پارس ناز پورتال

اشعار عاشقانه و احساسی مریم اسدی

اشعار عاشقانه و احساسی مریم اسدی

اشعار عاشقانه و احساسی مریم اسدی 

مریم اسدی شاعر جوان خوب کشورمان است که در سرودن اشعار احساسی و عاشقانه به سبک جدید به بهترین نحو عمل کرده است. مریم اسدی متولد 20 ماه اسفند در تهران از مشهور ترین ترانه سرایان حال حاضر ایران است.مریم اسدی از سال ۱۳۸۲ ترانه سرایی را آغاز کرده و با خوانندگانی هم چون احسان خواجه امیری ، حمید طالب زاده ، فرزاد فرزین ، رضا صادقی ، بابک جهانبخش و … همکاری نموده است.

 

دست هاي شرجی تو

شمالی ترین دقیقه ي دیروز

روی شانه ي من قد می‌کشید

و به دریا می‌رسید

هیچ فکر می کردي ته فنجان لب طلایی ام دریایی باشد

و هرروز کبوتری بال بسته

در ساحلش بنشیند و قهوه بنوشد

و تمام چهارشنبه سوری هاي دنیا

مثل همین شب نارس

آتشی در دل دریا روشن کند

و کنار آن بنشیند

و با کسی به لهجه ي انار تخته نرد بازی کند ؟

نگو که هیچ وجه مشترکی بین ایینه و کبوتر و دریا نیست

تمام ایینه هاي دنیا به دریا می ریزند

و تمام کبوترهای دنیا ته دریا آشیانه میکنند

اگر باور نمی کني

پنجره ي باران خورده ات را باز کن

چند سطر پس از باران

ببین خورشید در چه سکوت سبزی فرو رفته

گمان می‌کنم دلی آخرین جمعه ي سال بارانی ام را جا گذاشتم

پنجره ام را جا گذاشتم

و شانه ام راکه دست هاي شرجی تو روی آن قد میکشید

آه ، مهربان شرجی من

کنار همین شمعدانی هاي شعر من بنشین

هیچکس اندازه ي آسمان دروغ نمیگوید

هیچ بارانی پنج شنبه ي مرا

از عطر ارغوانی آیینه تر نکرده

تا چه رسد به خاطرات شرجی کنج دی ماه پارسال

حالا هرکس برای من مریم بیاورد

گهواره هم می آورد

هر کس انار بیاورد

لیوان پر از عطر پونه هم می آورد

هر کس دریا بیاورد

فنجان لب پریده هم می آورد

گمان می‌کنی چرا حوالی قنوت دست هایم رابه آسمان سپردم ؟

هیچکس به من نگفته بود

خدا میان گهواره ي قمری هاست

بالای عقربه هاي اردی بهشت

بی باور شنیدم ، شمالی ترین دقیقه ي دیروز

خدا با لهجه ي یاس

مرا به نام کوچکم صدا می‌کرد

من رأس غروب هر اتفاق

پیاله ي آب پشت سر خورشید می ریزم

و خورشید تشنه

رأس طلوع هر واژه زلال از آیینه ام می چکد

بخود خدا خراب تر از آنم

که کسی شمعدانی هاي شعرم را بچیند

ودر ایوان بن بست ماه بکارد

دلم حالا برای بوسه هاي شرجی ات تنگ شده

دوستت دارم

قدر رایحه ي خدا که در چادر گل دار آسمان پیچیده

دوستت دارم

قد تمام لحظه هاي شمالی سالی که پشت ایینه جا گذاشتم

سال و علاقه و اقاقی و کبوتر و آیینه

تحویل شدند

سیب و سبز و سکوت برایم بیاور