روزنامه شرق در گفت و گویی با احمد خرم وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات نوشت:
*احمدینژاد 10، 12هزار مدیر باتجربه را حذف کرد و به جایش عدهای کمتجربه را جایگزین کرد! من الان بخش خصوصی هستم و برای جا انداختن یک مطلب ساده باید بنشینم ساعتها با مدیرکل و معاون وزیر بحث کنم دست آخر هم شاید به نتیجه نرسم! یعنی آنان حرف و دستورالعملهای کارشناسی را کمتر متوجه میشوند. این است که نیروی جدید را بیاوریم بنشانیم کنار کارشناس قدیمی و مدیر باسابقه تا تجربه منتقل شود.
* در مناظره نامزدها آقای حدادعادل مطلبی را بیان کرد که کسی جواب او را نداد، وقتی آقای عارف گفت آقای احمدینژاد نیروهای اصلاحات را کفبر کرد، آقای حداد گفت این عمل احمدینژاد پاسخ هشت سال قبلش بود که شما اصلاحطلبان درو کردید، من میخواهم بپرسم آقای حدادعادل، در دوره اصلاحات کدام آدم اصولگرایی در نظام بیکار بود؟! ممکن است نیروی اصولگرایی از دولت رفته باشد اما بلااستثنا همهشان در یکی از ارکان نظام مشغول به کار بودند و هیچکدامشان بیکار و خانهنشین نبودند.
اما در هشت سال دولت احمدینژاد کلا مدیران را بیکار و خانهنشین کردند. تفاوت این است و نکته دیگر اینکه از اول انقلاب تا دولت احمدینژاد اکثر نیروهای اصولگرای مطرح فعالیتهای اقتصادی داشتهاند در حالی که اصلاحطلبان صرفا بهدنبال کارهای اجرایی و مجلس و این حرفها بودند. برای روشن شدن این مطلب یک پیشنهاد دارم. از اول انقلاب تا الان 500نفر از اصولگرایان و 500نفر از اصلاحطلبان ردهبالای مدیریتی را فهرست کنیم و اموال خودشان و بستگان درجهیک و دو و مباشرینشان را قبل و بعد و حین مسوولیت حسابرسی کنیم تا تفاوت دارایی اینها را ببینیم و معلوم شود چه خبر است.
*مردم چهار سال است به این نتیجه رسیدهاند که اصولگرایی شکست خورده البته یک مدتی از صحنه کنار کشیدند و با یک حرکت مدنی دوباره برگشتند و این انتخابات را آفریدند. مردم اول یک گام به عقب برداشتند که هزینههایشان کم شود سپس دو گام به جلو برداشتند.
* اصولگرایان آمدند میان خودشان اپوزیسیون از درون درست کنند، اما بعد سر منافع اختلاف ایجاد شد و این اختلافها واقعی شدند. درگیریای که در منافع شخصی و گروهی ریشه داشت. اتفاقا یکی از ضعفهای بزرگشان همین است که اغلب آنان، منافع ملی را نادیده میگیرند نگاهی که امروز محکوم به شکست است.
*من چهارماه پیش رسیدم خدمت آقای خاتمی. بحثی داشتیم که الان در چه زمینههایی مشکل وجود دارد؛ مشکل اقتصادی، معیشتی، تحریمها و… در آن تاریخ بحث بود که آقای خاتمی کاندیدا شود. به ایشان عرض کردم اگر شما یا آقای هاشمی بیایید اولینکاری که در سهماه اول در زمینه بینالمللی میتوانید انجام دهید این است که استراتژی غرب را از تشدید تحریمها به تخفیف تحریمها تبدیل کنید.
گفتم نمیتوانید معجزه کنید اما میتوانید این شیب را برعکس کنید. با همین اختیارات ریاستجمهوری در زمینه سیاست خارجی هم میتوان این کار را انجام داد. سال آخر دولت آقای هاشمی مساله دادگاه میکونوس پیش آمد و باعث شد سفیران 12 کشور مهم اروپایی در یک شب با قهر خاک ایران را ترک کنند اما یکسال بعد که آقای خاتمی آمد، توانست همه آنها را برگرداند و روابط از سر گرفته شد.
*من معتقدم آینده مذاکرات هستهای مثبت خواهد بود زیرا دو طرف ماجرا هم غرب و هم ایران وقتی ببینند طرف مقابل بهدنبال تقابل نیست شرایط تغییر خواهد کرد و با مذاکراتی که انجام میشود استراتژی آینده شفاف خواهد شد. در زمان آقای خاتمی هم سیاست خارجی با رهبری هماهنگ میشد، خیلی هماهنگتر از الان هم بود و این مشکلات وجود نداشت. الان مملکت به نقطهای رسیده که تغییر روش، لازم است و مسوولان کشور این مساله را قبول دارند. آقای روحانی توان این تغییر را دارد، نشانهاش هم همین بازتابهای مثبت داخلی و بینالمللی ریاستجمهوری ایشان است که میبینید. اینها نشانه است و من معتقدم ظرف مدت سه یا چهارماه کلا ورق برمیگردد.
*کافی است آقای روحانی به خرد جمعی و کارشناسی توجه کند، که میکند، کشور سامان میگیرد. ایشان نمیتواند معجزه کند اما میتواند با چهار سال کار و تلاش کشور را به شرایط سال 84 برگرداند. آقای روحانی فرد مستقلی است و خود را اصلاحطلب معرفی نکرده اما اصلاحطلبان هر کاری که از دستشان ساخته بود برای پیروزی وی در انتخابات انجام دادند. ایشان اگر به دو مساله توجه کند بلاشک در همه زمینهها موفق خواهد شد. یکی اینکه دغدغه اولش مردم باشد و بعد اینکه از همه نیروهای معتدل کشور استفاده کند. اگر این دو را به کار بندد چهار سال بعدی هم رییسجمهور است.
عباس عبدی: هیچ گروهی حق سهم خواهی از روحانی را ندارد
اعتماد در گفتوگویی با عباس عبدی نوشت:
*ویژگیهای شخصیتی ایشان اگر نبود قطعا آقای هاشمی هم از آقای روحانی حمایت نمیکرد و بدون حمایت آقایان هاشمی و خاتمی و اصلاحطلبان فکر میکنم که این رای برای آقای روحانی تامین نمیشد.
*فرض کنید یک گروه آمده و رییسجمهوری را حمایت همهجانبه کرده است و حتی پیروزی وی مرهون حمایت این گروه است، اما این گروه حق ندارد مطالبهیی الزامی را مطرح کند که خارج از برنامهها و قولهای داده شده نامزد انتخاباتی است.
*آقای روحانی به آن چیزهایی که گفتهیی باید پایبند باشد.
*اصلاح طلبان قرارداد ننوشتهاند که ما از شما حمایت میکنیم که اگر پیروز شدی باید این کارها را برای ما انجام دهی. اگر صد درصد رای آقای روحانی منبعث از حمایت من نوعی باشد، حق ندارم از ایشان مطالبهیی فراتر ازقولهای داده شده او داشته باشم.
*رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی هم یک عنصر بسیار مهم در افزایش ضریب تحکیم وحدت ملی است.
*قرار نیست یک رییسجمهور اگر کاری را انجام نداد یا نتوانست انجام دهد همه ساکت شوند و بگویند دنیا به آخر رسید، نه اینگونه نیست و نیروهای سیاسی باید با رییسجمهور و بیرییسجمهور پیگیر مطالباتشان باشند.
*حل مشکلات بعد از آقای احمدینژاد، سهل و ممتنع است؛ نه آنقدر سخت است که بگوییم نشدنی است و نه آنچنان ساده که گفته شود به راحتی حل میشود. سهل بودن آن به این دلیل است که اگر یکی، دوتا از مشکلات حل شود مردم پس از تصمیمات عجیب و غریب گذشته احساس یک گشایشهایی خواهند کرد و متوجه میشوند که فضا خیلی تغییر کرده است اما ممتنع به این معناست که اگر آن یکی دو تا مشکل حل نشود این فضا به وجود میآید که هیچ کسی نمیتواند مصایب و مشکلاتی که مردم با آن مواجه هستند را حل بکند و من فکر میکنم اگر آقای روحانی بتواند کمی از مشکلات سیاسی داخل و مشکلات خارجی را حل کند به سرعت بخش عمدهیی از مسائل نسبت به دوره آقای احمدینژاد در جهت بهبود خواهد شد و مردم اثرات فوری آن را در کوتاهمدت حس خواهند کرد.
*{در پاسخ به اینکه سازمانهای غیر سیاسی قدرتمندی که مخالف روحانی هستند با او همکاری میکنند یا آنکه باید انتظار تکرار هر 9 روز یک بحران را داشته باشیم؟} اگر بگوییم نه که باید برویم خانههایمان بخوابیم و بگوییم که هیچ کاری نمیشود کرد و پاسخ آری هم تا حدی سادهانگارانه است.
باید امیدوار و کوشا باشیم که این کار بشود و هیچ کسی هم تضمین قطعی نداده است اما با حضور مردم و رفتار درست آقای روحانی و نیروهای سیاسی این مساله حل میشود. بنابراین ما محکوم به امید هستیم و اینکه همه کوشش کنیم تا آن چیزی که به نفع مردم و کشور است به منصه ظهور برسد. درباره این انتخابات هم همینطور بود اگر بدبین بودیم و در خانه مینشستیم کاری نمیشد ولی وقتی امیدوار باشی و آستینها را به درستی بالا بزنی کارها درست میشود.
*اینکه گفتم انتخابات دو مرحلهیی میشود در مقطعی بود که اصلاحطلبان به یک مرحلهیی آن هم اعتقادی نداشتند و هنوز نامزدشان یکی نشده بود، که پیشنهاد دادم بیایید در انتخابات شرکت کنید و انتخابات را دو مرحلهیی بکنید. ولی در یکی از آخرین گفتوگویهای خود گفتهام «با توجه به ائتلاف صورت گرفته بین اصلاحطلبان، ممکن است موجی در میان طرفداران این طیف ایجاد شود که نتیجه انتخابات را در دور اول رقم بزند».
با این حال قرار نیست که کسی همه این اتفاقات را پیشبینی کند که این کاندیدا این مقدار رای میآورد و آن کاندیدا رای نمیآورد. جریانی که به این سرعت شکل میگیرد قاعدتا قابل پیشبینی با آن دقت نیست. اما اینکه گفتم اصلاحطلبان بیایند و شکست آبرومندانه بخورند را بله گفتم که بیایید و توقع رای آوری نداشته باشید که این یک بحث دیگری است.
به همین علت در این انتخابات هم مساله اصلی بنده این نبود و هنوز هم نیست که آقای روحانی پیروز شده یا نشده است، این مساله سوم است. مساله اصلی این است که اصلاحطلبان در انتخابات حضور پیدا کردند و یک انتخابات خوب برگزار شده و اینها مسائل اصلی است. به عبارت دیگر معتقد بودم که از ابتدا برای پیروزی قطعی وارد نشوید و عملا هم همینطور شد تا روز آخر امید چندانی نداشتند./خبرآنلاین