در اینبخش مجموعه ای از عکس پروفایل هاي شهادت امام حسن مجتبی «ع» پیشوای دوم شیعیان جهان و پسر ارشد حضرت علی رابه همراه متن هایي در همین موضوع جمع آوری کرده ایم. میگویند امام حسن مجتبی بـه دست همسرش مسموم شده اسـت، این امام گران بهای شیعی بـه نیکویی اخلاق و همچنین صلح طلبی مشهور عام و خاص بود، در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید.
محضِ رضاي حق تـو بیا دست و پا نزن
در زیرلب تـو مادر خودرا صدا نزن
افتادی از نفس بـه تـو دیگر جفا نشد
سهم تـو تیر و خنجر و سر نیزةها نشد
دورت پر از حرامي و پر بیوفا نشد
دیگر سرت بریدة زِتن از قفا نشد
دائم بـه یاد کرببلا گریه میکنم
از داغِ شاه ارض و سـماء گریـه میکنم
بودي غریب و رنج و محن حاصـل تـو شد
کـردی وفا و سم جـفا شامل تـو شد
ای وای مـن کـه همـسرتان قاتل تـو شد
دل را مصیبتت زغم آکندة ميکند
تا همسرت بحال شـما خندة می کند
برخاک حجرةای و چنان لاله پرپری
مانند تـو ندیدة فلک شـخص مضطری
تـو حافظ تمامی اسرار مادری
ستمدیدة تر تـو از همه اولاد حیـدري
واي از غم زمونة
زخمای بینشونه
الهي کـه هیچوقت تـو خونهاش
مردی غریب نمونه
از پا فتادم نرسید رفت و بـه دادم نرسید
وقتی کـه گـفتم یه کـم آب بـه این مرادم نرسید
هستی تـو رمز عاشقی و بندگي مـن
با تـو غریق ناز و نعم زندگی مـن
عشق تـو شد دلیل برازندگی مـن
باشد ودیعه نزد تـو شـرمندگی مــــن
بیشک بدون لطف تـو بیچاره می شدم
با کولۀ سیاة غم آوارة ميشـدم
تارخصت تـو بودة برای تـو دم زدم
دیگ غذای نذریتان رابه هم زدم
وقت عـزایتان شدة بنگر علم زدم
بردل زِداغ اعـظم تـو رنگ غم زدم
مـن از ازل زبادۀ عـشقت چشیده ام
تصویر ناب مهر تـو بر دل کشیدة ام
هرجا کـه نام نامیتان را شنیدهام
آهسته نه بلکة بـه سویت دویدة ام
زیرا تمام تاب و قـرارم فقط تویی
آقا قـسم کـه دار و نـدارم فقط تویی
باز آمدة گدای تـو یا ایهاالکریم
دارد بـه لب نوای تـو یا ایهاالکریم
در سایۀ لوای تـو یا ایها الکریم
دلبستة بر عطاي تـو یا ایها الکریم
پر کن زِجود و مرحمتت کاسۀ مرا
ای مخزن عطوفت و ای چشمه ي سخا
عکس پروفایل شهادت امام حسن مجتبی (ع) + متن تسلیت شهادت امام حسن
طایر قدسم و بشـکسته زِکین بال و پرم
آسمان سوخته از آه و سرشک بصرم
مـن جگر پارۀ زهرا وعلی هستم و آه
بهمین جرم شدة پارة تمام جگرم
با همه غربت خود فاطمه را داشت علي
حقگواه اسـت کـه ستمدیدهترم از پدرم
یار بیمهر مرا قاتل و خانة مقتل
سالیان اسـت کـه بگذشته از آن وقعه ولی
صحنۀ کوچه وسیلی نرود از نظرم
گیسویم گشـت سپید از غم زهرا اما
ازجفا چنگ نخوردة اسـت دگر موی سرم