در اینبخش مجموعه اي از شعر عاشقانه را مرور میکنیم. شعرها و دل نوشته هاي عاشقانه همیشه خواندنی هستند، گاه در توصیف کسیکه دوستش داریم و گاه گله از کسیکه ترک مان کرده، بی شمار شعر در مورد عشق و دوران عاشقی سروده شده اسـت، امروز جدید ترین شعرها از شاعران جوان و صاحب نام اینروزها رابه همراه هم میخوانیم، با مجله پارس ناز همراه باشید.
یکی باید باشد
از جنس تـو
پر از آرام، پر از عشق
پر از سکوت
محکم بغلم کند
و آرام در گوشم بگوید
خیالت آسان
مـن خیال حضورت رابه دنیا
نمی فروشم
**********
حسود نیستم
فقط از تمام آدمهایی کـه
نگاهت میکنند
با تـو حرف میزنند
و دوستت دارند
بیزارم
وای بر هـمه کسانی کـه
برای فراموش کردن عشق رفته یشان
پای دیگری رابه مهلکه عشق باز کردند
جماعت بی دل با شـما هستم!
جواب دل مـا بـه درک
جواب خدا را چـه میدهید؟
**********
دلت کـه گیر باشد
کارت تمام اسـت
هرکاری کنی کنده نمی شود
از یادت
حالا تـو هی با خودت بگو
چیزی نیست
تـو را بايد يواشكی خواست
يواشكی بغل گرفت
يواشكی برايت شعر خواند
و يواشكی بـه ديدارت آمد
تـو را نبايد بـه جمع آدم ها برد
دوست داشتن هاي يواشكی
دوام شان بيش تر اسـت
**********
چوب خدا
شاید همان بغضی باشد کـه دخترت
سال ها بعد میخورد
و تـو در عمق چشمانش
خاطره تلخ رفتنت را میبینی
تـو را نمی دانم امّا
مـن بـه خدایی کـه آن بالاست
عجیب معتقدم
تـو اگر باشی و مـن باشم و باران باشد
بـه بغل می کشمت گر چـه خیابان باشد
هوس بوسه بـه لبهای تـو وقتی آید
مشکلی نیست در آن کوچه نگهبان باشد
لب تـو باشد و مـن باشم و اي وای خدا
گنه بوسه زدن گردن شیطان باشد
گونه ات معدن و مـن در پی استخراجش
نمکش حیف کـه در حصر نمکدان باشد
باز باران بـه دلم شور جوانی بخشید
نم باران و تـو ایکاش فراوان باشد
راستی هرچه کـه شد بین مـن و تـو رازست
راز داری صفت فرد مسلمان باشد
مـن فقط عاشقم و هیچ ندارم ایمان
از خدا نیست نهان از تـو چـه پنهان باشد
**********
یک وقت هایي
بعضی شباهت ها
آدم را نصف جان میکنند
مثلاً صدایی کـه
شبیه صدایش باشد
خنده اي کـه شبیه خنده هایش
و امان از چشم هایي کـه
شبیه
چشمهایش باشند
رضا کریم پور
برایم مهم نیست
کسیکه از مـن گذشت میخواهد با
یک نفر ادامه دهد یا با صد نفر
چیزی کـه وی را مهم میکرد
علاقه و تعهدش بـه مـن بود
بدون اینها
هـمه رابه یک چشم میبینم
**********
مرد و زن ندارد!
بـه نقطۀ عشق
کـه رسیدی
شورانگیز باش
برای عاشقانه هایت
میان جمع رویش را ببوس
میان مردم فریاد بزن
و اگر کسی چشم غره اي رفت
دعایش کن تا عاشق شود
همین
مـن چلچراغ خانۀ پیراهنت باشم
روزی کنارت همدمت عشقت زنت باشم
اي وای فکرش را بکن بین همه خوبان
آخر ببینی مـن فقط وصل تنت باشم
شب هاي سرد زندگی حتّي اگر آید
مـن همدم دردت چراغ روشنت باشم
میخواهم این جا باشی و هرشب کنار تـو
در حال عشق و مستی و بوسیدنت باشم
مـن آرزویم بود جای شانه ات بودم
یا اینکـه جای دکمۀ پیراهنت باشم
اي کاش مـن حس لطیف شعر تـو بودم
یا کاش می شد بوسه اي بر گردنت باشم
چیز زیادی از حضور تـو نمیخواهم
مـن قانعم باشی و غرق دیدنت باشم
با اینکـه مـن اسطورۀ فکر و خیالاتم
اما دلم میخواست یک روزی زنت باشم
**********
مـن بعد از تـو
با این مسئله کـه دیگر کسی را
دوست نداشته باشم
کنار آمده ام
تـو اما بعد از مـن
با این درد کـه دیگر کسی
مثل مـن دوستت ندارد، چـه می کني؟
آری زمین گرد اسـت و
مـن جنینی تنها کـه در انحنای
خمیدهترین قسمت کز کردهام
شناورم در آب هر چـه لگد میزنم
هر چـه فریاد میکشم
کسی مرا بدنیا نمی آورد
مریم رازی
**********
سرگرمی بودم
همان روزهایی کـه فکر کردن بـه تـو
قند توی دلم آب میکرد و گونه هایم را گل می انداخت
سرگرمی بودم
همان شب هایي کـه از سردی نگاهت
از جانم نگفتن هایت تا صبح آشفته
میخوابیدم و از بغض این پهلو بـه آن پهلو می شدم
سرگرمی بودم
همان ماه ها و سالهایي کـه
روی هر اسمی جز اسم تـو خط زدم
و هر دستی غیر دست تـو را پس زدم
سرگرمی بودم
تمام آن ثانیه هایي کـه شیرین ترین
آرزویم داشتن تـو بود این جا کنارم، برای همیشه
دلگرمی کـه نه تـو با ارزش ترین داشتۀ مـن بودی
شیرین ترین خواسته ام
سرگرمی بودن برایت کمی بی انصافی بود
فاطمه جوادی
گاهی آدم میماند
بین ماندن و رفتن کدام را
انتخاب کند!
بماند از بی توجهی بسوزد
یا برود و از دلتنگی بمیرد!؟
اما
ماندن و گم شدن در روزمرگی هم
کم از مردن نیست
باید یکی باشد
کـه در میان تمام دغدغه هایش
اوّلویت باشی
نه گزینه اي برای رفع بی حوصله گى
پس هر جا حس کردی
ماندنت توهین بـه احساست اسـت
بی صدا
حتی بدون بستن چمدانت برو
بگذار بیاید و نبودنت را حس کند
کسیکه حضورت را ندید
بگذار تا ابد
با جای خالی ات دست و پنجه نرم کند
گاهی رفتن و نبخشیدن
لطف اسـت نه ستم
پروانه حسینی
**********
زندگى قبل از هر چيز زندگى ست
گل مىخواهد
موسيقى مىخواهد
زيبايى مىخواهد
زندگى حتّى اگر يک سره جنگيدن هم باشد،
خستگى در كردن مىخواهد
عطر شمعدانى ها را بوييدن مىخواهد
خشونت هست قبول
اما خوشونت اصل كه نيست
زائده اسـت
انگل اسـت
مرض اسـت
مـا بايد بـه اصل مان برگرديم
زخم را كه مظهر خشونت اسـت
با زخم نمىبندند
با نوار نرم و پنبۀ پاک مىبندند،
با محبت
با عشق
نادر ابراهیمی
میگویند گاهی عشق
دو انسان نسبت بـه هم میمیرد
این درست نیست. عشق نمیمیرد
تنها اگر آن چنان کـه باید لایق و
شایستۀ آن نباشید
شـما را ترک می گوید و میرود
عشق نمیمیرد
خود آدم اسـت کـه میمیرد
عشق بـه مانند دریاییست
اگر لایق آن نباشید
اگر باعث تعفن آن شوید
شـما رابه جایی پس خواهد زد تا بمیرید
آدم کـه آخرش میمیرد
منتها مـن دلم میخواد
غرق در دریا بمیرم
ویلیام فاکنر
**********
دلت رابه دل خیابان بزن
با بیخیالی جاده همراه شو
فراموش کن روزهایت چطور گذشت
مهم نیست قرار اسـت چـه اتفاقاتی بیفتد
و مهم نیست چـه قدر مشغله
روی هم تلنبار شده
روزهای رفته رابه باد فراموشی بسپار
و روزهای نیامده رابه خدا
چایات را کمی آرامتر و سرخوشتر از همیشه بنوش
جوری کـه سقف دنیا هم اگر ریخت
آب در دل لحظه هایت تکان نخورد
آدم نیاز دارد گاهی عین خیالش نباشد
آدم نیاز دارد برای یک روز هم کـه شده
بخاطر خودش نفس بکشد
نرگس صرافیان طوفان
نخند جانم
نخند
آدم دست و پای دلش میان
چال گونه ات میشکند
تـو نخند
می ترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها کتابت کنند
بعد منه دست و پا شکسته چطور
با یک شهر رو بـه رو شوم؟
رحم کن
یواشکی بخند، فقط برای مـن
ستایش قاسمی
**********
مجروح اگر بر قلب بنشیند
تـو، نه میتوانی زخم را از قلبت وابکنی
و نه میتوانی قلبت را دور بیندازی
زخم تکه اي از قلب توست
زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست
زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی
دور بیندازی
قلبت را چگونه دور میاندزی؟
زخم و قلبت یکی هستند
محمود دولت آبادی
شعر عاشقانه «زیباترین شعرهای عاشقانه + عکس نوشته هاي زیبا»
خودش کـه نمیدانست
مـن تمام عیب هایش را میدانستم
حتّي بدترینشان را
اما بازهم دوستش داشتم
مـن با علم بـه همه ایرادات او
میخواستم تمام زندگی ام رابه پایش بریزم
و این عشق بود
اینکـه نقص هایش را بدانی
و با چشمان باز
بخواهی اش