پارس ناز پورتال

لزوم توجه والدین به کودکان و دنیای آن ها

لزوم توجه والدین به کودکان و دنیای آن ها

لزوم دقت والدین به کودکان و دنیای آن ها 

والدین باید از نظر روان شناسی کودکان خود را در شرایطی قرار دهند تا آنها بتوانند در دوران کودکی و خوشی خود باشند. اولین کانونی که ارزش ها و آرزوهای یک کودک در آن شکل می گیرد خانواده هست. اما آیا کودکان در این کانون گرم و مطمئن برداشت هاي درستی از بعضی جملات خیر و دعاهای ما دارند یا خیر،

 

آیا ما با دعاهایی که برای انها بر زبان می آوریم مثل عروس بشی الهی این عکس را در آنها ایجاد نخواهیم کرد که خوشبختی فقط و فقط مساوی هست با یافتن همسر و او تنها در این شرایط هست که می تواند خوشبخت باشد اگر این شرایط دائمی نباشد تکلیف چیست؟

 

اگر فرصت یافتن همسری مفید و شریط مطمئن زندگی برایش فراهم نشود، چاره چیست؟ آیا او در زندگی شکست خورده هست؟ ایا به زبان آوردن بعضی عبارات کلیشه اي این چنینی حتی با نیت خیر می تواند از نگاه روان شناختی در شکل گیری آرزوها و رویای کودکان و نوجوانان اثرگذار باشد و به دنیای کودکی آنان آسیب وارد کند؟

 

همه ي این ها پرسش هایي میباشند که با «سید حسن تقوی»، مشاور و روان شناس مرکز مشاوره رها، مطرح کردیم و درمورد شان با او مصاحبه کردیم.او در این مصاحبه تاکید می‌کند: «کودکان حق دارند در لحظه حال زندگی کنند و لذت ببرند. این چنین عباراتی آینده را زودتر از موعد در ذهن آنها پدیدار می‌ کند و حاصل آن، نگرانی و غصه خوردن در دوران کودکی می شود. چرا که نگاه ما به آینده توأم با نگرانی و دلشوره هست.»

لزوم توجه والدین به کودکان و دنیای آن ها

از منظر روان شناسی وقتی به یک دختربچه گفته می شود امیدوارم عروسیت، این جمله تا چه اندازه در شکل گیری رویاها و آرزوهای این کودک تاثیرگذار هست؟

 

ابتدا باید بررسی کنیم که آیا این اظهارات و عبارات همچنان در ادبیات و گفت و گوهای روزمره در خانواده ها وجود دارد یا خیر؟ تصور می شود با تغییرات فرهنگی و اجتماعی که در سال هاي جدید گریبانگیر جامعه ما و به تبع آن خانواده ها شده هست، روابط بستگان و آشنایان با یکدیگر کاهش محسوسی داشته و فضاهای دیگری جایگزین شده هست.

 

از سویی تعداد فرزندان در خانواده ها در مقایسه با دو سه دهه گذشته نیز کاهش چشمگیری داشته هست و ترافیک فرزندان در بزرگسالی را روان تر کرده هست، در شرایط پیشین نزدیکان و آشنایان خانواده برای ابزار همدلی و همراهی با والدین آرزوی عروس و داماد شدن بچه ها را مطرح می کردند و به نوعی این پیام را یادآوری می کردند

 

که والدین عزیز به هوش و آگاه باشید که فرزندان شما همه ي وقت در این قد و قواره نمی مثل و درصدد آماده سازی خود برای انتقال فرزندان به جامعه باشید.

لزوم توجه والدین به کودکان و دنیای آن ها

از منظر دیگر عرصه ورود زنان به جامعه بر پایه کمیت و کیفیت هست که در حال حاضر، نسبت به زمانی که این دعاها برای دختربچه ها نقل و نبات محافل خانوادگی بود، بسیار گسترده تر شده هست و اکنون دختران با پایان یافتن تحصیلات دبیرستان و انتخاب هاي متنوعی که دارند به دنبال آن میباشند که تاخیر مناسب و بعضا نامناسبی ایجاد کنند،

 

و گذشته از رفتن به منزل بخت انتخاب اي برای این تاخیر پیدا کنند، و چه انتخاب اي برای این تاخیر و تعویق و استمرار بهتر از دانشگاه.بنابراین روشن هست، وقتی بزرگ ترها هم انعکاس این تاخیر را دیدن میکنند، دیگر آرزوهای خود را صرفا به عروس و داماد شدن آنان خلاصه نمی‌ کنند. پس اینگونه گفتارها این روزها عرضه کمتری دارد

 

و هم تقاضای کمتری، یعنی هر چه تقاضا برای ازدواج در جوانان کمتر باشد، عرصه این آرزو از سوی بستگان و بزرگسالان در دوران کودکی کاهش می یابد.

 

با فرض سنتی بودن یک خانواده و رواج داشتن این دسته جملات، آیا شنیدن این جمله به کرات از سوی یک کودک به این امر منتهی می شود که هدف و رویای خود را عروس شدن ببیند و همۀ برنامه ها و محورهای زندگی خود را حتی در دوران نوجوانی به سمت این امر سوق دهد؟

 

به نوعی باعث بلوغ زودرس نیز می تواند باشد و فرایند روان شناختی موثر در آن پدیده، دقت انتخابی هست، یعنی ما به کودک خط می دهیم و وی را تشویق می‌کنیم که برای خوشبخت شدن گزینش ازدواج و عروس یا داماد شدن تنها گزینش هست و تلویحا این پیام را ناخواسته به کودک تلقین و تحمیل می‌کنیم که تو با ازدواج خوشبخت می شوی.

 

بعنوان مشاور، نظر شما در مورد دعاهایی این چنینی، حتی با نیت خیر و نیک خواهی تا چه اندازه می تواند به شخصیت مستقل کودکان آسیب زننده باشد؟

 

مقوله شخصیت و شکل گیری آن بحث مجزا و سنگین تری هست و چنین عباراتی عمده نقشی در پیدایش و شکل گیری شخصیت ایفا نمی کند. بلکه روی رفتارها و عملکردهای رفتاری و اجتماعی اثر نامطلوب ممکن هست ایجاد کند. یعنی افت تحصیلی و فاصله گرفتن اکثر از خانواده و والدین و تمرکز افراطی بر روابط بین فردی در دوران بلوغ و نوجوانی.

لزوم توجه والدین به کودکان و دنیای آن ها

کودکان حق دارند در لحظه حال زندگی کنند و لذت ببرند. این چنین عباراتی آینده را زودتر از موعد در ذهن آنها پدیدار می‌کند و حاصل آن، نگرانی و غصه خوردن در دوران کودکی می شود. چرا که نگاه ما به آینده توأم با نگرانی و دلشوره هست. و این آسیبی بزرگ و تقریبا غیرقابل جبران هست. چرا که ما دوران کودکی محدودی داریم و ناگزیر بزرگسال خواهیم شد و این یعنی کمبود بچگی کردن در دوران کودکی و لذت نبردن از بازی هاي کودکی.

 

آسیب هایي که این دسته از دختربچه ها به واسطه شنیدن مستمر این دعا و یا دعاهایی این چنینی متحمل می‌ شوند شامل چه موارد و موضوعاتی هست و چه تاثیراتی در آینده آنها خواهدگذاشت؟

 

بین دختر و پسر تفاوتی دیدن نمی شود و این باور جامعه هست که دختران آسیب بیشتری را تجربه میکنند، درواقع این طور نیست و نرخ وقوع آسیب برابر هست. مهم ترین و اصلی ترین آسیب این هست که د رکودکان تفکر مساوی گونه؛ به غلط شکل می گیرد. تفکری مساوی گونه، یعنی یک چیزی با چیز دیگری برابر و مساوی هست.

 

برای مثال: خوشبختی تو مساوی با قبولی در کنکور، عروس شدن تو مساوی با خوشبخت شدن، رد شدن تو در کنکور مساوی با بدبختی و سیاه روزی، مثال هاي زیادی از این قبیل که به غلط مساوی در ذهن کودکانمان ایجاد کرده ایم و این آسیب کمی نیست که ما برای یک کودک اینگونه نامساوی ها را مساوی در ذهنش تقوتی کنیم.