ستاره هایی که اسکار در حق آنها ظلم کرد,نبود چانینگ تاتوم یا جیک جیلنهال در فهرست مهمترین جایزه سینمایی سال تعجب سینما دوستان را برانگیخت.
چند بار فهرست نامزدهای جوایز مختلف بخصوص اسکار را بررسی می کنند تا ببینند نام کدام بازیگر مورد علاقه شان از فهرست حذف شده است؟ مردم هر سال درباره جوایز حرف می زنند. چطور ممکن است فلان بازیگر برای این یا آن جایزه نامزد نشده باشد؟
بعد از اینکه نامزدهای جوایز اعلام می شوند، بارها و بارها درباره این موضوع بحث می شود. حالا هم که موعد اسکار نزدیک شده است، بخشی که معمولا بیشتر شکایت ها مربوط به آن است، بازیگری است.
بازیگری بخشی است که بیشترین نظرات در مورد آن داده می شود. سینماروها عاشق رقابت واقعی میان بایگران و فیلم ها هستند. عشاق سینما از بحث درباره اینکه کدامیک از بازیگران مورد علاقه شان شایستگی نامزد شدن یا بردن جایزه را داشته، لذت می برند.
همین امسال خیلی ها معتقدند در حق بن افلک «دختر گمشده» یا چانینگ تاتوم «فاکس کچر» که نقش مارک شولتز قهرمان کشتی المپیک را بازی می کرد یا از همه مهمتر جیک جیلنهال فیلم «شبگرد» دن گیلروی در نقش دزدی که تبدیل به یک خبرنگار پاپاراتزی می شود.
این فهرستی از بازی های نادیده گرفته شده در اسکار بین سال های 2010 تا همین سال گذشته است.
سام شپارد در «بلک تورن»/ Blackthorn
سام شپارد احتمالا یکی از مرموزترین و عجیب ترین هنرمندان آمریکاست.
او بر همه چیزهایی که تنسی ویلیامز جنوبی در اجراهایش دوست داشت، احاطه دارد.
اینجا او نقش بوچ کسیدی را بازی می کند که در کوه های آمریکای جنوبی زندگی می کند و اسمش جیمز بلک تورن است. او در کمال تعجب از ارتش بولیوی نجات پیدا می کند در حالی که همه فکر می کنند او و ساندنس کید کشته شدند.
نامه ای به دستش می رسد و متوجه می شود پسری دارد که هرگز او را ندیده و حتی از وجودش خبر نداشته است. چیزی که در دنباله این قصه می آید، داستان مردی است که می خواهد خطر مرگ را بپذیرد تا بتواند قبل از اینکه اتفاقی برایش بیفتد پسرش را ببیند.
اجرایش مقهورکننده وسرشار از حس درد و وحشت است و نه فقط بازی شپارد، کل فیلم این قابلیت را دارد که به عنوان یک وسترن خوب این سال ها تحسین شود.
در «هفت روانی» مارتین مک دانا، کریستوفر واکن نقش هانس را بازی می کند؛ یکی از همان روانی های فیلم. اجرایش به طرز عجیبی شاعرانه و دوست داشتنی است، در نقش مردی که شاهد از دست رفتن عشق زندگی اشت و حالا به مرگ خود می اندیشد.
در فیلمی که همه کسانی که در آن بازی می کنند، نقش شان را عالی ایفا کرده اند، در نهایت این واکن است که جلو می آید و تصویری صادقانه از یک روانی ارائه می دهد. کریتوفر واکن دیوانگی، غم و سردرگمی وگیجی را بهتر از همه نمایش می دهد.
در این فیلم او در بهترین حالت خودش است. تماشاگر نمی تواند جلوی خودش را بگیرد و در چشم های دیوانه او غرق نشود.
خیلی ها معتقدند که اصلا صداپیشگی باید بخش مربوط به خودش را در اسکار داشته باشد و تعداد زیادی از کسانی که به این نتیجه رسیده اند، احتمالا بعد از دیدن اجرای فوق العاده اسکارلت جوهانسون در فیلم «او» ساخته اسپایک جونز در نقش سامانتا بوده است.
در این فیلم جوهانسون نقش یک سیستم عامل را بازی می کند که مثل یک انسان شبیه سازی شده است و می شود با او معاشرت کرد.
هر سکانسی که این دو نفر در آن حضور دارند (البته حضور اسکارلت جوهانسون یعنی شنیدن صدایش) احساساتی و جذاب از کار درآمده. سوالات سامانتا درباره زندگی، عشق و اشتیاقش برای دانستن، فوق العاده است.
خیلی از مردانی که روی عرشه آن کشتی بودند به اضافه خود کاپیتان فلیپس معتقدند که به هر حال اغراق هایی برای بالا بردن بار دراماتیک داستان دارد.
در این فیلم فرصت پیدا کرده بود تا یکی از چالش برانگیزترین شخصیت های کارنامه اش را بازی کند. فیلم تصویر فوق العاده ای از یک آدم خودمحور و خودپسند (نارسیست) است و قطعا وقتی نام ریچارد گیر میان نامزدهای اسکار آنسال دیده نشد، همه شگفت زده شدند.
گیر نقش مردی را بازی می کند که به نظر می رسد هر چیزی را که در رابطه با پول است یا با پول به دست می آید، دارد:
البته اشتباه نکنید. آن فیلم ها هم حسابی سرگرم کننده اند و دیدن شان هم لذتبخش است و هیوجکمن در آنهاه هم فوق العاده است اما خیلی از علاقمندان سینما معتقدند که ارزش های جکمن در فیلم های دیگر بیشتر نمود پیدا می کند.
«زندانیان» در موعد عید شکرگزاری اتفاق می افتد و دو خانواده برای این روز دور هم جمع می شوند فقط برای اینکه دختران جوان گمشده شان را پیدا کنند.
جکمن نقش پدر یکی از آن دخترها را بازی می کند. ترنس هاوارد پدر دختر دیگر است. در ادامه داستان اتفاقات مهیبی داریم که ابعاد جدیدی از کاراکتر جکمن را نشان می دهد. جکمن در فیلم غلیان احساسات فوق العاده ای دارد که سکانس های مربوط به او را مجذب کننده می کند.
او بازیگری است که زمانی درباره زیبایی اش جوک می گفتند و اینکه استعدادی ندارد و حالا تبدیل به یکی از بازیگران تراز اول هالیوود شده است.
در فیلم تارانتینو نقش صاحب کالوین کندی را بازی می کند، کسی که صاحب یکی از بزرگترین مزارع برده داری درست پیش از جنگ داخلی آمریکاست.
شاید به خاطر طبیعت سادیستی این نقش باشد یا آشوبی که در آن هست که اعضای آکادمی اسکار بازی دی کاپریو را نادیده می گیرند. صحنه خشنی که جمجمه برده قبلی را در آن می بینیم آنقدر میخکوب کننده است که خودش برای نامزدی اسکار کافی باشد.