پارس ناز پورتال

مقاله جالب آنجلینا جولی درباره جراحی اش در نیویورک تایمز

مقاله جالب آنجلینا جولی درباره جراحی اش در نیویورک تایمز

مقاله جالب آنجلینا جولی درباره جراحی اش در نیویورک تایمز,دو سال پیش، در یک پزشک یک مقاله مفصل در مورد وضعیت پزشکی آنجلینا جولی نوشتم، مسلما این کار با هدف بازتاب دادن احوال یک ستاره مشهور انجام نشده بود، این کار را انجام دادم،

 

بلکه با توجه به مشهور بودن ایشان، دیدگاه جدید و متفاوتی در خوانندگان در مورد قسمتی از پزشکی ایجاد کنم که در ایران به آن بی‌توجهی می‌شود: غربالگری و پیشگیری از بیماری‌ها.

 

در ایرانی که این روزها همه از سونامی سرطان نالان هستیم و کمتر خانواده‌ای است که یکی از اعضایش به سرطان مبتلا نباشند یا به خاطر آن فوت نشده باشند، خواندن دقیق مقاله زیر را که خود آنجلینا جولی برای نیویورک تایمز فرستاده است، توصیه می‌کنم.

 

در ایرانی که این روزها همه از سونامی سرطان نالان هستیم و کمتر خانواده‌ای است که یکی از اعضایش به سرطان مبتلا نباشند یا به خاطر آن فوت نشده باشند، خواندن دقیق مقاله زیر را که خود آنجلینا جولی برای نیویورک تایمز فرستاده است، توصیه می‌کنم.
مقاله جالب آنجلینا جولی درباره جراحی اش در نیویورک تایمزدو سال پیش در مورد انتخابم برای انجام عمل جراحی برداشتن دوطرفه پ..ستان‌هایم نوشتم. قضیه از این قرار بود که یک آزمایش ساده خونی نشان داده بود که من شکل جهش‌یافته ژن BRCA1 را دارم که باعث می‌شود

 

به احتمال ۸۷ درصد مبتلا به سرطان پ..ستان و ۵۰ درصد مبتلا به سرطان تخمدان بشوم. من مادر و مادربزرگ و خاله‌ام را به خاطر سرطان از دست داده بودم.

 

من می‌خواستم که بقیه زنانی را که در خطر ابتلا به سرطان هستند از انتخابم آگاه کنم. در آن زمان قول داده بودم که هر زمان که لازم باشد، اخبار جدید مفید در مورد وضعیت‌ام منتشر کنم که این شامل عمل جراحی پیشگیرانه دیگری است که انجام داده‌ام،

 

در طی این عمل من تخمدان‌ها و لوله‌های تخمدان‌هایم (لوله‌های فالوپ‌) را برداشتم.

 

برای این عمل، من مدتی برنامه‌ریزی کرده بودم. این عمل نسبت به عمل برداشتن پ…ستان‌ها پیچیدگی کمتری داشت،

 

اما آثار این عمل، بسیار شدیدتر هستند. با این کار یک زن اجبارا یائسه می‌شود. به همین خاطر من خودم را از نظر جسمانی و روحی آماده کردم و با پزشکان در مورد انتخاب‌هایم مشورت کردم و در مورد طب جانشین مطالعه کردم

 

و اطلاعاتی در مورد استفاده از استروژن و پروژسترون جانشین، کسب کردم. اما علیرغم انجام همه این کارها، هنوز به چند ماه وقت، زمان نیاز داشتم.

 

تا اینکه دو هفته قبل، پزشکم با من تماس گرفت و گفت، CA-125 شما نرمال است. وقتی این را شنیدم، نفسی به راحتی کشیدم. CA-125 یک پروتئین خون است که با آن می‌شود سرطان تخمدان را پایش کرد. من به خاطر داشتن سابقه خانوادگی سرطان، هر سال این آزمایش را انجام می‌دهم.

 

اما حرف پزشکم تمام نشده بود. او در ادامه گفت که تعدادی از شاخص‌های التهابی من بالا رفته که روی هم نشاندهنده مراحل ابتدایی سرطان در بدن من هستند.

 

به علاوه او خاطرنشان کرد که با آزمایش CA-125 در ۵۰ تا ۷۵ درصد موارد، نمی‌توان پی به سرطان تخمدان در مراحل ابتدایی برد. بنابراین این پزشک به من پیشنهاد کرد که هر چه زودتر، برای چک کردم تخمدان‌هایم، به یک جراح مراجعه کنم.

 

همان حس و حالی را پیدا کردم که ممکن است هزاران زن دیگر، در موقعیت مشابه من پیدا کنند. به خودم گفتم که آرام و قوی باشم و به خودم اطمینان خاطر دادم که دلیلی وجود ندارد که از آرزوی دیدن بزرگ شدن فرزندانم و دیدن نوه‌هایم محروم شوم.

 

به همسرم که در فرانسه بود و چند ساعتی بود که سوار هواپیما شده بود، زنگ زدم. زیبایی این لحظات در شفاف بودن آنها نهفته است، یعنی اینکه شخص با خودش مرور می‌کند که زندگی‌اش از برای چه بوده است و به چه چیزهایی اهمیت می‌دهد. این لحظات، لحظاتی متضاد و در عین حال آرام‌بخش می‌توانند باشند.
مقاله جالب آنجلینا جولی درباره جراحی اش در نیویورک تایمزهمان روز، به نزد پزشک جراحم رفتم که پزشک مادرم هم بود. من او را، در روز فوت مادرم دیده بود، در آن زمان او به محض دیدن من اذعان کرده بود که چهره‌ام بسیار به مادرم می‌ماند. این بار وقتی همدیگر را دیدیم، به هم لبخند زدیم و تصمیم گرفتیم که با هم با مشکلم، مبارزه کنیم.

 

در معاینه و سونوگرافی، چیز نگران‌کننده‌ای پیدا نشد. متوجه شدم که حتی اگر سرطان داشته باشم، در مراحل ابتدایی است.

 

اما برای اینکه از نبود سرطان در نقاط دیگر بدنم، مطمئن می‌شدم باید پنج روز صبر می‌کردم. در طی این پنج روز تیره و تار، سعی کردم که آرام و متمرکز باشم و در مسابقه فوتبال بچه‌هایم شرکت کردم.

 

سرانجام روزی که قرار بود، پاسخ آزمایشات در آن آماده شوند، فرارسید. اسکن سی تی/ PET خوب بود و آزمایش سرطان منفی بود و اسکن رادیواکتیو هم چیزی نشان نداده بود، پس من می‌توانشتم با آرامش فرزندانم را در آغوش بکشم.

 

اما هنوز احتمال اینکه من مراحل ابتدایی یک سرطان را داشته باشم، وجود داشت. من یک انتخاب برای آرامش داشتم، اینکه تخمدان‌ها و لوله‌های فالوپ‌ام را بردارم و من تصمیم گرفتم که این کار را بکنم.

 

توجه داشته باشید که من این کار با تنها به خاطر اینکه حمل ژن جهش‌یافته BRCA1 انجام ندادم و این مطلبی که می‌خواهم بقیه زن‌ها هم از آن مطلع باشم. در واقع داشتن آزمایش BRCA مثبت مترادف با لزوم انجام جراحی نیست. من با پزشکان و جراحان زیادی صحبت کردم.

 

آنها به من گفتند که انتخاب‌های دیگر هم وجود دارند: استفاده از قرص‌های ضدبارداری، پناه بردن به طب جایگزین یا آزمایشات متعدد چک‌آپ.

 

پس راه‌های زیادی برای سر و کله زدن با این مشکل پزشکی وجود دارد. چیز مهم این است که شما باید از این انتخاب‌ها آگاه شوید و شخصا، تصمیم مناسب برای خودتان را اتخاذ کنید.

 

در مورد خاص من، همه پزشکان متفق‌القول بودند که برداشتن تخمدان‌ها و لوله‌هایم، بهترین انتخاب است، چون هم ژن BRCA را داشتم و هم اینکه سه زن از اعضای خانواده‌ام، پیش از این به خاطر سرطان فوت کرده بودند.

 

پزشکانم خاطرنشان کردند که من باید در سنی، یک دهه جوان‌تر از از زمان که ابتلای اعضایخانواده‌ام به سرطان، باید عمل جراحی پیشگیرانه را انجام بدهم. مادر من در ۴۹ سالگی، مبتلا به سرطان شده بود، پس من باید در ۳۹ سالگی، جراحی می‌کردم.

 

هفته پیش من عمل را انجام دادم و با لاپاراسکوپی، هر دو تخمدان و لوله‌های فالوپ‌ام را برداشتند. در یکی از تخمدان‌هایم یک تومور خوش‌خیم وجود داشت، اما سرطانی بدخیمی در هیچ یکی از بافت‌های برداشته‌شده، وجود نداشت.

 

حالا من یک برچسب حاوی استروژن دارم و یک IUD پروژسترونی در رحم ما کار گذاشته شده. اینها به حفظ تعادل هورمونی در من کمک می‌کنند و مهم‌تر از آن، از سرطان رحم در من پیشگیری می‌کنند.

 

من تصمیم گرفتم که رحم‌ام را نگه دارم و با جراحی برندارم، چون اعضای خانواده‌ام مبتلا به سرطان رحم نشده بودند.

 

با وجود همه این کارها، باز هم خطر ابتلا به سرطان در من وجود دارد. بنابراین به دنبال راه‌های طبیعی برای تقویت سیستم ایمنی‌ام هستم.

 

اما با انتخاب‌های دشواری برای خودم و خانواده‌ام گرفتم، حالا حس زنانگی خوبی دارم و می‌دانم که دیگر روزی نخواهد رسید که بچه‌هایم بگویند که «مادر به خاطر سرطان تخمدان فوت کرد.»

 

علیرغم اینکه هورمون جاشنین دریافت می‌کنم، من دیگر یک زن یائسه شده‌ام. دیگر نمی‌توانم بچه‌دار بشوم و انتظار تغییرات جسمانی را دارم.

 

اما من آماده‌ام به سهولت با هر آنچه پیش می‌آید، برخورد کنم، نه به خاطر اینکه خودم را دارای شخصیتی قوی می‌دانم، بلکه به خاطر اینکه همه اینها را جزئی از زندگی‌ام می‌دانم. چیزی برای ترس وجود ندارد.

 

به زنانی فکر می‌کنم که قبل از اینکه بچه‌دار بشوند با موقعیتی شبیه من رو در رو شوند. شرایط آنها به مراتب دشوارتر از من است. من آگاه شدم که این امکان برای این دسته از زن‌ها وجود دارد که لوله‌هایشان را بردارند، ولی تخمدان‌هایشان را نگه دارند،

 

تا توانایی بچه‌دار شدنشان را از دست ندهند و یائسه نشوند. امیدوارم که این زن‌ها از این امکان مطلع شوند.

 

گرفتن چنین تصمیم‌هایی اصلا آسان نیست. ولی کنترل و از سر گذراندن این مشکلات پزشکی، چیز ممکنی است. شما باید در پی گرفتن مشاوره، آگاه شدن از انتخاب‌ها و گرفتن تصمیم‌های مناسب برای خودتان باشد.

 

دانش ما را توانا می‌سازد.
شاید با من موافق باشید که مقاله تأثیرگذاری را خواندید.
طب پیشگیرانه و غربالگری در پزشکی از جوانب مختلفی قابل بررسی و بحث هستند:

 

۱- شاید در کشور ما و اصولا حتی برای شهروندان کشورهای توسعه‌یافته هم انجام برخی از تست‌های ژنتیک مثل همین BRCA دور از دسترس بنماید. اما توجه داشته باشید که در کشور ما، مشکل، نبود فرهنگ و آگاهی عمومی در مورد طب پیشگیرانه است.

 

در شرایطی که مراجع معتبر پزشکی انجام کارهایی مثل معاینه شخصی پ..ستان‌ها، انجام ماموگرافی سالانه بعد از سن چهل سالگی، انجام معاینه پزشکی پ..ستان‌ها هر سه سال یک بار در دهه سوم و چهارم زندگی را توصیه می‌کنند،

 

کمتر کسی در اعضای زن خانواده خود شخصی را سراغ دارد که این آزمایش‌های و اقدامات را انجام داده باشد!

 

آیا شما مرد یا زنی از اعضای خانواده‌تان را سراغ دارید که بالای پنچاه سال سن داشته باشد و بدون اینکه مشکل پزشکی خاصی داشته باشد، صرفا برای غربالگری سرطان روده بزرگ، کولونوسکوپی کرده باشد یا تست خون مخفی مدفوع را انجام داده باشد؟

 

آیا ما برنامه‌ای برای آگاه‌سازی مردم از این آزمایشات ضروری داریم؟ نقش‌ سازمان‌های بیمه‌گر در این میان باید چه باشد؟ آیا آنها تنها باید به پوشش بیماری‌های بپردازند یا باید نقشی هم در طب پیشگیری داشته باشند؟

 

مشکل بعدی در جامعه ما، سلب اطمینان بسیاری از عموم، نسبت به پزشکان است. متأسفانه به خاطر اعمال خلاف معدودی از پزشکان و نیز جو رسانه‌ای منفی، شرایطی ایجاد شده است

 

که حتی اگر پزشکان معالج، مثل پزشکان زنان یا متخصصان بیماری‌های گوارش، توصیه به انجام اعمالی مثل کولونوسکوپی و آندوسکوپی فوقانی یا معاینات دوره پ..ستان کنند، این امر از سوی عده‌ای مترادف با شوق آنها برای مال‌اندوزی، انگاشته می‌شود.

 

برای ایجاد یک جو اطمینان، چه باید کرد؟
۲- مشکل بعدی این است که در شرایطی که برای تشخیص زودهنگام برخی از بیماری‌ها، تست‌های غربالگری مطمئن و ارزانی در دسترس است، متأسفانه برخی از بدخیمی‌ها، آزمایشات غربالگری مناسبی ندارند.

 

۳- مسئله بعدی که شرایط را پچییده‌تر خواهد کرد، ورود تست‌های ژنتیکی و در دسترس قرار گرفتن برای همه مردم است.

 

امروز در ایران ما هم تست‌های ژنتیکی متعددی در دسترس هستند و شاید یکی دو دهه بعد، با هزینه‌ای قابل قبول بشود که کل ژنوم یک فرد را از نظر ژن‌های جهش‌یافته مستعدکننده بدخیمی‌ها و بیماری‌های متابولیک با دقت بررسی کرد.

 

چنین شرایطی رؤیایی به نظر می‌رسند، اما به صورت متناقضی، می‌توانند برهم‌زننده آرامش هم باشند! اگر شما در موقعیتی مثل آنجلینا جولی گرفتار شوید، چه می‌کنید؟!

 

آیا شهامت گرفتن تصمیم مناسب را دارید؟ بدتر از آن اگر مطلع شوید که بررسی ژنتیکی‌تان نشان می‌دهد که از دهه پنج زندگی به بعد مبتلا به آلزایمر خواهید شد، چه خواهید کرد؟

 

اگر شریک زندگی شما بفهمد که شما آلزایمر خواهید گرفت، چه خواهد کرد؟ آیا همه توانایی گرفتن تصمیمات خردمندانه را دارند؟ غم‌انگیزتر اینکه آیا شرایط اقتصادی همه، اجازه مدیریت دلخواه شرایط پزشکی و خانوادگی را خواهد داد؟

 

 

 

منبع:یک پزشک