پارس ناز پورتال

درباره پریستو معروف ترین شعبده باز ایرانی

درباره پریستو معروف ترین شعبده باز ایرانی

درمورد پریستو مشهور ترین شعبده باز ایرانی 

شعبده بازی در ایران آن ‌طور که باید خبرساز نیست،ما امروز می خواهیم شما را با یکی از معروف ترین شعبده بازهای ایرانی آشنا کنیم. «خلبان»، «دکتر»، «معلم» و «مهندس»؛ چهار شغلی بودند که اگر در بچگی از ما می پرسیدند می خواهی چـه کاره شوی، معمولاً یکی از این شغل ها را می‌گفتیم.

 

اما بهروز کریمی، هیچ کدام از این شغل ها را دوست نداشت. او در نهایت بـه آرزوی کودکی اش رسید و شعبده باز شد. بهروز بدون داشتن هیچ مربی، نخستین اجرای رسمی شعبده اش را در 14 سالگی در کویت برگزار کرد و بعدها بـه یک چهره تلویزیونی تبدیل شد. حالا عمو بهروز 62 ساله با نام هنری «پریستو» بـه یکی از سرشناس ترین شعبده بازان کشور تبدیل شده

 

که در داخل و خارج از کشور نیز اجراهای مختلفی داشته هست. با این هنرمند آبادانی گفت و گو کرده و از شغل عجیب شعبده بازی و ریزه کاری هایش پرسیده ایم، این که بازار شعبده در ایران بـه کدام سمت می‌رود و آینده این هنر در کشور ما بـه کجا ختم میشود.
درباره پریستو معروف ترین شعبده باز ایرانینخستین باری که سراغ شعبده بازی رفتید، یادتان هست؟ اصلا چـه شد که تصمیم گرفتید شعبده باز شوید؟

 

– علاقه من بـه شعبده بـه دوران گذشته از دبستان بر میگردد. در آن زمان فیلم های هندی زیادی تماشا میکردم که در اغلب انها، جادوگرهایی وجود داشتند که نظر مرا بسیار جلب می کردند. یک بار در دوران مدرسه معلم از من پرسید «دوست داری در آینده چـه کاره شوی؟» جواب دادم «جادوگر» «با خنده».

 

معلم بـه جای این که مرا دعوا کند، دستی بـه سرم کشید و با خنده گفت: «آفرین. با درس خواندن می‌توانی جادوگر خوبی شوی.» یادم هست که بـه دلیل همین حرف معلم، انگیزه ام برای درس خواندن و نمره بالا گرفتن خیلی اکثر شد. بـه یاد دارم که در آن زمان معرکه گیرها در بعضی محله ها، افراد زیادی را دور خود جمع کرده و گاهی شعبده هم اجرا می‌کردند.

 

روزی بعد از مشاهده این که خاک درون کلاه این شعبده باز بـه طلا تبدیل شد، بـه منزل رفتم و پس از کلی تلاش، توانستم ترفندی بیابم که خاک درون کلاهم را بـه طلا تبدیل کنم.اینکار را چندین بار برای خانواده انجام دادم و هر زمان از دفعه گذشته، ماهرانه تر بود. تقریبا 9 ساله بودم که در یک مراسم عروسی، این شعبده را اجرا کردم و حتی آن زمان پنج تومان هم بـه عنوان هدیه یا شاید بـه عنوان دستمزد گرفتم.

 

پس نخستین درآمد شعبده بازی تان را در 9 سالگی گرفتید؟

 

– بله. تدریجی اکثر هم شد. خانواده ما پر جمعیت بود و پدرم با فشار زیادی کار میکرد. با این حال برخلاف عموم آبادانی ها که در پالایشگاه کار میکنند و وضع مالی خوبی دارند ما وضع مالی مناسبی نداشتیم. 14 ساله بودم که تصمیم گرفتم بـه کشور کویت بروم تا بتوانم کاری را دست و پا کنم.

 

شنیده بودم که سیرکی از کشور کشور آمریکا بـه کویت آمده و چند شب اجرا دارند. آن موقع کویت فارسی زبان زیادی داشت اما این تیمی که از کشور کشور آمریکا آمده بودند، کسی را نداشتند که بتواند فارسی صحبت کند. من جلو رفتم و با هر تلاشی که شده بـه آن ها این مفهوم را رساندم که من می توانم فلان نمایش شعبده را بازی کنم.

 

بعد از کمی پرسش و پاسخ بالاخره مرا پذیرفتند و بـه اتاقی پر از لوازم شعبده بردند که در همان لحظه اول ورود بـه اتاق چشمان متعجب من از مشاهده این همه ی اسباب شعبده گرد شد. خلاصه این که سه روز با این تیم اجرا داشتم و در هر اجرا تنها 15 دقیقه بـه من وقت اختصاص می شد. با این حال وقتی بـه ایران برگشتم، توانستم با درآمد همین چند شب یک منزل بخرم

 

یعنی یک نوجوان 14 ساله با سه روز اجرای شعبده توانست یک منزل بخرد؟ شاید من هم اگر جای شما بودم شعبده بازی را رها نمی‌کردم.

 

– همین طور هست «خنده». اگر چـه خانواده من با انجام شعبده مخالفت می کردند. با این حال من بـه این هنر ادامه دادم. اگر چـه در کنار هنر شعبده بازی، در شرکت نفت هم بـه عنوان کارمند مشغول بودم. من معتقدم هر هنرمندی دوره مخصوص بـه خود را دارد و پس از آن دوره بحبوحه کنار گذاشته می‌شود؛ بنابراین یک هنرمند باید در کنار هنرش یک شغل دائمی هم داشته باشد

 

تا امرار معاش خود و خانواده اش مختل نشود. در ایران، در باشگاه های نفت آبادان اجراهای متعددی داشتم. همه ی وقت} همه ی ي بلیط ها بـه فروش می‌رسید.در همان زمان بود که مطبوعات با این تیتر مرا خطاب کردند: «این جوان ایرانی با قدرت چشمانش شیشه را می شکند و فلزات را خم میکند».

 

برای نخستین بار که در یکی از باشگاه های نفت آبادان اجرا کردم، تمام درآمد حاصل از این اجرا صرف امور خیریه می شد. پس از اجرا رئیس باشگاه نزد من آمد و آن زمان 50 تومان بـه من داد. وقتی پول را قبول نکردم، گفت پس چیزی از من بخواه که بـه عنوان هدیه بـه تو بدهم. از آنجایی که همه ی ي وقت آرزو داشتم کارمند شرکت نفت شوم، از او همین درخواست را کردم و طولی نکشید که من در بخش جوشکاری لوله های نفتی مشغول بـه کار شدم.

درباره پریستو معروف ترین شعبده باز ایرانی

از نام هنری تان برای مان بگویید. «پریستو» بـه چـه معناست؟

 

– وقتی کسی از من می پرسید چرا پریستو، جواب می دادم من در آینده تصمیم دارم دو دختر داشته باشم بـه نام های پریسا و پرستو. پریستو تلفیقی از نام آنهاست. اگر چـه همان هم شد. در حال حاضر دو دختر بـه همین نام ها دارم. همین طور پرستو بـه زبان ایتالیایی هم معنای همان کلمه جادویی «اجی مجی لاترجی» هست.

 

اوضاع شعبده بازی در کشورمون را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا می توان بـه عنوان یک هنرمند درآمد خوبی با شعبده بازی دست و پا کرد؟

 

– تا حدود 10 تا 15 سال پیش اوضاع خیلی خوبی برای این هنر در کشورمون وجود داشت. در آن زمان حتی فرصت نمیکردیم پول های مان با بشماریم «با خنده» اما امروز تعریف چندانی ندارد.

 

چرا؟

 

– چون مدت زیادی هست که شعبده بازی بـه یک تجارت تبدیل شده هست. عده اي که چیز زیادی از این هنر نمی‌دانند، تنها با پوشیدن لباس شعبده باز، ظاهر خود را آماده میکنند و با وسایل چینی بـه صحنه میروند. شنیده اید که میگویند «طرف میداند اما نمیتواند؟» این مسئله حکایت حال اغلب شعبده بازهای این روزگار هست. نکته دیگر نام شعبده بازی هست. این واژه «بازی» شعبده باز را خراب کرده هست.

 

برای یک جشن معمولاً بـه دنبال یک مجری مطرح و خواننده مشهور میگردند. وقتی هم که بـه سرگرمی بیننده فکر می‌کنند گاهی بـه سراغ شعبده باز میروند. در این جشن ها پولی که بـه مجری و خواننده میدهند خیلی اکثر از پولی هست که بـه مجری و خواننده میدهند، خیلی اکثر از پولی هست که بـه شعبده باز میدهند. همین مسئله گرایش جوانان را بـه شعبده بازی کم میکند.

 

آموزش شعبده بازی هم دارید؟

 

– سال 62 بود که در شهر تهران، نخستین آموزشگاه رسمی شعبده بازی را بـه طور رسمی راه اندازی کردم. در آن زمان در ایران تعداد شعبده بازی های حرفه اي، کمتر از تعداد انگشتان یک دست بود. این آموزشگاه با استقبال ویژه اي همراه شد. چهار هزار هنرجو وارد این آموزشگاه شدند که در حال حاضر اغلب انها در نقاط گوناگون دنیا، استاد میباشند.

 

مثلا یکی از هنرجوهایم که اهل هشتگرد بود در حال حاضر در یکی از کشور های اروپایی بـه عنوان بزرگترین شعبده باز آن کشور فعالیت میکند.یکی دیگر از بچه ها در سوئد در یک برنامه تلویزیونی برنامه اجرا می‌کند و همزمان پزشکی هم خوانده هست. خودم هم تاکنون در همه ی ي شهر های ایران اجرا داشته ام و هنرجو تربیت کردم.

 

حدود 23 سال هست که در سه مرکز گوناگون حضور دارم. یکی «انجمن هنرمندان سرگرمی های نمایشی»، «موسسه فرهنگی – هنری نشاط بهروز» و قدیمی ترین انها هم که «موسسه فرهنگی – هنری پریستو» هست که در آن بـه آموزش شعبده بازی بـه هنرجویان مشغول هستم.

 

یعنی هنوز خودتان هنرجو تربیت می کنید؟

 

– اگر کسی شعبده بازی انجام میدهد اما بـه دنبال ارتقای کارش باشد، راهنمایی هایي بـه او ارائه میکنم اما این که یک هنرجوی صفر کیلومتر را آموزش دهم، باید بگویم خیر.

 

بگذارید کمی بحث را بـه سمت تخصص شما بکشانیم. روش یا ترفند انجام یک بازی توسط شعبده بازها بـه عنوان برگ برنده نمایش شان هست، اما یک سری از بازی های قدیمی مانند غیب شدن دستمال در مشت دست، بین عموم لو رفته هست. این لو رفتن ها بـه فعالیت شعبده بازها لطمه نمی زند؟

 

– در انجمن بین المللی شعبده بازی که در کشور ایالات امریکا دایر هست، قانونی وجود دارد که بـه شعبده بازها می‌گوید باید بـه دلیل افزایش نوآوری و خلاقیت، ترفند بازی های قدیمی را لو دهید. شعبده بازی سرشار از قوانین فیزیک، شیمی و ریاضی بـه همراه سرعت عمل و قدرت بیان هست. شعبده باز باید خلاقیت بالایی برای تهیه بازی های اخیر داشته باشد.

درباره پریستو معروف ترین شعبده باز ایرانی

آیا تا بـه حال پیش آمده هست که در وسط اجرا، ترفند یک بازی را لو بدهید؟

 

– خیر. مگر این که برای بچه های مدارس بازی خاصی را اجرا کرده باشم. مثلا اگر در یک بازی از شمشیر بهره گیری کنم، کودک مدرسه اي که نمایش مرا میبیند، عاشق اینکار میشود؛ بنابراین من خودم را موظف می‌دانم که یک سری چیزها را بـه او توضیح دهم یا حتی ترفند بازی را لو بدهم تا بـه خودش آسیب نزند.

 

اکثر از چـه ابزارهایی برای شعبده بازی بهره گیری می‌کنید؟

 

– 25 سال هست که وقتی برای اجرا در فلان برنامه دعوت میشوم بدون هیچ گونه ابزاری روی صحنه می روم که همین مسئله تعجب همگان را بر می انگیزد. حتی بسیار پیش آمده که روی صحنه یا پشت رادیو بـه طور کاملا بداهه، بازی را طراحی و اجرا کرده ام. وقتی در رادیو برنامه اجرا میکنم، گذشته از شروع، بـه رانندگانی که صدای مرا می‌شنوند تذکر میدهم که ابتدا خودرو را پارک کنند، چرا که دقت و تمرکزشان از رانندگی سلب خواهد شد.

 

سبک بعضی از اجراهای من، بـه گونه اي هست که روشن دلان عزیز هم میتوانند با شنیدن آن بـه هیجان بیایند و لذت ببرند. از سال 1351 هم توانستم شعبده بازی «منتال» را ترتیب دهم. فعالیت هایي مانند متوقف کردن نبضم، هیپنوتیزم کردن تماشاچی و خم کردن فلزات با تمرکز از این قبیل اند. حتی گاهی با دهان بسته هم حرف میزنم «با خنده».

 

میمون عروسکی دارم بـه نام جودی. وقتی در خیابان آن را روی دوشم میگذارم و قدم می‌زنم، با دهان بسته حرف میزنم. کسانی که از کنارم رد می‌شوند با تعجب بـه من و جودی نگاه میکنند. «بلند می‌خندد»با دقت بـه اجراهای متعددی که در خارج از کشور داشته اید فکر می‌کنید در حین اجرای یک شعبده، چـه فرقی بین مخاطب ایرانی با خارجی وجود دارد؟

 

– بـه طور کلی، من دوست دارم مردم و مخاطبانم بخندند. همه ی ي وقت وقتی نمایش هیجان انگیزی اجرا میکنم در لابلای نمایش، دیالوگ های خنده دار هم وارد میکنم؛ چرا که از شنیدن صدای خنده تماشاچیان لذت می‌برم. ایرانی ها خیلی سخت می خندند در حالی‌که خارجی ها اینجور نیستند. از طرف دیگر ایرانی ها

 

خیلی عجله دارند که ببینند آخر شعبده چـه می‌شود در حالی‌که یک فرد خارجی معمولاً از فرآیند یک نمایش لذت می برد. بـه همین دلیل، یک هنرمند باید مخاطب خود را بشناسد.

 

شعبده بازی در کدام کشور های دنیا، جایگاه بهتر و محبوب تری دارد؟

 

– اگر بـه کشور های اروپایی و آمریکایی نگاه کنید، می بینید که بـه کودکان در مدارس و در اوقات فراغت شعبده و تردستی یاد میدهند. اگر در این کشورها بـه فروشگاه های فروش لوازم شعبده بازی نگاهی بیندازید، مردم عادی را می بینید که بسته بـه ایده شان، این لوازم را خریداری میکنند. اضافه بر اینها، در کشور های عربی نیز شعبده بازی طرفداران زیادی دارد.

 

اگر دوست دارید میتوانید این سوال را جواب ندهید، اما احتمالا مخاطبان این گفت و گو دوست دارند بدانند که «پریستو»ي مشهور بابت اجرای هر برنامه شعبده بازی، چقدر درآمد دارد؟

 

– من برای هر اجرا در شهر تهران سه و نیم میلیون تومان و در شهرستان ها چهار و نیم میلیون تومان دریافت میکنم. زمان هر برنامه هم بین 30 تا 45 دقیقه هست.