پارس ناز پورتال

داستان خواندنی و تاثیرگذار اثر

داستان خواندنی و تاثیرگذار اثر

داستان خواندنی و تاثیرگذار اثر 

خواندن یک داستان کوتاه تاثیر گذار میتواند در زندگی و طرز فکر ما بسیار اثر داشته باشد، امروز باهم داستان اثر را می‌خوانیم. یکشنبه بودو معمولاً هر هفته رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمی گشت…در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت : مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟

 

خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمی تونم به یاد بیارم !نوه پوزخند ي زد و بهش گفت: تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!

 

مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست .

 

خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت : عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟

 

نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه با این همه ی شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه 

 

رزی در حالی‌که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد : لطفا اینکار رو انجام بده عزیزم دخترک غرولند کنان ودر حالی‌که مادربزرگش رو تمسخر می کرد سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه اي گفت : من میدونستم که امکانپذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده 

 

مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و بادقت زیادی وارسیش کرد گفت : آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست اما به نظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نگاه بنداز …!