رمان نوعی داستان بلند است که معمولا طرح داستانی پیچیدهای دارد و موضوعات گستردهای را در بر میگیرد. رمانها از محبوبترین نوع کتابهای ادبیات هستند و میتوانند موضوعات مختلفی را از جمله عاشقانه، ماجراجویی، تاریخی، فلسفی، علمی، تخیلی، جنایی، سیاسی، اجتماعی و … را پوشش دهند.
ادبیات داستانی و رمانها از گذشته تا امروز از محبوبترین کتابها بودهاند. اگر علاقهمند به خرید کتاب برای مطالعه یا هدیه هستید، رمانها از بهترین انتخابها هستند. روایتهای داستانی در شکلهای مختلف از زمان باستان در فرهنگهای مختلف وجود داشتند اما رمان بهعنوان یک فرم ادبی مدرن در اروپا و در قرن هفدهم میلادی شکل گرفت. رمان به مفهوم مدرن، یک داستان طولانی و منثور است که شخصیتپردازی و روایت منسجمی داشته باشد.
اغلب “سرگذشت گنجی” که توسط یک بانوی درباری ژاپنی نوشته شده است با عنوان قدیمی ترین رمان شناخته میشود ولی اولین رمان در مفهوم مدرن اروپایی رمان “دن کیشوت” است که توسط میگل د سروانتس نوشته شد و در سال ۱۶۰۵ میلادی منتشر گردید. از این رو سروانتس بهعنوان “پدر رمان” شهرت دارد. پس از آن رمان به یکی از ژانرهای غالب در ادبیات تبدیل شد. اما رمان فارسی چه زمانی شکل گرفت و سرگذشت آن چه بود؟
ادبیات داستانی در ایران سابقهای دیرینه دارد و میتوان از آثار آن به شاهنامه فردوسی، سمک عیار و خسرو وشیرین نظامی گنجوی اشاره نمود. اما این داستانها به شکل رمان مدرن نبودند زیرا اکثرا منظوم بودند و ساختار اسطورهای داشتند.
ادبیات داستانی پیش از قاجار بیشتر حماسهها، منظومههای عاشقانه، حکایات، سفرنامهها و داستانهای عامیانه و شفاهی بودند. رمان با تعریف مدرن از زمان قاجار (قرن 19) و با تاثیرپذیری از ادبیات غرب در ایران، همزمان با ارتباط بیشتر ایران با غرب و ترجمه آثار ادبی اروپایی بهویژه رمان، آغاز شد. این ترجمهها نقش مهمی در معرفی فرم رمان به ادبیات فارسی داشتند.
برخی نخستین رمان ایرانی را “ستارگان فریبخورده” نوشته میرزا فتحعلی آخوندزاده میدانند که در سال ۱۲۵۳ منتشر شد اما برخی آن را به عنوان رمان مدرن نمی پذیرند. اولین نمونههای رمان ایرانی را معمولا “شمس و طغری” نوشته محمدباقر خسروی و “سیاحتنامه ابراهیمبیگ” نوشته زینالعابدین مراغهای می دانند که در اواخر قرن نوزدهم میلادی منتشر شدند و بیشتر جنبه انتقادی و اجتماعی داشتند. آنها برخلاف داستانهای قدیمی فارسی، دارای نثری روان، روایتی منسجم و شخصیتپردازی قوی می باشند.
عملا رمان نویسی از اواخر قاجار و اوایل مشروطه آغاز گردید. عواملی مانند گسترش صنعت چاپ و شروع انتشار مطبوعات به توسعه رمانها در ایران کمک کردند. با نهضت مشروطه، رمانهای فارسی بیشتر به سمت انتقاد از وضعیت جامعه و بیان مسائل سیاسی اجتماعی رفتند.
در این دوران رمانهای اجتماعی ظهور کردند و نقطه عطفی در ادبیات ایران بود و زمینههایی برای شکوفایی ادبیات داستانی معاصر ایران ایجاد شد. آثاری از جمله “مسالکالمحسنین” از طالبوف و “یکی بود، یکی نبود” از جمالزاده در آن دوران نوشته شدند. رمانهای مشروطه بیشتر خطی بودند و پیام روشنی را منتقل میکردند و تأثیر زیادی بر نسل بعدی نویسندگان داشتند.
عصر پهلوی، عصر بلوغ و شکوفایی رمان فارسی بود و آثاری جاودانه در این عصر خلق شدند. ایران در دوره پهلوی وارد دوران مدرنسازی شد و سوادآموزی گسترش یافت. این تاثیر مستقیم بر ادبیات و رماننویسی فارسی داشت. ترجمه آثار خارجی نویسندگانی مانند داستایوفسکی و تولستوی تأثیر زیادی بر نویسندگان ایرانی گذاشت.
این موضوعات سبب شد تا در قرن بیستم با ظهور نویسندگان بزرگی چون صادق هدایت و بزرگ علوی، رمان به عنوان یک ژانر مستقل شناخته شده و رماننویسی فارسی وارد مرحلهای جدید شود. در رمانهای این دوران تنوع سبکی افزایش یافت و آثاری در سبکهای سوررئالیسم، اگزیستانسیالیسم، حماسی، فولکلوریک و… ایجاد شدند.
هم چنین داستانها از حالت خطی خارج شده و به سمت شخصیتپردازی پیچیده رفتند. در این عصر علاوه بر نقد اجتماعی، مسائل روانشناختی، فلسفی و هستیشناسی نیز مطرح شد. از مهمترین آثار و نویسندگان آن دوران میتوان به لیست زیر اشاره کرد:
پس از انقلاب و ایجاد تغییرات ساختاری، جنگ و هشت سال دفاع مقدس جهتگیریهای تازهای در رمان فارسی ایجاد شد. در دهه ۶۰ با توجه به دوران دفاع مقدس، آثار مرتبط با جنگ و زندگی رزمندگان شکل گرفتند. تا سال ۱۳۷۰، نزدیک به ۱۶۰۰ داستان کوتاه و ۴۶ رمان درباره جنگ منتشر شد. زمین سوخته اثر احمد محمود اولین رمان مستند حماسی است و در کنار ویرانگری جنگ، رشادتهای مردم را نشان میدهد.
در دهه ۷۰ و پس از دوران جنگ ایران و عراق، نویسندگان به مشکلات اجتماعی دیگر برای زنان، جوانان، عشق، روابط انسانی، مهاجرت، و فقر شهری پرداختند. استفاده از مفاهیم روانکاوی نیز در بین نویسندگان رمان پس از انقلاب محبوبیت داشته است. عباس معروفی در “سمفونی مردگان” نخستین و مشهورترین رمان خود، توانست از ساختارهای زیباشناختی و روانشناسانه به خوبی استفاده کند.
در دهه ۸۰ و ۹۰، ژانرهای رمانها گسترش یافت و نویسندگان زن رشد چشمگیری داشتند. “چراغها را من خاموش میکنم” اثر زویا پیرزاد که برنده جوایز متعدد ادبی بوده است، مرتبط با این دوران میباشد. هم چنین برخی نویسندگان به گذشته و رمانهای تاریخی گرایش یافتند. آثاری که در این دوران به زبانهای مختلف ترجمه شدند و جایزههای خوبی دریافت کردند عبارتند از:
در دهههای ۶۰ و ۷۰، نویسندگانی مانند دولتآبادی، هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، زویا پیرزاد و شهریار مندنیپور آثار تأثیرگذاری خلق کردند.
امروزه رماننویسی فارسی به شکلی پیچیدهتر و متنوعتر از همیشه در حال رشد است و جمعیت کتابخوان به لحاظ کمی و کیفی گسترش یافته است. نویسندگان معاصر از فرمهای مدرن و پیچیده و سبکهای تجربی و پستمدرن بیشتر استفاده نمودهاند.
همچنین در سالهای اخیر، نویسندگان زن در رمان فارسی حضوری قوی یافتند و رمانهایی که مرتبط با مسائل زنان بود مورد توجه واقع شدند. از جمله رمانهای فارسی معروف معاصر محبوب میتوان به عنوان نمونه به موارد زیر اشاره نمود:
در سالهای اخیر نیز نویسندگانی مانند ، محمدحسن شهسواری، مهدی یزدانیخرم و فرهاد کشوری به ادبیات داستانی ایران تنوع بخشیدهاند. اکنون با گسترش اینترنت و سهولت دسترسی نویسندگان آنلاین و رمانهای دیجیتال نیز مورد استقبال قرار گرفتهاند.
به طور مثال “بازیگر” اثر مهدی افشار به صورت چاپ آنلاین بوده است. رمانهای دیجیتال معمولا سبکهای داستانی کوتاه و آسانفهمتر دارند. در دورهی معاصر، نویسندگان بزرگی مانند صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی و زویا پیرزاد با خلق آثار مدرن و نوآورانه، ادبیات داستانی ایران را به سطح جهانی رساندند.
ادبیات داستانی از دیرباز به دلیل سنت قصهگویی در میان ایرانیان محبوبیت ویژهای داشته است. هر دوره تاریخ ایران، متناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی و محدودیتها تأثیر مستقیمی بر رماننویسی ایجاد کرده اما رمان فارسی همچنان زنده و پویا است و در سطح بینالمللی نیز به رسمیت شناخته میشود.
رمان فارسی از روایات سنتی به سمت داستانهای مدرن و سبکهای متنوع امروزی حرکت کرده است. اگر علاقهمند به کسب اطلاعات بیشتر درباره داستان نویسی ایرانی هستید میتوانید کتابهای صد سال داستاننویسی ایران اثر حسن میرعابدینی و پیدایش رمان فارسی اثر کریستف بالایی را مطالعه نمایید.
رمان فارسی و ادبیات داستانی از محبوبترین زیرمجموعههای ادبیات است و این علاقه و محبوبیت در طول تاریخ برای ما ایرانیان وجود داشته است. اما چرا؟
در گذشته در محافل گوناگون قصهگویان و نقالان داستانها را شفاهی روایت میکردند و همه ما از دوران کودکی با داستانهای مادرانه آرامش یافتهایم. این موضوع سبب شده است تا ادبیات داستانی در میان مردم عادی محبوبیت خاصی داشته باشد.
زبان فارسی پتانسیل بالایی دارد و امکان استفاده از استعاره، تشبیه و صنایع ادبی در آن وجود دارد که میتواند داستانها و روایات را تاثیرگذارتر و خواندنیتر کند. زیباییهای زبانی وظرفیت و ظرافت ادبی همیشه ابزاری قدرتمند برای بیان داستانها و احساسات بوده است.
ادبیات داستانی در ایران ریشه در اسطورهها، افسانهها و داستانهای قدیمی دارد که از طریق نسلها منتقل شدهاند از جمله آثاری مانند شاهنامه فردوسی از هویت فرهنگی ما هستند.
رمانهای فارسی متناسب با مشکلات اجتماعی زمان خود نوشته میشوند و ما درک خوبی از این موضوعات داریم. ادبیات داستانی همواره راهی برای بیان مسائل جامعه و بازتابی از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است.
به صورت کلی رمان فارسی ترکیبی از تاریخ و فرهنگ و تلفیق ادبیات و هنر است که بر ارزش های اخلاقی تاکید دارد و به بخشی از هویت ایرانی تبدیل شده است.