عجیب ترین ترفندهای شعبده بازهای جهان را بشناسید 

امروز به شما رازهای عجیب شعبده بازهاي مشهور دنیا را معرفی میکنیم که کارهایی خارج از تصور انجام داده اند اما بازهم حقه و ترفند بوده هست. شعبده بازها با مهارت هاي عجیب و توانایی هاي شگرفی که دارند, کارشان را یک جادوی تمام عیار جلوه می‌دهند. آن ها با حقه هاي خاصی که ابداع کرده اند,

سال هاست پول فراوانی به جیب میزنند اما تمامی این شعبده ها یک راز بسیار ساده پشت خودشان پنهان کرده اند که بعد از گذشت سال ها بالاخره افشا می‌شوند.

راه رفتن روی آب

راه رفتن روی آب یک شعبده نسبتا قدیمی هست که سال ها پیش توسط گروهی از افرادی که میگفتند با ماوراء رابطه دارند ابداع شده بود تا حقانیت خودشان را به کرسی نشانند. انها میگفتند چون افراد خاصی میباشند می‌توانند چنین کاری را انجام بدهند. آن ها اول راه دریا را در پیش گرفته بودند

و روی آب دریاها و دریاچه ها راه می رفتند اما بعد از مدتی, حقه شان توسط شعبده بازها کشف شد. اکنون این گروه اخیر دنبال مشتری هاي خودشان رفته اند و کوشش میکنند با سرگرم کردن دیگران بازبینی معاش کنند.

یکی از عجیب ترین شعبده هاي ”  راه رفتن روی آب” روی رودخانه “تیمز” لندن اجرا شد که در آن مرد شعبده باز تقریباً تمام مسیر رودخانه را روی آب پیاده روی کرده هست ولی ماجرا از چه قرار بود؟

درک کردن به راز این شعبده عمده دشوار نیست. خیلی ها در همان نخست کار حدس زده بودند که یک پیاده روی شیشه اي یا پلاستیکی زیر پای کسی که روی آب راه میرود جاسازی شده هست اما وقتی ماجرای راه رفتن روی یک رودخانه مطرح باشد, ماجرا پیچیده تر از یک جاسازی ساده هست.

در چنین مواقعی چه حقه اي را می‌توان به کار برد؟ جواب این هست: ماجرا کمی پیچیده تر شده اما غیرممکن نیست. حقه همان مدل قدیمی هست, فقط طوری اجرا شده که دقت کمتری را جلب کند.

گفته میشود بخشی از رودخانه “تیمز” برای این برنامه گزینه شده بود که عملا عبور کمتری در طول روز از روی آن انجام می شد, شبها نیز خلوت بود و نور خیابان عمده آن را روشن نمی‌کرد. با این سحاب گروهی از غواصان یا قایق سوارهای ناشناس خودشان را به آرامی به منطقه مد نظر شان رسانده و پیاده روی شیشه اي را جایگزین کرده اند.

حتی اگر این احتمال را هم در نظر بگیریم, می‌توان پای پلیس ها و نیروهای گاردی راکه سوار بر قایق, مرد شعبده باز را همراهی می‌کردند هم به میان کشید.

این افراد گفته اند که گاردهای محافظ آقای شعبده باز در واقع همدست هاي او میباشند و کارشان این هست که پیاده روی پلاستیکی کوچکی راکه برای حرکت او درست شده هست در جای تعیین شده قرار داده یا آن را محکم کنند. برای اینکه همه ي چیز درست جلو رفته و مسیر پیاده روی صدمه نبیند,

این قطعات پلاستیکی به اندازه چند متری بریده شده تا کنترلش آسان تر باشد. در واقع این قطعات پلاستیکی با بست هاي محکمی به قایق ها متصل شده اند. فاصله دو قایق طوری تنظیم شده که هر کدام در امتداد دیگری باشند. با این حساب وقتی یکی از قطعات در حال تمام شدن هست, قایق بعدی جایش را محکم میکند و به همین ترتیب به بهانه تصحیح کردن جای پایش جلو میروند.

معلق شدن روی هوا

راهبه هاي هندو سال هاست که با یک شعبده قدیمی کوشش می‌کنند دیگران را سر کار گذاشته و از این راه پول و شهرت کسب کنند. انها روی یک سفره که زیر پای شان قرار گرفته روی هوا معلق می‌نشینند. تنها چیزی که در تمام مدت به دست دارند, عصای شان هست. ادعای شان این هست که یک قدرت ماورایی از دنیاهای دیگر باعث شده که در هوا معلق بمانند اما واقعیت چیز دیگری هست. عصای شان انها را در هوا معلق نگه داشته هست.

این عصا به یک پایه روی زمین و نشیمنگاهی در هوا – جاییکه راهب روی آن مینشیند – متصل هست. برای مخفی کردن این شعبده روی پایه زمینی, یک سفره انداخته می‌شود. ضمن اینکه تمام راهبان هندو در زمان انجام اینکار لباس به تن دارند تا بتوانند حقه شان را پنهان کنند. اگر خواستید درمورد این راز مطمئن شوید, فقط کافی هست از راهب بخواهید تا عصایش را رها کند. او مطمئنا چنین کاری نخواهد کرد چون بی درنگ به زمین میوفتد.

شعبده بلعیدن شمشیر

بلعیدن شمشیر یکی از معمول ترین راه هاي سرگرمی مردم در تمام دنیاست. مردان غول پیکری که برای به دست آوردن پول هر کاری می‌کنند, با قورت دادن شمشیر و خنجرهایی که بسیار بزرگ و تیز به نظر می‌رسند افراد زیادی را به شگفتی وا می دارند. کسان یکه این شعبده عجیب را انجام میدهند برای اینکه حقه شان قابل یقین باشد, شمشیر را چند بار به زمین و دیوار می کوبند تا پافشاری کنند که واقعا تیز هست.

ممکن هست افراد مبتدی فکر کنند که شمشیرها پلاستیکی میباشند اما به هیچ عنوان این طور نیست. در واقعیت هم شمشیرها خطرناک میباشند اما نکته اي که باعث میشود شعبده قابل انجام باشد, زیرکی و مهارت خود شعبده باز هست. او زاویه حلق و دهانش را طوری تنظیم کرده

و زبانش را به شیوه اي عقب میدهد که عملا شمشیر با نای و معده او در یک راستا قرار بگیرند. با این حساب تنها دشوار این هست که تیزی سر شمشیر معده فرد را پاره نکند. اگر زاویه درست رعایت شده باشد, هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

غیب شدن مجسمه آزادی

وقتی در سال 1983 میلادی دیوید کاپرفیلد ادعا کرد می‌تواند برج مشهور آزادی را به آسمان بفرستد, هیچ کس حرفش را یقین نکرد. بازی کردن با یکی از نماد هاي ایالات امریکا, جسورانه تر از آن بود که کسی بتواند حتی تصورش را بکند اما این شعبده رخداد افتاد. آقای کاپرفیلد با کمک بالگرد یک پارچه بزرگ روی برج انداخت و بعد از خواندن وردهای مخصوص و انجام حرکات عجیب این مجسمه غول جسد را واقعا مفقود الاثر کرد.

دوربین ها از زوایای گوناگونی صحنه را نشان دادند تا کوشش کنند مچ شعبده باز خبره را بگیرند. اما کاپرفیلد و همراهانش هنوز هم این شعبده به جان شان بسته هست و آن را لو نداده اند اما چند احتمال درمورد حقه اي که برای این شعبده به کار گرفته مطرح میشود.

ایده اول می‌گوید این شعبده با یکی از خاص ترین ساخته هاي تکنولوژیکی و بزرگترین صفحه هاي نمایش امکان‌پذیر شده هست. این صفحه نمایش بعد از اینکه پرده روی مجسمه قرار گرفته با سرعت روبروی آن نصب شده هست. ایده دیگری که مطرح شده و منطقی تر به نظر می‌رسد درمورد خطای دید هست.

این ایده می‌گوید تماشاچیان, دوربین ها و حتی هلیکوپترها در محدوده خاصی قرار داشته و می توانستند حرکت کنند, شعبده باز با آگاهی از این مکان ها نورپردازی ها را طوری طراحی کرده که عملا محل هاي قرار گرفتن تمام تماشاچیان در “نقطه کور” بوده هست. گرچه محاسبه نقاط کور با بهره گیری از حقه اي که در دنیای شعبده بازها به “توهم فضای خالی” مشهور شده کار بسیار زمان بری هست.

این شعبده اکثر از آن که حقه باشد, یک شاهکار محاسباتی و ریاضی هست. اینکار آنقدر خاص هست که هنوز کسی نتوانسته آن را تکرار کند.

جادوی تعویض اسکناس

اسمش را میتوان “یک غافلگیری عجیب” گذاشت. شعبده باز در این حقه عجیب اسکناس یک دلاری را از جیبش بیرون آورده و بعد از چند حرکت عجیب, آن را بی درنگ به یک اسکناس 100 دلاری تبدیل می‌کند. در تمام مدت او اسکناس ها را کاملا در معرض دید همۀ قرار میدهد و حتی اگر نیاز باشد,

میتواند آن را به دست تماشاچی هایش هم بدهد تا مطمئن شوند با یک اسکناس حقیقی طرف میباشند و هیچ جادویی در کار نیست. واقعا هم شعبده عجیبی در کار نیست و همه ي چیز به یکی از مهمترین مهارت هاي یک شعبده باز وابسته هست.

ماجرا از این قرار هست که شعبده باز دو اسکناس همراه خودش دارد, یکی از اسکناس ها یک دلاری هست و دیگری 100 دلاری. او در طول مدت اجرا, حواس تماشاچیان را با تا کردن اسکناس یک دلاری پرت میکند, آن هم به شکلی که همۀ حدس می‌کنند تمام راز و رمز ماجرا در همان شیوه تا کردن نهفته هست اما واقعیت چیز دیگری هست. او اسکناس را در یک دریچه پنهان پنهان کرده هست و در یک حرکت سریع آن را با “100 دلاری” جابجا می‌کند.

فرار از تانکر آب

شناگر ماهر را با دست و پای بسته به زیر آب می فرستند. مخزن کم کم از آب پر میشود, آن هم در حالی‌که به نظر نمیرسد راه فراری وجود داشته باشد. محفظه شیشه اي که تماشاگران روبرویش نشسته اند, مرتفع تر از آن هست که کسی بتواند از داخلش جان تندرست به در ببرد.

هیچ راهی به بیرون هم وجود ندارد. راهکار چیست؟ کلید اصلی در دست شعبده باز داخل محفظه هست. گرچه جنس شاه کلید او شبیه به کلیدهای معمولی که ما در دست داریم نیست.

تمام کلیدها در دست دستیار شعبده بازی هست که در جای ظلمات پشت صحنه ایستاده هست. با فراهم شدن شرایط توسط دستیاری که در جلوی صحنه قرار گرفته وارد عمل شده قفل هاي دست شعبده باز را باز کرده و بی درنگ وی را بالا می‌کشد. گرچه این بالا کشیدن با طناب یا روشهای معمول نیست.

راز سرعت عمل شعبده باز غرق شده در پاکت هوایی هست که زیر محفظه آب قرار گرفته هست. این پاکت که از یک جنس محکم و مقاوم مانند پلاستیک ساخته شده بی درنگ بعد از اینکه پرده بین شعبده باز و صحنه قرار گرفت آزاد میشود چون در زیر آب قرار گرفته و زیر فشار هست. با آزاد شدن چفت با سرعت زیادی به بالا جهیده و هر کس راکه بالایش باشد نیز همراه با خودش بالا می‌برد.

شعبده باز هم با همین حقه ساده با سرعت عمده آزاد شده و جان به در می‌برد. در واقع اگر دست و پایش به تانکر آب وصل نشده باشد – که این طور هم نشده – فرار از آن محفظه اصلا کار سختی نیست.

عبور دست از وسط شیشه

شعبده عجیبی هست که در نگاه اول آدم را حیرت زده میکند اما آنقدرها هم عجیب به نظر نمیرسد. در شعبده خاص “عبور دست از وسط شیشه” شعبده باز دستش را از وسط یک قالب آینه اي یا شیشه اي که کاملا بسته به نظر میرسد عبور داده و گل یا شیء دیگری راکه در طرف دیگر میز قرار دارد لمس می‌کند.

اولین احتمالی که تازه کارها ممکن هست مطرح کنند, “خطای دید” هست. انها می‌گویند احتمالاً دست فرد دیگری در همان نزدیکی ها پنهان شده و وقتی زمانش می‌رسد, دست را از مخفیگاه بیرون کشیده و کاری راکه بر عهده اش گذاشته شده انجام می‌دهد اما اصل ماجرا چیز دیگری هست.

هر چند واقعا پای خطای دید در بین هست اما تمام کار را خود شعبده باز انجام میدهد. تمام راز ماجرا در ساختار آینه نهفته هست. این آینه بر خلاف آن چه به نظر میرسد یک تکه نیست. دست شعبده باز هم از وسط بخش حفره شده آینده بیرون می‌آید. برای اینکه کسی به شک نیفتد که آینده اي دیگر در کار هست, یک مکانیزم ویژه با آینه هاي گوناگون طراحی شده تا تماشاگر را به خطا بیندازد.

این آینه ها در بخش پشتی صحنه طوری کنار هم چیده شده اند که تماشاگر متوجه حرکت شان نمیشود. در چنین موقعی چشم ها به حرکات بدن و دست و پاهای شمشیرباز خیره می‌ماند تا اگر حرکتی از مجری سر زند به رازش پی ببرند. شعبده بازهای حرفه اي برای اینکه این نگاه هاي تیزبین را غافلگیر کنند کار جابجا کردن این آینه ها را به دستیارشان می سپارند.