پارس ناز پورتال

اشعار زیبا و خواندنی از امیر معزی

اشعار زیبا و خواندنی از امیر معزی

اشعار زیبا و خواندنی از امیر معزی 

شعرهاي خواندنی و بسیار خوشگل از امیر معزی را برایتان داریم که سرشار از احساس و عرفان هست و برایتان در زیر قرار داده ایم. امیرالشعراء ابوعبداﷲ محمدبن عبدالملک معزی نیشابوری فرزند امیرالشعراء عبدالملک برهانی نیشابوری از شاعران دربار الب ارسلان بود و خود برای نظامی عروضی از پدرش سخن رانده که “پدر من امیرالشعراء برهانی رحمه اﷲ در اول دولت ملکشاه به شهر قزوین از عالم فنا به دار بقا تحویل کرد.

 

سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد
خط آمد وکناره ماهش سیاه کرد
آن خط مشک بوی که بر عارضش دمید
بر گل سپاه مورچه‌ گویی که راه کرد
چیره شدیم ما به‌ گنه بر به عشق از آنک
صد ره به عجز توبهٔ ما را تباه‌کرد
وز توبه برکنار فتادیم از آنکه او
رخسارگان چو توبهٔ ما را سیاه کرد
بنمود بامداد زخرگاه روی خویش
خیره بماند هرکه به ‌رویش نگاه کرد
بس طبع راکه چشم نژندش نژند کرد
بس پشت راکه زلف دوتاهش دو تاه کرد
زان پیش کافتاب برآورد سر زکوه
چون آفتاب روی به بالکن شاه کرد
شاه عالیجناب ملک‌سنجر آنکه اقبال
وی را سزای مملکت و تاج وگاه کرد
خواند ولیعهد ناصر دینش زبهر آنک
هر جاکه رفت نصرت دین اِله‌کرد

 

اشعار زیبای امیر معزی

 

موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را
عقده از غالیه بر دیبا زیباست تو را
مرده از دو لب شیرینت همی زنده شود
در دو لب‌ گویی افسون مسیحاست تو را
عاشق و مجذوب سرو صنوبر شده‌ام
زانکه چون سرو صنوبر قد و بالاست تو را
قبله زی خلخ و یغماست مرا تا بزیم
زانکه اصل و نسب از خلخ و یغماست تو را
شادی جان من هست آن صدف مرجان رنگ
که درو سی و دو تا لولو لالاست تو را
تویی آن سرو خرامنده که در باغ جمال
با گل و لاله هر ساله تماشاست تو را
تویی آن ماه دو هفته که در برج نشاط
زهره برده هست و میان بسته به ‌جوزاست تو را
بیش روی تو همی سجده برد قیصر روم
تا به ‌خورشید سر از ملک چلیپاست تو را
نیست از جملهٔ خوبان و ظریفان دنیا
یکتن از بنده و آزاد که همتاست تو را
پشت خوبان همۀ در خدمت تو هست دو تا
زانکه در خدمت خسرو دل یکتاست تو را