پارس ناز پورتال

شعر به مناسبت شهادت امام هشتم رضا (ع)

شعر به مناسبت شهادت امام هشتم رضا (ع)

شعر به مناسبت شهادت امام هشتم رضا «ع» 

بیا از مدینه ای نور چشمان ترم
بین که از زهر جفا پاره شد این جگرم
چشم من مانده بـه در کجایی ای جواد من
ای عزیز دل من بیا برس بـه داد من
شهادت امام رضا«علیه السلام» تسلیت باد

 

ساکت و بی صدا زمین خوردن

زپر پا یک عبا، زمین خوردن

 

بی تعادل شدن شکسته شدن

وسط کوچه ها زمین خوردن

 

ارثی از مادر است که حالا

می رسد بـه شـما زمین خوردن

 

ناله هـای تو را در آوردند

آتش زهر با زمین خوردن

 

صورتت را چقدر خاکی کرد

یا اما رضا زمین خوردن

 

سوزش زهر سینه کافی بود

حال دیگر چرا زمین خوردن؟

 

پشت درهای حجره می گفتی

ای جوادم بیا زمین خوردن…..

 

بال من را شکست و زخمی کرد

خسته کرده مرا زمین خوردن

 

آخرین لحظه بود در نظرت

داغ کرب و بلا  زمین خوردن

 

یا امام رضا چه میبینی

سر بردن و یا زمین خوردن؟

 

دست بسته بـه افتادن

یا که از نیزه ها زمین خوردن

 

روی پیراهنی نشانده ببین

چقدر در پا زمین خوردن

شعر به مناسبت شهادت امام هشتم رضا «ع»

شعر درباره شهادت امام رضا «ع»

 

کم کم مسافران سحر را خبر کنید

با ذکر یا حسین بـه مشهد سفر کنید

 

خودرا میان صحن رضا دربه در کنید

شب تا اذان صبح بـه گنبد نظر کنید

 

داریم اهل رحمت مخصوصه می شویم

آماده زیارت مخصوصه میشویم

 

باید تمام همت خورا بـه کار بست

حالا که بار عام شده کوله بار بست

 

یا جبر عشق در بروی اختیار بست

دل را بـه حلقه هـای ضریح نگار بست

 

در طوس برگزار شده اعتکاف ما

صد حج واجب است ثواب طواف ما

 

شکرخدا که از فقراییم تا ابد

از حاجیان کوی رضاییم تا ابد

 

پیش رضا کنار خداییم تاابد

ماراهیان کرببلاییم تا ابد

 

در صحن کهنه بود که تایید ما رسید

آقا نگاه کردو روادید ما رسید

 

ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن

دل را بیا بـه جاده مشهد روانه کن

 

یک گوشه ای ز صحن رضا آشیانه کن

پیش کریم نوکری عاشقانه کن

 

آنجا برات کرببلا زود میرسد

هی خون دل نخور بخدا زود میرسد

 

آقا خودش غریب و بـه فکر غریب هاست

مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست

 

هرشب دلش شکسته شیب الخضیب هاست

آزرده از مزاحمت نانجیب هاست

 

یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا

عالم فدای شیرزن دشت کربلا

شعر به مناسبت شهادت امام هشتم رضا «ع»

 شعر شهادت امام رضا «ع»

 

مرغ بی بال و پرم یا سیدی

من گدای این درم یا سیدی

 

تو که آهو را ضمانت می کنی

کی فراموش این غلامت میکنی

 

غرق در دریای عصیانم رضا

جز تو را ناجی نمی دانم رضا

 

ای ولایت شرط ایمان همه ی ي

رد مکن مارا بـه جان فاطمه

 

قربون کبوترای حرمت امام رضا

قربون این همه ی ي لطف و کرمت امام رضا

 

آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا

هر کجا پر میکشی تو حرم امام رضا

 

من کبوتر بقعیم با تو خیلی فرق دارم

توی غربت سرمو بـه روی این خاک میزارم

 

اونجا خادما با زائر آقا مهربونن

اینجا زائرا رو از کنار قبرا می رونن

 

تو که هر شب میسوزه صدتا چراغ دور وبرت

بـه امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت