جستجو در پارس ناز

داعش از کجا آمد ؟

داعش از کجا آمد ؟

داعش از کجا آمد ؟ پارس ناز فهم عقیده و مرام داعش به معضلی برای غرب و به ویژه آمریکا تبدیل شده است؛ «از کجا آمده اند و قصد و نیت شان چیست؟ این سوال مشخص و ساده ای است که به نوبه خود می تواند گمراه کننده باشد و باید اذعان داشت که تنها عده معدودی از رهبران غربی پاسخ این پرسش ها را می دانند. در ماه دسامبر سال ۲۰۱۴، در نیویورک تایمز، به قلم ژنرال مایکل کی، ناگاتا، فرمانده عملیات های ویژه آمریکا در خاور میانه یادداشتی منتشر شد که در آن وی اذعان کرده بود که فهم گروه داعش کاری سخت است و ناشدنی. او در این یادداشت تاکید کرده بود ما هنوز نتوانسته ایم این عقیده و مرام را شکست دهیم.

 

این فرمانده آمریکایی اعتراف کرده بود که حتی فهم دقیقی از مرام و عقیده آنها وجود ندارد. در سال گذشته باراک اوباما اذعان کرده بود که این گروه یک گروه اسلامی نیست و عضو تازه منشعب شده از القاعده است. شاید همین نکته آخر موجب شده که آمریکا راهبردهای اشتباه را برای مبارزه با داعش در پیش بگیرد.

 

این گروه در ماه ژوئن، موصل را به تصرف خویش درآورد که این استان به لحاظ وسعت بزرگ تر از بریتانیاست. ابوبکر البغدادی از سال ۲۰۱۰، رهبر این گروه بوده است؛ اما در تابستان سال گذشته بود که در یک فیلم ظاهر و مشخص شد که وی پیش از این در کمپ آمریکا در عراق زندانی بوده است. ناشناس بودن رهبر این گروه، عاملی شد تا اینکه افراطیون سرتاسر جهان جمع شوند و دسته دسته به سمت این گروه هجوم آورند و این روند همچنان ادامه دارد.

 

 
داعش از کجا آمد ؟
 

نادیده گرفتن گروه داعش از چند نظر برای ما قابل فهم است: این گروه مانند پادشاهی منزوی بوده که تاکنون چندین بار رفته و بازگشته است. بغدادی هم تاکنون یک بار در مقابل دوربین های تلویزیونی ظاهر شده است. شناخت ما از این گروه محدود به فیلم ها و بیانیه ها و دیگر ویدئوهایی می شود که در رسانه ها منتشر کرده اند. درواقع این طرفداران داعش بوده اند که در این مدت سعی در شناساندن این گروه داشته اند. ما هنوز نمی توانیم درک کنیم چرا این گروه با صلح میانه ای ندارد و چرا این همه برای نسل کشی تشنه است. درواقع این مرامی است که آنها به آن اعتقاد دارند و براساس این مرام اعتقاد دارند که پایان جهان، نزدیک و در حال وقوع است.

 

شناخت غربی ها از داعش در مورد رویکرد این گروه از پایان جهان می تواند کمک بزرگی برای مبارزه و پیش بینی رفتار این گروه باشد. افزایش قدرت این گروه مانند گروه اخوان المسلمین در مصر نبوده است (این گروه، رهبران داعش را مرتد می دانند) و باید افزایش قدرت آنها مورد بررسی قرار گیرد.

 

ما در مورد ماهیت و نیت این گروه دست کم در دو سال گذشته به بیراهه رفته ایم. ما افراطیون را در یک دسته قرار دادیم و منطق داعش را با گروه تروریستی دیگری مثل القاعده یکی دانسته ایم. درست که طرفدارن داعش، بن لادن را همچنان از روی احترام «شیخ بن لادن» می نامند، اما حتی در زمان اوج گیری القاعده از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۳، بسیاری از تکفیری ها اولویت ها و عقاید رهبران این گروه را به استهزا گرفته بودند.

 

بن لادن مرام مبارزاتی خود را پیش زمینه خلافت می دانست و انتظار نداشت در دورانی که زنده است این خلافت را ببیند. سازمان او انعطاف پذیر بود و به لحاظ جغرافیایی نیز اعضای این گروه پراکنده عمل می کردند. در مقابل، دولت خودخوانده اسلامی، برای مشروعیت بخشی نیاز به اراضی دارد و از یک ساختار بالا به پایین است (در بوروکراسی آنها، مردم به دو دسته غیرنظامی و نظامی تقسیم می شوند و بنای تقسیم اراضی خود را «استان» قرار داده اند.)

 

 
داعش از کجا آمد ؟
 

اما گمراهی دوم غرب در شناخت این گروه، به موارد مورد علاقه داعش باز می گردد. این گروه قصد دارد تا به دوران قرون وسطا بازگردد و این دوران را سرلوحه کار خود قرار داده است. پیتر برگن، کسی که در سال ۱۹۹۷، نخستین مصاحبه را با بن لادن ترتیب داد و آن را در کتاب خود به نام «جنگ مقدس» منتشر کرد، نوشته بود که بن لادن، محصول دنیای مدرن سکولار است. بن لادن درخواست ای مشخص سیاسی داشتو به عنوان مثال می گفت که خواستار خروج آمریکا از عربستان است.

 

سربازان او با دنیای مدرن هماهنگ تر بودند. به طور مثال محمد عطا، در روزهای آخر عمرش از «وال مارت» خرید کرده بود و سری هم به «پیتزا هوت» زده بود. در این گروه، وسوسه اینکه نیروهای افراطی شان مدرن- سکولار هستند، یا اینکه دارای نگرانی های سیاسی مدرن بودند، دست از آدمیزاد بر نمی دارد. نه اینکه مانند گروه داعش لباس های قرون وسطایی بپوشند و آن را مناسب با مرام خود بدانند. در حقیقت بیشتر گروه ها به دنبال چیزهای پوچ هستند به جز این گروه آخر که صادقانه به دنبال برقراری محیطی همچون قرون وسطاست تا آماده روز رستاخیز شوند.

 

برای مثال در ماه سپتامبر، شیخ ابومحمد العدنانی، سخنگوی گروه داعش از طرفداران خود در غرب، از جمله کانادا و فرانسه خواست تا «سر کافران را با سنگ خرد کنند، مسموم شان کنند، یا با خودرو از رویشان رد شوند و در نهایت اینکه محصولاتشان را نابود کنند.» تنها تصور این موضع به اندازه کافی می تواند تولید وحشت کند چه برسد به اینکه به آن نیز عمل شود.

 

براساس دکترین تکفیری ها، آنها متعهد به تصفیه سازی جهان از طریق کشتار بسیار هستند. عدم گزارش های دقیق، هنوز میزان کشته شدگان اراضی تحت اشغال آنها را مبهم نگه داشته است. اما رسانه های اجتماعی می گویند که در اراضی تحت تسلط داعش، تقریبا هر روز شاهد اعدام ها انفرادی و هرچند هفته شاهد اعدام های دسته جمعی بوده و هستند. شایع ترین اعدام های صورت گرفته هم با اتهام مرتدبودن صورت می گیرد. سوای اعدام های خودکار، ابوبکر بغدای با مسیحیان این ناحیه به ستی برخورد نمی کند. بغدادی به آنها قول داده که زنده نگه شان خواهدداشت اما آنها موظف به پرداخت «جزیه» هستند.

 

برای شناخت داعش باید تمامی عوامل را درنظر گرفت. قرن هاست که دوره اختلاف مذهبی در اروپا گذشته است و دیگر کسی به خاطر تفاوت اندیشه دینی اش کشته نمی شود. شاید برای همین است که غربی ها با این شیوه داعشی ها و تکفیری ها ناآشنا هستند. بسیاری می گویند داعی ها، آن چیزی نیستند که ادعا می کنند یا اینکه با این اقدامات به راستی دنبال خواسته های آخرالزمانی خود هستند. شک و تردید آنها قابل درک است. در گذشته، بسیاری از غربی ها کشورهای خاورمیانه را متهم به «گذشته گرایی» می کردند.

 

به خصوص ادوارد سعید از این واژه برای کشورهای عربی استفاده کرده است و این گذشته گرایی نوعی تحقیر و بدنامی برای اعراب به همراه داشت. اما محققان اصلا به ریشه های این بدنامی توجه نکردند؛ حکومت بد، تغییر آداب و رسوم اجتماعی و تحقیر در سرزمینی که فقط به خاطر نفتش ارزش دارد، عواملی هستند که می توانند ریشه بسیاری از ناآرامی های اخیر باشند. بدون درنظر گرفتن این فاکتورها، تخلیل در قدرت یافتن داعش، بر سبیل خطا خواهد بود.

 

زمانی که قصد داشتیم تا از مرام داعش سر درآوریم، به هرکسی که ایمیل زدیم، همه ما را به یک نفر رهنمون کردند: «برنارد هیکل». او تباری لبنانی دارد که در ایالات متحده بزرگ شده استا. او یک ریش بزی دارد و لهجه خارجی او در گفتار انگلیسی اش به شدت مشهود است. براساس گفته های هیکل، داعش از مذهب سوءاستفاده می کند. او می گوید: «آنها دوربین های خود را مدام تیره می کنند و فضا را مه آلود و در تمام وقت، شعارهای خود را جار می زنند.» او اعتقاد دارد که داعش به عمد، برداشت های تحریف آمیز از دین داشته است. به اعتقاد هیکل، مسلمانان، اسلام را دین صلح و رحمت می داند.

 

 

پیش از اینکه داعش ظهور کند، در قرن هجدهم، وهابی ها در عربستان سعودی قصدداشتند، ساختاری شبیه ساختار داعش در این کشور ایجاد کنند. آنها در قرن هجدهم توانستند با پیروزی های متواتری که به دست آوردند، عربستان سعودی امروزی را ایجاد کنند. اما هیکل می گوید که وهابی ها در خرج این همه خشونت مانند داعشی ها عمل نکردند. به اعتقاد هیکل تفاوت وهابی ها و داعشی ها در همین نکته نفهته است. اما به دلیل گرایشات تکفیری شان می توان هر دو گروه را در یک کفه قرار داد.

 

تخمین زده می شود که هزاران خارجی به قلمرو داعش مهاجرت کرده اند. آنها توانسته اند افرادی از فرانسه، بریتانیا، بلژیک، آلمان، هلند، استرالیا، اندونزی، ایالات متحده و بسیاری از نقاط دیگر جهان جذب کنند و به استخدام خود درآورند. بسیاری از آنها با هدف جنگیدن می آیند و برخی از آنها با نیت کشته شدن.