واسه بچه ها، واسه من قطعاً هست.»

 

– «آیا فشاری برای تلاش هست…»

 

«نخستین فشار، چسبیدن و رها نکردنه.»

 

– «بعد؟»

 

«بعدش یه کلیشه داری: “اگه کسیو دوست داشته باشی، آزادش میکنی.” حالا می دونم که معنی این جمله چیه، چون حسش می‌کنم. معنیش دوست داشتن بدون مالکیه. معنیش اینه که نباید انتظار چیزی در عوضش داشته باشی. ولی به نظر می رسه که فقط روی کاغذ خوبه. فقط وقتی استینگ در آهنگ اونو می خونه، مفید به نظر می رسه. به نظر من بی معنی بود تا این که، می دونی…»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «تا این که بتونی مجسمش کنی.»

 

«تا این که زندگیش کنی. واسه همینه که وقتی با مسیحیت بزرگ می‌شدم، هرگز درکش نکردم – این کارو نکن، اون کارو نکن – همه ي ش راجع به نکن ها بود، و من به خودم میگفتم، چطور باید بفهمی که کی هستی و چی برات خوبه اگه نفهمی لبه پرتگاه کجاست، خط قرمزت کجاست؟ باید از روش رد بشی تا بفهمی کجاست.»

 

– «برای فتوشوت، در مدت یک هفته به سه پارک ملی رفتی. به نظر کار عبثی میاد.»

 

«معنی کار عبث چیه؟»

 

– «به نظرم یه ماجراجویی مضحک…»

 

بینظیر بود. رایان «رایان مک‌گینلی، عکاس» ما رو برد به اورگلیدز، می دونی جایی که تمساح داره. من به خودم گفتم خب اگه توی Naked and Afraid انجامش دادن، پس منم می تونم. ولی اونا یه گاوچرون پیر داشتن که یه چوبدستی داشت و اونم یه قلاب داشت، مانند اون چوب هایي که مامان بزرگ برای برداشتن یه چیزی از قفسه بالا ازش بهره گیری می کنه.

 

اون پیش پیش می رفت جلو و اگر خورده نمی شد، اونوقت معنیش این بود که منم خورده نمیشم. حداقل این منطقی بود که پشت کل قضیه بود.»

 

– «وایت سندز چی؟»

 

«تو عمرم همچین چیزی ندیده بودم. تپه هاي شنی اونقدر تندیس وار و مدرن و ساده و وسیع هستن و اشکال باورنکردنی دارن. مشاهده سفیدی و انعکاس سفیدی اونا – آسمون از اون زمین تیره تره. اونجا جای جذاب و عجیبی بود.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «و سومی؟»

 

«رفتیم غارهای کارلزباد. اگه قراره فتوشوتی از یه ستاره داشته باشیم، بریم یه چیزی بسازیم، با یه هنرمند کار کنیم، ببینیم چی می تونیم بسازیم. این همۀ وقت} دیدنی تره.»

 

– «بعد از همه ي اینا، آیا فکر می‌کنی بعنوان یه بازیگر، به نحوی محدود هستی؟»

 

«نه، دیگه به خودم خیلی بعنوان یه بازیگر فکر نمیکنم. چون مدت خیلی کمی از وقتم و تمرکزم رو در طول سال می گیره. فیلم برای من مانند یه راه ساده و ارزون برای رسیدن به اون احساسات دشواره. ولی دیگه جواب نمیده، به خصوص که هم اکنون پدر هستم.»

 

– «روی نمودار پای، بازیگری کجاست؟»

 

«بازیگری یک تکه کوچک از اون نموداره.»

 

– «خودت رو پیروز میبینی؟»

 

«آرزوم اینه که کاش می تونستم اسمم رو عوض کنم.»

 

– «یه آدم اخیر بشی؟»

 

«مانند پی. دیدی. می تونم حالا پافی باشم یا اسنوپ چیه؟ لاین؟ حس میکردم برد یه اسم بی مسما هست و حالا حس میکنم اسمم برد لعنتیه.»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «دیگه چه اسمی رو خودت میذاشتی؟»

 

«هیچی. وقتی موفقیت بیرونی می رسه، چیزی که بیشترین لذتو ازش میبرم وقتیه که یک اکتشاف شخصی توش هست. ولی وقتی تکراری یا به طرز دردناکی کسل کننده میشه، برام مانند مرگ محضه.»

 

– «وقتی صحبت می کني، انگشت شصتت رو خیلی به انگشتان دیگه می مالی – نظرمو جلب کرد.»

 

«نمی دونم. یه چیز لمسیه، من خیلی آدم لمسی اي هستم. دوست دارم چیزارو لمس کنم.» «میخندد»

 

– «بازیگری کی هنوز هیجان انگیزه؟»

 

«اکثر تو فیلمهای کمدی، جایی که اکثر شرط می بندی و ریسک می کني. می تونم فیلمهای پیروز رو نام ببرم، ولی فیلم محبوب من، فیلمیه که از همۀ فیلم هایي که تا حالا بازی کردم بدتره، یعنی “قتل جسی جیمز”. اگه باور داشته باشم که چیزی ارزشمنده، اونوقت می دونم که وقت ارزشمند بودن اون چیز می رسه.

 

و یه زمان هایي هم هست که من واقعاً منفی باف میشم. زمان زیادی رو صرف طراحی میکنم و حتی این خریت مجسمه سازی که هم اکنون دارم، یه روزایی دارم که همه ي چی به خاک و خل ختم میشه و از خودم می پرسم: “فایده ش چیه؟” یعنی این فاز رو هم دارم، می دونی؟ “فایده ش چیه؟”»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

– «سوال بزرگیه.»

 

– «من می دونم فایده ش چیه. رابطه برقرار کردن، اتصال یافتن. من معتقدم ما همۀ سلول هایي در یک بدن هستیم، همه ي ما بخشی از یک سازه ایم. گرچه برخی از ما سرطانی هستن. کمک کردن به همدیگه، فایده ش کمک کردن به همدیگه س.»

 

– «خب برنامه ت واسه آینده چیه؟»

مصاحبه جدید و جنجالی و تلخ برد پیت درباره طلاقش

«اضطراب دارم که به استودیو برسم. فکر کنم پیکاسو بود که درمورد لحظه نگاه کردن به سوژه و خوردن رنگ به بوم حرف می زد و این جاییه که هنر اتفاق می افته. برای من اینه که من لحظه درک حس در سر انگشتانم رو دارم. ولی رسوندن اون حس به خاک رس، هنوز نتونستم ترکی روی اون سطح به وجود بیارم. و نمی دونم قراره چی بشه.

 

در حال حاضر می دونم که کار یدی برام خوبه، شناختن وسعت و محدودیت هاي مصالح و مواد برام خوبه. باید از پایین شروع کنم، باید کف زمینم رو جارو کنم و شب ها کارمو تموم کنم و جمع و جور کنم. می دونی که چی میگم؟»

 

– «باز هم استعاره. ولی جواب میده.»

– «در حال حاضر باید میخ هاي خودمو بکوبم.»