پارس ناز پورتال

صحبت درباره مسائل جنسی تابوی بزرگ ایران

مجموعه : حذف شده است
صحبت درباره مسائل جنسی تابوی بزرگ ایران

صحبت درباره مسائل جنسی تابوی بزرگ ایران 

مشکلات جنسی بین زوجین بسیار زیاد شده است به گونه ای که عامل اول طلاق و خیانت را بین همسران به خود اختصاص داده است.از آنجایی که صحبت کردن در مورد مسائل جنسی در کشور ما همیشه تابو بوده است، طبیعتاً آموزشی هم در این زمینه داده نشده و ناآگاهی ها عموماً از این مسأله نشأت می گیرد. درواقع می توان گفت نبود آموزش در مسائل جنسی یکی از بزرگ ترین معیارهای ناکامی در ازدواج است.

 

مراکز بهداشت جنسی و تابویی که کور می کند
55آنلاین: موهای بور و پوستی بسیار روشن دارد؛ دختری خجالتی است با چشمانی به روشنی آفتاب. کنار ورودی کلینیک ایستاده و منتظر است تا نوبتش برسد. تُن صدایش خیلی پایین است و موقع حرف‌زدن لب‌هایش را گاز می‌گیرد، ‌به زحمت می‌شود با او دوست شد یا سر از کارش درآورد. آن‌طرف‌تر روی یکی از صندلی‌ها شوهرش نشسته و با ابروهای در هم کشیده مشغول بازی با موبایل است.

 

هر از چندگاهی صدایش را بالا می‌برد: «دخترم بشین!» قبل از اینکه اخم و ناراحتی شوهرش بیشتر شود، از داخل فلاسک لیوانی چای می‌ریزد و با حبه قندی به دستش می‌دهد و برای آرام‌کردن دخترش از کلینیک بیرون می‌آید. «٢٧ سالم بود که عروس شهرام شدم؛ همسایه‌مون بود و خاطرمو می‌خواست.»

 

اسم شهرام را که می‌آورد لپ‌هایش گل می‌اندازد. لهجه شیرینی دارد که لذت شنیدن را چندبرابر می‌کند. «از همون ماه‌های اولی که به خانه خودمان رفتیم، متوجه شدم که باردار شدم.» مرضیه ٣٥‌ساله است و دخترش هفت‌ساله. «رابطه زناشویی من و شهرام بعد تولد دخترم تموم شد؛ دیگه حتی اجازه نمی‌داد

 

بهش ابراز محبت کنم. بهونه بچه رو می‌آورد یا می‌ترسید که دوباره باردار بشم.» می‌پرسم: «مگر از وسایل پیشگیری استفاده نمی‌کنید؟» انگشتش را جلوی بینی‌اش می‌آورد که یعنی آرام‌تر! «شهرام اصلا خوشش نمیاد.» دستم را می‌گیرد و به گوشه خلوتی می‌کشاند که کسی نباشد. «شهرام شوهرمه،

 

به اون محبت نکنم به کی بکنم؟ بعد به‌دنیااومدن دخترم یک شب برای شهرام مشکل پیش اومد و دیگه خوب نشد. از اون شب به بعد دیگه نذاشت برم سمتش.»از داخل لباسش زنجیرش را بیرون می‌آورد و نوشته روی گردنبندش را نشانم می‌دهد. «گفتن با دعا درست میشه، نشد. رفتیم سراغ سحر و جادو، فایده‌ای نداشت.

 

مادرشوهرم داروی گیاهی داد بهمون، بی‌فایده بود. هرکاری که فکرشو بکنی کردیم و جواب نداد. شوهرم داره عذاب می‌کشه؛ به ناچار اومدیم اینجا. کلی نذر و نیاز کردم که شهرام خوب بشه.» به سمت کلینیک می‌روند و نگاه دختر کلاس اولی‌اش روی تابلوی ورودی قفل می‌شود؛ «کلینیک سلامت جنسی.» منشی صدایشان می‌کند، دخترش را به من می‌سپارد و وارد مطب می‌شوند.

 

نبود آموزش جنسی، بزرگ‌ترین عامل ناکامی در ازدواج
کلینیک بسیار شلوغ است؛ بیرون می‌آیم و مشغول جواب‌دادن به کنجکاوی‌های حنا می‌شوم که سلامت جنسی یعنی چی؟، مامان بابام کجا رفتن؟ و … فکرم می‌رود به مرضیه و شهرام و خیلی از زوج‌های دیگری که اگر زودتر از اینها به پزشک مراجعه کرده بودند مشکلشان آن‌قدر حاد و طولانی نمی‌شد.

 

آگاهی‌نداشتن در این زمینه‌ها مشکلات فراوانی را به وجود می‌آورد که از نمودهای بارز آن کارکردهای بد جنسی است؛ تا جایی که طبق آمارهای رسمی علت 50 درصد طلاق‌ها همین مشکلات جنسی است که شاید اگر کمی زودتر برای حل‌شدنش اقدام می‌کردند کار به جدایی نمی‌کشید. مشکلات و مسائل جنسی خود باعث مشکلات دیگری می‌شود

 

که شاید جبران‌ناپذیر باشد؛ برآورده‌نشدن توقعات جنسی بین زوج‌ها می‌تواند به سردی رابطه، کج‌رفتاری‌های جنسی و نابسامانی‌های دیگری تبدیل شود و در نهایت تقاضای طلاق را به دنبال خواهد داشت.متأسفانه در کشور ما این موضوع به خاطر تابوبودن مسائل جنسی تا حد امکان گفته نمی‌شود

 

و جزء حرف‌های مگو به حساب می‌آید و صحبت درباره آن معمولا سرکوب و فراموش می‌شود. نمود این مسأله را به راحتی می‌شود در اکثر ازدواج‌های سنتی که بیشتر توجه دو طرف ازدواج به شرایط و شباهت‌های فرهنگی و خانوادگی است، دید. هرچند این مسائل تعیین‌کننده چارچوب ازدواج است اما در این نوع ازدواج‌ها معمولا رابطه‌های عاطفی و زناشویی نادیده گرفته می‌شود.

 

از آنجایی که صحبت‌کردن در مورد مسائل جنسی در کشور ما همیشه تابو بوده است، طبیعتاً آموزشی هم در این‌ زمینه داده نشده و ناآگاهی‌ها عموماً از این مسأله نشأت می‌گیرد. درواقع می‌توان گفت نبود آموزش در مسائل جنسی یکی از بزرگ‌ترین معیارهای ناکامی در ازدواج است.

 

با آموزش و ترویج فرهنگ درست این روابط می‌توان نگاه تابو و پنهانکارانه به این موضوع را از بین برد؛ به‌طوری‌که امکان آموزش همگانی و مبتنی بر رسانه در این مسائل را فراهم کرده و در آن بر آموزش فردی، کارگاهی و کاربردی در قالب آموزش‌هایی در مدارس، دانشگاه‌ها و… تأکید کنند.

 

به عبارت دیگر زمانی اراده لازم برای فراگیری مسائل جنسی قبل از ازدواج ایجاد خواهد شد که فرد امنیت شغلی و مالی لازم را داشته باشد تا بتواند به این موضوع بسیار مهم بپردازد و تا زمانی که مسائل مادی برآورده نشود، مطمئنا مسائل دیگر تحت‌تأثیر این موضوع خواهد بود.

 

آمار 70 درصدی مردان در مراجعه به کلینیک‌ها
بیشتر از یک ربع گذشته و مرضیه و شهرام هنوز داخل مطب هستند؛ حنا مشغول بازی با موبایل پدرش است و هر از گاهی بهانه مادرش را می‌گیرد. از آنجایی که اطلاعات خانواده‌ها معمولا از این مسائل کم و بسیار جسته و گریخته است، متخصصان باید به صورت واضح تمام مسائل جنسی را برای آنها توضیح داده و طبیعی است

 

که زمان بیشتری را به بیمار اختصاص دهند. مشغول صحبت با مهدی صابری، متخصص روان‌پزشکی و رئیس بخش معاینات روان‌پزشکی قانونی، می‌شوم و از عمده مشکلات مردم در مراجعه به مراکز درمانی بهداشت جنسی می‌پرسم.

 

«مشکل اصلی مراجعه‌کنندگان ناهماهنگی جنسی و آشنانبودن با نحوه ارتباط جنسی است که منجر به اختلاف در حس رضایت طرفین می‌شود؛ ولی معمولا با شکایات متفاوتی مراجعه می‌کنند و در نهایت مشخص می‌شود شکایات از ناتوانی یا کم‌شدن میل جنسی یا زودانزالی و مواردی نظیر ناآگاهی در برقراری صحیح رابطه جنسی است.

 

بیشتر مراجعه‌کنندگان شاکی از مسائل جنسی آقایان هستند؛ تا جایی که طبق آمار 70 درصد مراجعه‌کنندگان به کلینیک‌های سلامت جنسی مردها هستند و زنان بسیار کمتر از مردان نارضایتی خود را در مسائل جنسی ابراز می‌کنند. در صورتی که میزان نارضایتی در زنان کم نیست

 

ولی در اغلب موارد با شاخص‌های دیگری مانند ابراز محبت، رسیدگی به وضعیت خانوادگی، گرایش به تحصیل و اشتغال، مشکلاتشان در زمینه مسائل جنسی را جایگزین می‌کنند.»سعید آراسته که مسئول کلینیک سلامت جنسی ابن‌سینا است، اطلاعات کامل‌تری را برایم می‌گوید و ایرادات عملکرد جنسی مردان را در سه محور تقسیم‌بندی می‌کند؛

 

«اشکالات تمایل، اشکالات عملکرد جنسی و اشکال در عملکرد انزالی از ایرادات عملکرد جنسی در مردان است. شایع‌ترین این اختلالات بسته به سن متفاوت است، در گروه سنی جوان‌تر اشکالات انزالی و در گروه‌های سنی بالاتر، اشکالات مربوط به عملکرد جنسی شایع‌تر است. در زنان نیز بیشتر مشکل ارگاسم و تمایل مطرح است

 

که مقدار زیادی از آن به تم فرهنگی و سبک زندگی فرد برمی‌گردد و به‌دلیل کم‌بودن و حتی در مواردی نداشتن آگاهی دراین‌زمینه گرفتار باورهای غلط رایج در فرهنگ شده و به دنبال آن با مشکلاتی مواجه می‌شوند که ممکن است راه برگشتی نداشته باشد، اما به صورت کلی شایع‌ترین مشکل در میان مردان زودانزالی و شایع‌ترین مشکل در میان زنان کاهش میل جنسی یا بی‌انگیزگی در ارتباط جنسی است.»

 

ضعف مراجعان در بیان مسأله
متأسفانه مسائل جنسی در کشور به نوعی تابو بوده و هست. حتی زمانی که با پزشکان متخصص دراین‌زمینه صحبت می‌کنم، حرف‌زدن درباره این مسائل برایشان راحت نیست و حواسشان هست که در زمان دادن این اطلاعات کسی صدایشان را نشنود. برخی از کارشناسان معتقدند برای شکستن این تابو و پنهانکاری‌ها،

 

باید ادبیاتی تدوین و ایجاد شود که با توجه به عقاید فرهنگی، اجتماعی و نظام سیاسی حاکم بر جامعه و با لحاظ‌کردن همه نیازهای خانواده با توجه به تمام این فاکتورها بتواند جوابگوی نیازهای زوجین هم باشد.با صابری درباره اینکه مردم تا چه اندازه در بیان مشکلات جنسی خود مشکل دارند،

 

صحبت می‌کنم که او می‌گوید: «مراجعه‌کنندگان در موضوعاتی که به جنبه‌های جنسی و زناشویی مرتبط است حساس هستند و تمایل زیادی به گفت‌وگو ندارند و زمانی به مراکز سلامت جنسی مراجعه می‌کنند که مشکل به حدی بزرگ شده است که توصیه‌های معمول جواب نمی‌دهد. ابتدا با خوددرمانی و تبلیغات رسانه‌ها سعی در برطرف‌کردن مشکلاتشان می‌کنند،

 

علاوه‌براین، ممکن است به صورت ناشناس با کلینیک‌های درمان اختلالات جنسی تماس بگیرند یا با افرادی که در این زمینه‌ها تجربه دارند، مشورت کنند و حتی مواردی هست که با روش‌های سنتی سعی در حل این‌گونه مشکلات دارند و در مرحله آخر زمانی که هیچ‌کدام از این راه‌ها جواب نمی‌دهد

 

به‌ناچار به مراکز سلامت جنسی مراجعه می‌کنند. بسیار پیش آمده که فرد برای درمان زودانزالی به‌جای مراجعه به پزشک از قرص‌های اعتیادآور استفاده کرده و درگیر مشکلات جبران‌ناپذیر دیگری شده است. درواقع قرارگرفتن در مسیر درست و پیداکردن راه اساسی برای درمان، آخرین اقدام است؛ چه‌بسا در زمان یافتن راه‌های فرعی درمان با مشکلات دیگری مواجه شوند.»

 

آراسته هم معتقد است بیان مشکلات جنسی برای مردان سخت‌تر است: «ذهنیت مردها این است که چنین قضیه‌ای با هویت مردانه و مردانگی نسبت دارد؛ درحالی که هیچ ارتباطی با معنای مردانگی و تصور عموم مردم ندارد ولی متأسفانه این ذهنیت وجود دارد؛ آن را منتسب به هویت مردانه می‌دانند

 

و آن را سخت‌تر بیان می‌کنند ولی زنان راحت‌تر در این مسائل صحبت می‌کنند. علاوه‌براین، گروه سنی جوان‌تر راحت‌تر مشکلاتش را بیان می‌کند زیرا در فضای مجازی فعالیت بیشتری دارد و اطلاعاتش درست و غلط بیشتر از بقیه است. عموماً کسانی به کلینیک‌های سلامت جنسی مراجعه می‌کنند

 

که از این مشکلات کلافه شده‌اند و می‌گویند از خیر این قضیه گذشتیم و فقط بچه می‌خواهیم.» حافظ باج‌اوغلی، رئیس مرکز مطالعات روابط جنسی، نیز دراین‌زمینه ادامه می‌دهد: «یکی از مشکلات شایع دراین‌باره نداشتن ادبیات قابل‌قبول جنسی است. معمولا مراجعان نمی‌توانند از واژه‌های عامیانه استفاده کنند

 

و از طرفی دانش استفاده از واژه‌های تخصصی را هم ندارند. در همین زمینه نقش رسانه‌ها برای آموزش ادبیات جنسی بسیار پررنگ است.»

 

برچسب سردمزاجی برای زنان
آموزش مسائل جنسی به زنان و همچنین مردان در مقاطع تحصیلی مختلف بسیار ضعیف بوده و هست؛ اگر هم آگاهی کمی دراین‌باره وجود دارد، از طریق شفاهی و از سوی مادران و پدران صورت گرفته است که لزوما صحیح نیست.

 

صابری عادی‌ترین و بیشترین موضوعی را که زنان از آن گله می‌کنند، زودانزالی مردان و نبود رفتارهای جنسی قبل از رابطه می‌داند و ادامه می‌دهد: «زنان به‌طورمعمول مدت زمان بیشتری طول می‌کشد تا برای رابطه آماده شوند زیرا از نظر روانی و احساسات عاطفی مدت زمان بیشتری طول می‌کشد تا برانگیخته شوند

 

ولی مردان به‌سهولت آماده برقراری رابطه می‌شوند. زنان گاهی از خشونت در رابطه جنسی و تقاضای مردان برای رابطه جنسی غیرمتعارف نیز گله می‌کنند که این موارد زمانی مطرح می‌شود که بین زن و شوهر اختلافات شدید می‌شود و پرده از این مشکلات برمی‌دارند. مردان نیز بیشتر از سردمزاجی زنان گله می‌کنند

 

و اینکه شریکشان تمایل چندانی به رابطه ندارد ولی به این نکته توجه ندارند که زنان زمانی را لازم دارند تا برای رابطه آماده شود و به‌دلیل اینکه تحت‌تأثیر هورمون‌های زنانه و سیکل‌های ماهانه قرار دارند، نمی‌توانند در هر زمانی برای رابطه آماده باشند؛ به همین دلیل سردمزاج به نظر می‌رسند اما در یک آمار کلی، زنان کمتر از مردان به مسائل جنسی فکر می‌کنند.»

 

این متخصص روان‌پزشک در ادامه با اشاره به اینکه بیان مشکلات جنسی برای مردان سخت‌تر است یا زنان، می‌گوید: «اگر پای درمان و مشاوره در میان باشد، مردان راحت‌تر مشکلات جنسی را بیان می‌کنند و زنان دراین‌زمینه کمتر اقدام می‌کنند ولی وقتی پای مسائل قانونی در میان باشد، زنان با جسارت بیشتری درباره مشکلاتشان حرف می‌زنند ولی مردان دراین‌زمینه حاضر نیستند، حرفی بزنند.»

 

در همین زمینه باج اوغلی معتقد است: بیان اختلالات جنسی برای زنان سخت‌تر و برای مردان راحت‌تر است. علاوه‌براین، میزان مراجعه مردم به این مراکز نسبت به گذشته پیشرفت کرده است و آگاه‌تر شده‌اند. آراسته نیز با بیان اینکه صحبت‌کردن درباره این مسائل سخت و زمانبر است،

 

ادامه می‌دهد: «کسی که می‌خواهد درباره سردرد حرف بزند در چند دقیقه منظورش را می‌رساند ولی دراین‌زمینه مدت زمان بیشتری نیاز است و از آنجایی که حریم خصوصی افراد است، صحبت‌کردن در این باره نیازمند آمادگی‌های فکری است.»

 

50 درصد اختلالات جنسی مربوط به مسائل روانی

20 دقیقه‌ای گذشته که مرضیه و شهرام از مطب بیرون می‌آیند؛ مرضیه لبخندی روی لب دارد و شهرام چندبار پشت سر هم نفس عمیق می‌کشد و سراغ دخترشان می‌آیند. به بهانه اینکه به‌خاطر مراقبت از دخترش از من تشکر کند از کلینیک خارج می‌شویم؛ زیرلب دعایی می‌خواند و صلوات می‌فرستد.

 

حواسم به داخل کلینیک است و رفت‌وآمدها را نگاه می‌کنم؛ اکثرا زوج هستند یا مرد تنها. یاد حرف‌های رئیس بخش معاینات روان‌پزشکی قانونی می‌افتم که می‌گفت: آمارها نشان می‌دهد بیشتر از 50 درصد شکایات اختلالات زناشویی مربوط به مسائل روانی است که شامل افسردگی، بیماری‌های روانی،

 

تفاهم‌نداشتن بین شرکای جنسی و واکنش‌های روانی فوری و حاد می‌شود. علاوه بر این نامتناسب‌بودن زمان و مکان برقراری رابطه نیز ایجاد مشکل می‌کند؛ به‌طوری‌که در بسیاری از موارد با توصیه درباره زمان و مکان رابطه، مشکل حل می‌شود. مرضیه، دخترش را در آغوش گرفته و مشغول صحبت که می‌شود،

 

دستش را روی گوش‌های حنا می‌گذارد. «خدا دکتر رو خیر بده! اولش نه من، نه شهرام نمی‌تونستیم حرف بزنیم، اون‌قدر کمکمون کرد تا شوهرم تونست راحت حرف‌هاشو بزنه و مشکلش رو بگه ولی من روم نمی‌شد حرف بزنم، فقط تأیید می‌کردم. دکتر می‌گفت از وقتی حنا به دنیا اومده، شرایط خونه عوض شده

 

و یکی از دلایل اینکه نمی‌تونین با هم رابطه داشته باشین، اینه که آمادگی ندارین. از حرف‌های شهرام و دکتر فهمیدم که شوهرم وسواس گرفته و از رابطه‌های این‌جوری می‌ترسه.»

 

به گفته آراسته، موارد دیگری از اختلالات جنسی هستند که فرد دچار وسواس و تفکرات روان‌پریش است که از رابطه زناشویی تصورات نادرستی دارد. ترس ناخودآگاه، عقده‌ها و کشمکش‌های دوران بچگی در برقراری رابطه تأثیر منفی می‌گذارد. مورد بعدی، خاطره بد از اولین تماس زناشویی است که ممکن است

 

آن‌قدر آزاردهنده باشد که فرد دیگر سراغ رابطه نرود. درباره مشکلات جسمی هم از حیطه روان‌پزشکی خارج می‌شود و با مراجعه به متخصصان دراین‌باره مسائلی همچون بیماری‌های عفونی، التهابی، پوستی و هورمونی حل خواهد شد. از دیگر مشکلات جسمی که منجر به اختلالات جنسی در مردان می‌شود،

 

مشکل خون‌رسانی است که مسئله بسیار شایعی است و آن‌قدر اهمیت دارد که در بعضی موارد حدودا پنج سال قبل از اینکه سکته اتفاق بیفتد، نقص در عملکرد جنسی پیش می‌آید. علاوه بر این اشکالات عصبی، بیماری‌های سیستمیک مثل دیابت و مشکلات هورمونی نیز از مشکلات جسمی است

 

که منجر به اختلالات جنسی می‌شود، در زنان هم علاوه‌بر مشکل ارگاسم که ریشه روانی دارد به‌واسطه افزایش سن، تغییراتی در عملکرد ایجاد می‌شود.

* * *

حنا از بغل مادرش پایین می‌آید و انگار که حرف‌های مرضیه را نشنیده باشد، به سمت پدرش می‌رود. «خوبیت نداره بچه تو این سن این چیزهارو بشنوه. دکتر به شوهرم چندتا دارو داد و قرار شد چند جلسه بره پیش مشاور تا حالش خوب بشه.»

 

رئیس مرکز مطالعات روابط جنسی شایع‌ترین مشکلات در اختلالات جنسی را مشکلات روانی می‌داند: «درست است که بیماری‌های مزمن جسمی باعث اختلالات جنسی می‌شوند اما این موارد در سنین بالا خودش را نشان می‌دهد ولی طیف زیاد مراجعان به این مراکز جوان هستند و شایع‌ترین مسائل ارتباطی ریشه در مشکلات روانی از جمله افسردگی و وسواس دارد»

 

اما مسئول کلینیک سلامت جنسی ابن‌سینا نظر متفاوتی دارد و معتقد است: هرچند مسائل و مشکلات روانی از اهمیت زیادی برخوردار است ولی در اولویت اول نیست. او می‌گوید: «تصوری تا دو دهه پیش بود که عمده این مسأله را روانی می‌دانست ولی با شناخت بهتر این سیستم و بهتر شناخته‌شدن فیزیولوژی و آناتومی بدن،

 

شرایط طوری اســـت که 70 درصد این مسئله ریشه در مسائل جسمی دارد؛ البته مسأله جسمی، روحیه را به هم می‌ریزد و ضعف روحیه مسأله را تشدید می‌کند و سیکل منفی‌ای است که دائما در حال هم‌افزایی است اما ایراد اصلی اشکال جسمی است که مسائل روانی را به‌دنبال خود دارد.»

 

مرضیه از داخل لباسش زنجیرش را بیرون می‌آورد و نوشته روی گردنبندش را دوباره نشانم می‌دهد: «همون دعاییه که مادرشوهرم داده بود تا مشکلمون حل بشه. باید دوباره بخونمش تا داروهای شهرام زود اثر کنه و خوب شه.» دست دخترش را می‌گیرد و با زمزمه دعایی با شوهرش از کلینیک خارج می‌شوند.