پارس ناز پورتال

مامور تو از برگ سمن تا بسمندر

مامور تو از برگ سمن تا بسمندر

ای غره ماه از اثر صنع تو غرا

وی طره شب از دم لطف تو مطرا

نوک قلم صنع تودر مبدا فطرت

انگیخته برصفحهٔ کن صورت اشیا

سجاده نشینان نه ایوان فلک را

حکم تو فروزنده قنادیل زوایا

هم رازق بی ریبی و هم خالق بی عیب

هم ظاهر پنهانی و هم باطن پیدا

مامور تو از برگ سمن تا بسمندر

مصنوع تو از تحت ثری تا بثریا

توحید تو خواند بسحر مرغ سحر خوان

تسبیح تو گوید بچمن بلبل گویا

برقلهٔ کهسار زنی بیرق خورشید

برپردهٔ زنگار کشی پیکر جوزا

از عکس رخ لاله عذران سپهری

چون منظر مینو کنی این چنبر مینا

بید طبری را کند از امر تو بلبل

وصف الف قامت ممدودهٔ حمرا

از رایحهٔ لطف تو ساید گل سوری

در صحن چمن لخلخهٔ عنبر سارا

تا از دم جان پرور او زنده شود خاک

در کالبد باد دمی روح مسیحا

خواجو نسزد مدح و ثنا هیچ ملک را

آلا ملک العرش تبارک و تعالی