پارس ناز پورتال

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

موضوع انشا فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

 

در اینبخش چند انشای زیبا در مورد فصل بهار را جمع آوری کرده ایم. در روزهای آغاز سال هستیم، تا یک هفته دیگر در ایام تعطیل و سپس دوباره مدارس بازگشایی شده و زنگ هاي انشا هم شروع میشوند. یکی از موضوعات مهم انشا بعد از ایام نوروز، انشا در مورد فصل بهار و زیبایی هاي این فصل اسـت. شـما می‌توانید بـه دو صورت « ادبی و توصیفی » این انشا را بنویسید، در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید.

 

انشا درمورد بهار

چند ساعتی بود کـه تنها در همان خیابان قدم می زدم، اصلا نمی‌دانم داشتم بـه کجا می رفتم، بـه هیچ جا نمیخواستم برسم. دلم چقدر گرفته بود، پاهایم از سرما شل شده بود، هوا خوب بود اما حال و هوای دل مـن نه! بد بودم، بد. بـه خودم آمدم دیدم ، همه ی ي لباس هایم خیس شده ، پای رفتن بـه خانه را هم نداشتم. بهار بود، اما در دل مـن تنها زمستانی سرد آغاز شده بود.

 

انگار هرچه می گذشت جای پایش را سفت تر میکرد، می‌خواست تا ابد درمن بماند.بهار بود آری، چشمان مـن هم شده بود ابر آسمان . ابری کـه یک لحظه هم از باریدن دست بر نمی دارد. می بارید و می بارید. در همین حال و هوا بودم کـه دیدم چند بچه گربه رفته اند زیر سقف یک خانه و دارند بـه خودشان می لرزند. یک لحظه زیبایی مسحور کننده شان و لرزیدن بدنهایشان حالم را عوض کرد.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

احساس کردم میتوانم بـه یک دردی بخورم و شاید بتوانم کمی مفید باشم. رفتم سمت شان، اول کمی ترسیدند، اما شاید احساس درون مـن را خواندند و اجازه دادند کـه بهشان نزدیک شوم. گرفتمشان توی بغلم و سریع آوردمشان بـه خانه . خشکشان کردم. چند ساعتی را با هم بازی کردیم. حالم دگرگون شده بود. انگار بهار بـه خانه مـن هم آمده بود.

 

حالا از پنجره کـه بـه بیرون نگاه میکنم، دیگر باران را اشک هاي آسمان نمیبینم بلکه آن را نعمت خداوندی بلند مرتبه میبینم کـه باران را برای مـا فرستاده تا با آن پاک شویم و بـه یاد بیاوریم کـه در دل زمستان هم میتوان بهار را دید.ودر هر بهاری دلیلی برای شاد بودن اسـت. پس چـه بهتر اسـت کـه با بهارمان شاد و خوشحال باشم و زمستان را در دلهایمان بکشیم.

 


 

انشا با موضوع فصل بهار

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسانها رابه مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می‌خوانند. بهار، پیام آور عشق و رویش اسـت و موسم سرور و آشتی و بهمین خاطر اسـت کـه خواستنی اسـت و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می‌یابد.

 

بهار، پیام آور تعادل اسـت و این کـه در سایه تعادل، زندگی زیبا می‌شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند رابه یاد می آوریم. در این کـه چشمه مهر ایزد همواره بـه سوی آدمیان و همه ی موجودات، سرازیر اسـت و مـا اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم، او هرگز مـا را فراموش نمی‌کند و با دگرگونی فصل ها نیز بـه جلوه گری قدرت بی پایانش میپردازد تا شاید دلی بـه یاد او افتد و بـه شوق او بتپد.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پروردگارش رابه تماشا گذاشته اسـت. بـه تعبیر زیبای حافظ: مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ بـه دست مردم چشم، از رخ تـو گل چیدن. بهار نیز یکی از باشکوه ترین جلوه هاي خدا در جهان هستی اسـت کـه میتوان با تماشای آن، نقبی بـه عالم معنا زد و راهی بـه سوی خدا یافت و جمال پروردگار رابه تماشا نشست. چـه زیبا سروده اسـت، سعدی شیرازی:

 

بامدادی کـه تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

بلبلان وقت گل آمد کـه بنالند از شوق

نه کم از بلبل مستی تـو بنال اي هشیار

آفرینش همه ی تنبیه خداوند دل اسـت

دل ندارد کـه ندارد بـه خداوند اقرار

خبرت هست کـه مرغان سحر می‌گویند

آخر اي خفته! سر از خواب جهالت بردار

 


 

انشا درباره بهار با موضوع های مختلف

بهار جشن طبیعت اسـت طبیعت زیبایی کـه آدمی را مسحور می کند بـه طوریکه از سخن گفتن بازمانده و حرف هایش ناگفته در ژرفای جانش باقی می‌ماند. “بهار” دمیدن روح حیات در کالبد طبیعت و فروردین فصل جریان خون اسـت در شاهرگ هستی، سال بـه اتمام خود نزدیک می‌شود، روزها، ماه ها درپی هم می- گذرند و سال ها از راه میرسند و این قصه کـه نامش زندگی اسـت، همان‌ گونه ادامه دارد.

 

طبیعت پس از گذران دوره اي سرد و بی محصول، با آغاز بهار زنده شده ودر واقع آفریده می‌شود پس انسان هم باید بعنوان یکی از مخلوقات الهی بـه همراه طبیعت بـه رستاخیز برخیزد. تاریخ آغاز مراسم عید نوروز رابه پادشاهی جمشید نسبت میدهند، در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز بعنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چـه در دربار شاهان و چـه در خانه هاي مردم اجرا می شد.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

امروزه نیز اگرچه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی نوروز کاسته شده اما بنظر می‌رسد جشن نوروز از ایران جدایی ناپذیر اسـت. ایرانیان قدیم برای استقبال از سبزی بهار، ‪ ۲۵‬روز مانده بـه فروردین، بر ‪ ۱۲‬ستون خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز سمبل نور و روشنایی و شفافیت اسـت، طبق معمول تخم مرغ نیز بر سر سفره هفت سین هست کـه سمبل نطفه و باروری و زایش اسـت.

 

در اساطیر ایران، جهان تخم مرغی شکل اسـت، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زرده اش نمودار زمین اسـت، ماهی زنده نیز سمبل سرزندگی و شادابی اسـت. با فرار رسیدن بهار و بیدار شدن زمین و گیاهان خفته با نفس روح بخش الهی فرصت مناسبی برای دیدن خویشان و بستگان اسـت کـه این نیز یکی از نشانه هاي اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی اسـت.

 


 

انشا ساده در مورد بهار

مادرم می‌گوید: “بهار عروس فصل هاست، فصلی کـه با تمام وجودش سعی می کند زیبایی هاي خلقت خداوند رابه نمایش بگذارد.” وقتی بهار می‌آید همه ی جا سرسبز می‌شود و درختان، گل ها و چشمه ها دیدنی هستند. در فصل بهار باغ پدربزرگم نیز پر از شکوفه هاي سفید اسـت بـه طوریکه وقتی پایم را داخل باغ می‌گذارم انگار وارد بهشت خداوند شده ام.

 

عطر گل ها فضای باغ را پر می کند و صدای پرندگان و وزوز زنبورهای عسل از همه ی جا بـه گوش میرسد. بهار زندگی دوباره طبیعت اسـت، زیرا طبیعت کـه در زمستان بـه خواب طولانی فرو رفته در فصل بهار از خواب بیدار می‌شود، انگار دوباره بدنیا آمده اسـت. همه ی مـا بهار را دوست داریم چون سرشار از سرسبزی و زیبایی و شادی و انرژی اسـت.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

وقتی خوب بـه اطراف خود دقت میکنیم همه ی موجودات دنیا در حال جنب و جوش هستند، گل هاي مختلف دراین فصل می رویند و پرندگان دسته دسته از کوچ زمستانی خود برمی گردند، حتی مورچه ها هم از لانه هاي خود بیرون آمده و شروع بـه گرد آوری آذوقه میکنند. بهار برای مـا بچه ها یادآور خیلی چیزها اسـت، باران هاي شدید کـه هربار می بارند طبیعت سرسبزتر از قبل میشود.

 

چغاله بادام و گوجه سبز کـه حتی فکر کردن بـه آنها هم دلمان را آب می اندازد و فصل امتحانات! بهار با عید نوروز شروع می‌شود و با امتحانات آخر سال تمام می‌شود و مـا باید بعد از عید نوروز سعی و تلاش خودرا دو برابر کنیم تا بتوانیم در امتحانات پایان سال تحصیلی موفق شویم.

 

مـن بـه خوبی می‌دانم اگر در طول عید بـه درس و تکالیفم بی اهمیت باشم بعد از سیزده روز تفریحات نوروزی و گشت و گذارها خیلی سخت اسـت دوباره سراغ مشق و درس بروم برای همین در طول عید سعی میکنم هرروز یک ساعت وقت برای مرور کردن درس هایم بگذارم تا از آنها عقب نمانم.

 


 

انشا ادبی درباره فصل بهار

بهار فصل شکفتن اسـت، فصل آغاز، فصل نو شدن… بهار جشن طبیعت اسـت و گل ها لباسهای رنگارنگ خود رابه تن میکنند تا زیبایی خود رابه رخ یک دیگر می‌کشند، یکی قرمز، دیگری صورتی، آن یکی آبی و بنفش و … و درختان کـه از بی برگی و سرمای زمستان بـه ستوه آمده اند سبزپوش میشوند.

 

در فصل بهار زمین بـه شکرانه زندگی دوباره اش هر آن انچه در دل پرورانده بـه سمت آسمان روانه می کند و دانه ها آرام آرام سر از خاک بیرون می آورند و بدنیا درود می‌کنند. کوه ها بـه مدد خورشید درخشان برف و بار خودرا از تن شسته و رودها سرمست بـه راه می افتند، پرندگان از لانه هاي خود بیرون آمده و خبر رسیدن بهار را در همه ی جا نغمه سرایی می‌کنند.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

غنچه هاي خجالتی کـه روی درختان میوه نشسته اند پنهانی از پشت گلبرگ هاي خود بـه بیرون سرک میکشند و زنبورهای عسل از گل هاي خوشمزه نوش جان می‌کنند. بهار همه ی چیزش دلپذیر اسـت، پیام عشق و شادمانی با خود می آورد و بـه همه ی موجودات و گیاهان و انسانها نوید شروعی دوباره را میدهد. در فصل بهار طبیعت بـه چالشی شگفت انگیز دعوت می‌شود.

 

یک روز آسمان روسری آبی بـه سر کرده و لکه اي ابر در آن دیده نمی‌شود و روزی دیگر بـه سیاهی شب می‌شود و غرش هاي دلهره آورش بارش باران هاي بهاری را نوید میدهد و چیزی نمی گذرد کـه رنگین کمان رنگارنگ را گوش تا گوش خود پهن می کند. بهار هیچ روز و ساعتش شبیه هم نیست و بـه مدد همین نوسان هاي شدید آب و هوای بهاری اسـت کـه تابستانی پربار را شاهد خواهیم بود.

 

بـه قول شاعر

هر گل و برگی کـه هست، یاد خدا میکند

بلبل و قمری چـه خواند، یاد خداوندگار

برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش

هر ورقی دفتریست، معرفت کردگار

وقت بهارست خیز، تا بـه تماشا رویم

تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار

 


 

انشا درمورد عید نوروز و فصل بهار

مقدمه:بهار با آمدنش شور و شوق می آورد، با خودش حال خوب و هوای خوب و روزهای خوب می آورد. روزهایی کـه در ابتدای بهار با تعطیلات شروع می‌شود. تا همگی از این هوای خوب و حال خوب بتوانند حداکثر استفاده را ببرند، روزهایی خوش را در بهار خدا رقم بزنند.

 

تنه انشاء:

همیشه از زیبایی هاي بهار همه ی جا گفته اند ، از رودخانه هاي پرخروشش، از آسمان آبیش و از درخت هاي سبز و گل هاي رنگارنگش، از باران هاي گاه و بی گاهش و رنگین کمان بعد ازآن گفته اند اما اینبار شاید خواستم کـه حرف هاي تازه تری گفته باشم و شاید حرف هایم کوچک ترین اثری در زندگی‌تان داشته باشد.

 

نوروز همیشه نوید آمدن روز نو و تازه بوده اسـت و همیشه سمبل شادی و روزهای زیبایی هم چون بهار و گل و شگوفه اسـت. همانگونه کـه بعد از خواب زمستانی طبیعت با آمدن بهار و روز نو و نوروز شروع می‌شود و طبیعت جان دیگری میگیرد و بـه همگان نشان میدهد کـه هم چون طبیعت مـا نیز می‌توانیم از خواب زمستانی خود بیدار شویم و هم چون نهالی زیبا بال و پر بگیریم.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

این‌ها همگی نشانه هایي از خداوند بزرگ اسـت کـه همیشه و هر بار کوچک ترین نشانه هاي خود رابه مـا یادآور میشود کـه در طول زندگی همیشه می‌توان مانند بهار از جای خود بلند شد و دل و عقل و خودرا خانه تکانی کرد و هر چیزی کـه بـه درد نمی‌خورد را دورانداخت و هر چـه کـه مفید اسـت بـه آن بال و پر داد. و یا بـه تعبیری دیگر میتوان زندگی را آن گونه تصور کرد کـه:

 

همیشه بعد از زمستانی سخت بهاری زیبا در کمین اسـت و پشت هر سختی راهی راحت و هموار در انتظار ماست. بهار یعنی کینه ها را از دل دور کنی و محبت را بپرورانی، بهار یعنی مانند غنچه ایی زیبا بشکفی تا دنیا نیز بـه روی تـو لبخند بزند. بهار یعنی کمی بیشتر مراقب طبیعت باشیم.

 

مخصوصا بعد از زمستانی کـه کمی کمتر از طبیعت سبز بهره برده ایم و بجای آن تنها درختان لخت و بی برگ و گل هاي خشکیده را دیده ایم. بهار یعنی عید باستانی ایرانیان کـه برای هر کدام از سین هاي سفره یشان دریایی از فکر نهفته اسـت. کاش مـا نیز کمی بیشتر بـه بهار و نوروز و روز نو فکر میکردیم.

 

نتیجه گیری:

بهاراصلی در زندگی مـا از خود مـا شروع میشود مهم این اسـت کـه دلت بهاری باشد اگر دلت بهاری شد در سردترین روزها و سخت ترین لحظه ها نیز دلت گرم و شگوفه باران اسـت.

 


 

انشا درباره بهار مناسب

در شروع بهار مـا تعطیل هستیم و بـه مدرسه نمیرویم. همه ی این تعطیلات را دوست دارند چون عید اسـت و مـا بـه دیدن بقیه فامیل میرویم و بیش تر فرصت برای بازی با دوستانمان داریم. بعضی از سال‌ها، مـا در تعطیلات عید نوروز کـه اول بهار اسـت بـه مسافرت می‌رویم. هر شهری کـه مـا بـه آن مسافرت کردیم، در بهار بسیار زیبا بود. درخت ها برگ هاي تازه باز کرده بودند و درخت هاي میوه پر از شکوفه بودند.

 

از کنار هر جاده اي کـه رد می شدیم آن جا پر از گل هاي کوچک زرد و سفید بودو مـن از دیدن آن گل هاي زیبا خیلی خوشحال میشدم و از مادرم می‌خواستم کمی از آنها را برای مـن بچیند. در بیش تر شهرها بخاطر بهار و عید نوروز جشن بر گزار می شد ودر این جشن، بر گزار کنندگان مراسم، لباسهای محلی می‌پوشیدند تا آداب و رسوم شهر خود رابه مـا معرفی کنند.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

در فصل بهار مـا نخستین چغاله بادام ها را میخوریم کـه بسیار خوشمزه اسـت، چون درخت هاي بادام زودتر از بقیه ي درخت ها شکوفه میزنند ودر اول بهار، چغاله ها آماده ي خوردن میشوند. در فصل بهار همه ی جا تمیز تر اسـت، چون قبل از عید همه ی خانه تکانی می‌کنند، همینطور طبیعت هم دوباره سبز می‌شود و میدان ها و خیابانها هم پر از گل می‌شوند بهمین خاطر مـن بهار را خیلی دوست دارم.

 


 

انشا درباره فصل بهار مناسب کلاس ششم

همه ی میدانیم کـه بهار یکی از زیباترین فصل هاي سال اسـت و اکثر مـا این فصل را دوست داریم. در بهار همه ی ي درخت ها پر از سرسبزی و شکوفه اسـت، دشت ها پر از گل هاي تازه و زیبایی طبیعت صد چندان اسـت. در روزهایی از بهار، باران بهاری شروع بـه باریدن می کند و باعث شادی مـا و کشاورزان میشود، اما بعضی وقت ها هم اگر باران زیاد باشد باعث ایجاد سیل و خسارت میشود.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

بهار فصل شروع کار برای کشاورزان اسـت، انها محصولاتی کـه نیاز دارند را دراین فصل می کارند و بـه درخت هاي میوه نیز رسیدگی می‌کنند تا در تابستان از میوه هاي آنها استفاده کنند. چون در فصل بهار طبیعت زنده میشود مـا هم حال بهتری داریم. دراین فصل طبق معمول شبها و آخر هفته ها پارک ها شلوغ تر اسـت، و همه ی بخاطر دیدن زیبایی هاي طبیعت و لذت بردن از هوای بهاری بـه بیرون از خانه میروند.

 

نخستین ماه فصل بهار فرودین اسـت کـه همزمان با شروع سال جدید اسـت، و همه ی بخاطر عید و آمدن فصل بهار خوشحال هستند. در روز سیزدهم فروردین مـا بـه طبیعت می‌رویم تا زیبایی هاي آن را ببینیم و از خداوند بخاطر این همه ی نعمتی کـه بـه مـا داده اسـت سپاس گزاری کنیم. دراین روز نباید بـه طبیعت آسیب بزنیم و باید حواسمان باشید زیبایی هاي آن رابا زباله ریختن از بین نبریم.

 


 

بهار را توصیف کنید

بهار رستاخیر طبیعت اسـت. بهار دمیدن روح در کالبد خشک زمین اسـت کـه آن را دوباره زنده و سرسبز می کند. بهار فصل تازگی و سرسبزی اسـت، فصلی کـه بـه زیباترین شکل ممکن، طبیعت رابا گل و شکوفه می آراید تا جماعتی از این زیبایی انگشت بـه دهان بمانند. بهار سبزی دوباره ي درختان خیابان هاست، باغ پر از شکوفه ي درخت هاي سیب، زرد آلو و گیلاس اسـت.

 

شکفتن لاله هاي واژگون اسـت در دشت هایي کـه آدمی را محسور می کند و بـه طبیعت می کشاند. بهار یعنی پیچیدن عطر شکوفه هاي بهار نارنج در باغ هاي شیراز، و گل دادن بوته هاي گل محمدی در قمصر کاشان کـه بعد تبدیل بـه گلابی خواهند شد کـه با آن خانه ي خدا عطر آگین می‌شود. طبیعت سبزی و تولد دوباره اش را مدیون بهار اسـت.

انشا درباره فصل بهار | انشای ادبی و توصیفی درباره بهار و زیبایی های آن

فصلی کـه دشت هاي خشک را تبدیل بـه سبزه زار هاي دیدنی می کند. رودخانه هایي کـه یخ بسته بودند در بهار دوباره خروشان میشوند، و گل هاي کوچک برای دیدن آفتاب سر از خاک بیرون می آورند. برفی کـه بالای کوه ها بود حالا با گرم شدن هوا، ذوب میشود و بـه آبی خوش گوار تبدیل شده و از چشمه ها بیرون می‌آید.

 

زنبورهایی کـه زمستان را پشت سر گذاشته اند از کندوها بیرون آمده ودر طبیعت گشت و گذار میکنند و دوباره بکار مشغول می‌شوند. بهار فصلی اسـت کـه آواز شاد پرنده‌ها در تمام طبیعت می پیچد، آوازی کـه بسیار شنیدنی ست. روزهای بهار شبیه احساسات آدمی ست کـه بـه یک‌باره تغییر می کند. بهار جلوۀ زیبایی خداوند اسـت فصلی کـه پر از نعمت و رحمت اسـت. سپاس خدا را برای تمام زیبایی هاي بهار.