امیر جعفری بازیگر توانمند سینمای کشور ایران این روزها در حال بازی در آلبوم شهرزاد هست که با وی درمورد سینمای کشور ایران به صحبت نشسته ایم. امیر جعفری مسیر دشواری را در بازیگری طی کرده, مسیری که در نهایت با سختکوشی و صبر منجر به رویدادها خوبی برایش شد. این که بازیگری در ایفای نقشهاي کمدی و جدی به یک میزان پیروز باشد, ساده نیست و پیشباز مردم از آثارش بر این حرف صحه میگذارد.
جعفری چند ماهی فیلم «اکسیدان» را بر پرده سینما داشت که همراه با جواد عزتی بازی درخشانی را ایفا کرد. این روزها او مشغول بازی در تازهترین اثر سینمایی فرزاد موتمن «سراسر شب» هست و هم چنان سرگرم بازی در سریال شهرزاد که تا مدتی دیگر فصل سوم آن را خواهیم دید.
بهانه این گفتوگو بیشتر صحبت درمورد نقشآفرینی او در سریال شهرزاد و تجربهای دیگر در کنار حسن فتحی بود, اما به حضورش در تئاتر و چگونگی انتخابهاي سینماییاش ختم شد.
فکر می کنم حس فتحی ازجمله کارگردانهایي هست که بیشترین مشارکت را با او داشتید, خاطرم هست بعد از بازی در سریال «میوه ممنوعه» و بازی در نقشی که تا پیش از این مخاطب از شما چنین شمایلی را در عکس سراغ نداشت, بالاخره رویدادها خوبی برای شما شد و بعد «نامه رسان سه بار در نمیزند»,
«کیفر», « نسخه خطی» و درحالآماده هم «شهرزاد»… که در هر کدام از آن ها نقشهاي متفاوتی را تجربه کردید, این که هردوی شما خاستگاه مشترک تئاتری دارید باعث میشود تعامل بهتری با هم داشته باشید یا اصولا رنگآمیزی نقشها در آثار فتحی بهگونهای هست که نقشها برجستهتر میشود؟
فکر می کنم آقای فتحی هم دوست دارند کارهای متفاوتی انجام بدهند تا این که کارهایی راکه پاسخ گرفته ادامه بدهند, مثلاً نگاه کنید بین آثار حسن فتحی, کار کمدی «اشکها و لبخندها» هم هست, طبعا بیشتر بازیگران هم در کارهایش متفاوت بودهاند.
گرچه این نکته درستی هست که معمولاً رنگآمیزی نقشها در آثار فتحی متفاوتتر هست, اما تصور میکنم دستکم در همین مشارکت جدید سریال «شهرزاد» رسیدن به نقش با خلاقیتهایي که از شما سراغ دارم, شخصیت سروان سریال را برجستهتر کرده هست… .
بههرحال احتمالاً همۀچیز در متن نباشد, اما توضیحات آقای فتحی تو را به سمتی هدایت میکند که بهعنوان بازیگر, شخصیت متفاوتی را به نمایش بگذاری. اگر قرار باشد من نقش همان سروانی را بازی کنم که طبق معمول مانند هر چیزی که تا به امروز دیدم بازی کنم, قطعا تکرار خواهد بود.
قبل از رفتن مقابل دوربین در توضیحات متن نکاتی درمورد این نقش نوشته شده بود, این که سروانی هست که گوشش کمی سنگین هست و نکات دیگری که کدهایی از این شخصیت میداد یا اساسا شخصیتی هست که از بچگی از آدمهاي اعیاننشین زخم خورده هست و یکسری خصوصیتها هم به نقش اضافه شد.
از سمت شما چه چیزهایی به نقش اضافه شد؟
معمولاً همۀ وقت} کوشش میکنم به اصطلاح نقش را از فیلتر ذهن خودم رد کنم. مثلاً فکر کردم اگر سروان آن دوران بودم و این رویدادها برای من میافتاد چه واکنشی نشان میدادم؟ زندگی را در بازیکردن خیلی سخت نمی گیرم. اما نکتهای که در رابطه با شخصیت من در سریال وجود دارد این هست که نقش من در فصل سوم پررنگتر می شود و فکر می کنم درمورد جزئیات نقش بتوان در فصل سوم مفصلتر صحبت کرد.
گرچه یکی از نکات قابلدقت این سریال هم حضور بازیگرانی هست که ریشه و پیشینهای در تئاتر دارند… .
بله, به نظرم بچههایي که ریشه تئاتری داشتند در حقیقت کارهای متفاوتتری انجام میدهند, اساسا ذات تئاتر این هست که دوست داری نقشهاي متفاوت را تجربه کنی.
معمولاً از دید مخاطب کارهای خودتان را نقد میکنید, فکر می کنید «شهرزاد» در این دو فصل سریال موفقی بود؟
آنقدر درگیر کار بودم که متأسفانه فصل دوم سریال را کامل ندیدم اما از واکنشهاي مردم نسبت به سریال می شود حس کرد که «شهرزاد» جزء سریالهاي موفقی هست که دیده شد, اما در مقام بازیگر اصولا عادت ندارم از کارهای خودم تعریف کنم.
ما فصل دوم سریال بر خلاف فصل اول واکنشهاي متفاوتتری داشت, برخی معتقدند قصه به اندازه فصل اول خوشگل نبود. گرچه حدس می کنم احتمالاً به علت تجربههاي ناموفقی که سریالهاي ما در فصلهاي متعدد دارد, باید کمی به انها حق داد که با بحبوحه و فرودهای قصه همراهی نکنند. نظر شما درمورد این موضوع چیست؟
من با شما موافقم, تصور میکنم کمی مردم عجولی هستیم و معمولاً صبر نمیکنیم. قطعا در فصل سوم سریال میبینید یکسری اتفاقاتی که در فصل دوم رخ داده, حتماً هدفی داشته هست. بنابراین کمی صبوری برای مشاهده چنین سریالهایي لازم هست. احتمالاً مردم دوست دارند همۀچیز در بحبوحه تمام شود.
در صورتی که در تمام جهان هم میبینیم مثلاً سریال «هوم لند» در فصل یک فوقالعاده هست و فصل دوم کمی افت می کند و بار دیگر فصل سوم بحبوحه میگیرد, یا سریال «٢٤» همین خصوصیت را دارد. اما قطعا اگر کمی صبوری به خرج دهیم می بینید که در فصل سوم رویدادها دیدنیتری خواهیم دید.
تابهحال تجربه حضور در شبکه نمایش خانگی را نداشتهاید, فکر میکنم با حضور در سریال «شهرزاد» و بازخوردهایی که گرفتید میتوانید ارزیابیای نسبت به این مدیوم داشته باشید, فکر میکنید توانسته جای خودش را میان مخاطبانش باز کند یا رقیب جدی برای تلویزیون باشد؟
اصولا تلویزیون افت کرده و باید این واقعیت را پذیرفت. متأسفانه شرایط مالی صداوسیما مفید نیست و نمی تواند بودجهها را تأمین کند و از بازیگران و کارگردانهایي که میتوانند اثرگذاری بهتری داشته باشند بهره گیری کند. در این شرایط طبعا شبکه نمایش خانگی شرایط دیگری دارد.
مردم برایش خرج می کنند و میتوانند هر زمانی که بخواهند سریال مورد نظرشان را ببینند و از این رو شرایط بهتری هست و حس می کنم جای خودش را بین مخاطبانش هم پیدا کرده هست.
با دقت به مشکلاتی که اشاره کردید رابطه شما با تلویزیون کمرنگتر شده؟
نه اگر کار مفید توصیه شود انجام می دهم, کاری که باب میلم باشد, کاری که متوجه شوم دیده می شود در میان پیشنهادهایی که داشتم ندیدم. اما قطعا از کار مفید پیشباز می کنم.
این که با همه مشغلههاي کاری معمولاً در سال جایی برای حضور در تئاتر پیدا میکنید و برایش وقت می گذارید قابل تأمل هست. این روزها «کوکوی کبوتران حرم» بار دیگر روی صحنه رفته هست و شما این بار به شکل دیگری حضور دارید و تنها صدای شما شنیده میشود, شخصیتهایي که پیش از این علیرضا نادری آن ها را بازی می کرد. از حضور در این نمایش و تجربه مشارکت با افسانه ماهیان صحبت میکنید؟
درمورد سئوال اول باید بگویم کوشش می کنم معمولاً سالی سه کار را در تئاتر داشته باشم. اما قطعا تئاتر سختیهاي خودش را دارد مانند هم اکنون که من همزمان با بازی در سریال «شهرزاد» و فیلم «سراسر شب» مشغول تمرین تئاتری هستم که ٢٠ آبان اجرایش شروع میشود. تئاتر قطعا نیاز به زمان بیشتری دارد و نیاز هست که هم بهلحاظ زمان و هم شرایط مالی تأمین باشی تا برایش زمان کافی بگذاری. اما با دقت به تمام این شرایط سالی یک کار را حتماً انجام می دهم.
در مورد نمایش «کوکوی کبوتران حرم» متأسفانه فرصت نشد اجرای جدید را ببینم, اما اجرای قبلی را دو, سه بار دیدم, چراکه معتقدم کارهای علیرضا نادری دانشگاه هست و باید دید و بهدلیل عرقی که به آقای نادری داشتم, دوستانی که در این نمایش حضور دارند و افسانه ماهیان که از همکاران قدیمی هستیم و تابهحال مشارکتهاي خوبی با هم داشتیم اینکار را پذیرفتم. «کوکوی کبوتران حرم» به نظرم
کار فوقالعادهای هست و همه ي باید این نمایش را ببینند, به معنی حقیقی مشاهده آثار علیرضا نادری یک آموزشگاه بازیگری و نمایشنامهنویسی هست یا یک ورکشاپ هست. از نظر من مهمترین خصوصیت آثار او این هست که هیچکدامشان تاریخ انقضا ندارند. مثلاً نگاه کنید به «پچپچههاي پشت خط نبرد» که سالها پیش استاد نادری آن را کارگردانی کرد و بعد گروه دیگری آمدند و چندین بار آن را اجرا کردند و هم چنان مردم از آن پیشباز می کنند
به نظر می رسد این روزها مردم از تئاتر بیشتر پیشباز می کنند… .
بله, به نظرم خیلی از تئاترها مدتهاست که از فیلمها بیشتر میفروشد, مانند کار آقای رحمانیان که فروش بسیار خوبی داشت و مردم هم از نمایشها پیشباز می کنند. احتمالا یکی از دلایش حضور نیروهای جوان و مستعد در تئاتر کشورمون هست که ایدههاي مفید و زیبا دارند و مردم هم متوجه شدند لذتی که از تئاتر میبرند احتمالاً از هیچ چیز دیگری نبرند و حقیقتا لذت تئاتر برای تماشاگر و بازیگر وصفنشدنی هست.
از تئاتر فاصله بگیریم, کمی به انتخابهاي سینمایی شما نگاه کنیم, گزینههایي که تنوع زیادی در آن دیده می شود و از گونههاي گوناگون سینمایی هست؛ مانند همین تجربه جدید و حضور در فیلم «سراسر شب» فرزاد موتمن که گویا تجربه متفاوتی برای شماست…
بله, انتخابها متفاوت هست. اگر از این گزینهها صحبت کنم باید بگویم که اساسا نام کارگردان خیلی برایم وسوسهکننده نیست. تجربه این را داشتم که با کارگردانهاي مطرح که نام هم داشتند کار کردم اما عملا نتیجه آنطور که فکر میکردم نشد. همین اکنون فیلمنامه از هر چیز دیگری بیشتر برایم اهمیت دارد.
گرچه گاهی شرایطی هم برای همۀ ما بازیگران پیش می آید کارهایی انجام میدهیم که دوست نداریم یا این که در کاری حضور داشتیم که فکر می کردیم نتیجه خوبی دارد اما این رخداد نیفتاده هست.
فکر میکنم تا حد زیادی فیلمنامه مفید و چینش درست بازیگر در تجربه اخیری که در «اکسیدان» داشتید خودش را نشان داد. بسیاری این فیلم را یکی از بازیهاي مفید شما در سینما توصیف کردند و زوج شما و جواد عزتی را یکی از رویدادها مثبت فیلم دانستند… .
«اکسیدان» تجربه جذابی بود و جزء کمدیهایي هست که قابل دفاع هست و پایش می ایستم. خوشبختانه برخی کارگردانها مانند حامد محمدی ریسک می کنند و نتیجه خوبی حاصل می شود. اگر کارگردانهاي ما اهل ریسککردن باشند زوجهاي بسیاری می توان تشکیل داد. من با سعید آقاخانی هم تجربه مشارکت داشتم
که زوج بودیم و به اصطلاح پاسخ داد. اما متأسفانه وقتی کاری میگیرد و تجربهای پاسخ می دهد بسیاری دنبال این میباشند که آن را تکرار کنند. تابهحال فیلمنامههایي به من توصیه شده که حالوهوای «اکسیدان» را دارند و صرفا به علت موفقیت این فیلم بسیاری به دنبال تکرارش میباشند. در صورتی که به نظرم این تکرار برای بازیگر جذابیتی ندارد.
بارها درمورد موفقیتهاي شما در تئاتر به نسبت سینما صحبت میکنند, این که چرا شمار زیادی از نقشهاي سینمایی شما آنطور که باید دیده نشد, این موضوع چقدر برای شما مهم هست؟
معتقدم جوایز در جشنوارهها بیشتر بر زمینه سلایق اهدا می شود, احتمالا همان سالهایي که در تئاتر پاداش می گرفتم اگر داوران افراد دیگری بودند, من آن پاداشها را نمیگرفتم. سینما هم به همین شکل هست. پاداش قطعا رخداد شیرینی هست, ما هنوز ذات بچگی را داریم و دوست داریم تشویق شویم.
چند باری که برای دریافت پاداش در جشنواره کاندیدا شدم میدانستم که پاداش نمی گیرم قطعا وقتی فضا را میسنجی می توانی ارزیابی داشته باشی و برای من هم همینطور بود. نمی گویم آنهایی که پاداش گرفتند به حق یا ناسزا بوده, بحث سلیقه هست که قطعا سلیقه داوران بازی من نبوده.
اما برخی بازیگران معتقدند که احتمالاً فرصتی که برای دیدهشدن در نقشی خاص نصیب بازیگر میشود, تکرار نشود, این دیدهنشدن ممکن هست کارنامه بازیگر را هم تغییر دهد… .
من بیشتر از این که پاداش نگرفتم, نگران این هستم که سنم بالا برود و نقشهایي راکه میتوانم بازی کنم, از دست بدهم. واقعا دوست دارم نقشهایي را بازی کنم که از تجربه انها لذت ببرم و طبعا با بالارفتن سن برخی نقشها را نمی توان بازی کرد و حسرت بازینکردن آن نقشها بیشتر اذیتم میکند تا جوایزی که میتوانستم بگیرم و نگرفتم. احتمالا هم هنوز نوبتم نرسیده مانند علی حاتمی که هیچوقت پاداشای نگرفت, اما علی حاتمی همه ي وقت علی حاتمی ماند.
تابهحال حسرت بازینکردن نقشی را داشتهاید؟
چیز خاصی نبوده که برایم حسرتبرانگیز باشد. حسرت من بیشتر از این بابت هست که چقدر فرصت نقشهایي راکه میتوانست نوشته شود و جای نقشهاي تکراری توصیه شود میخورم, تا این که ای کاش نقش کسی دیگر را بازی می کردم.
فکر می کنم هم اکنون جایی هستم که باید باشم. تلاشم را کردم, اگر جاییکه باید باشم هم نیستم, لابد قسمت این بوده. احتمالا باید در ٥٠ سالگی پاداش بگیرم. هم اکنون در سن ٤٣سالگی به این نتیجه رسیدم مهم نیست پاداش بگیرم یا نگیرم. بیشتر کوشش میکنم از هر پلانی که بازی میکنم لذت ببرم. اگر به قبل و آینده فکر کنم فقط زمان حالم را خراب میکنم.
فکر می کنم شمار کارهای کمدی که به شما توصیه می شود با کارهای جدی تقریباً برابری میکند, علاقهمندی خود شما کدامیک هست یا مردم معمولاً از شما چه انتظاری دارند؟
٥٠-٥٠ هست. مردم نظرات متفاوتی دارند. برخی می گویند چرا کمدی کار می کنی؟ چیزی راکه در میوه ممنوعه, زیر هشت, کیفر, نامه رسان سه بار در نمیزند, نفوذی و… ساختی؛ خراب می کنی و برخی دیگر کارهای کمدی من را دوست دارند.
به نظرم اگر کمدیهاي مفید ساخته شود رخداد خوبی هست, اما اگر فقط ساخته شود که مردم سینما بروند و پولی جمع شود مفید نیست. من هم دوست دارم چرخ سینما بچرخد, اما نه به هر قیمتی. برخی وقتها کمدیهایي که به من توصیه می شود کمدیهاي بدی هست و فکر میکنم باید ٣٠ سال پیش ساخته میشد. همین اکنون ذائقه مردم فرق کرده و به فیلمهاي روز جهان دسترسی دارند و سنجش می کنند.
باید از این رقابت عقب نمانیم و کوشش کنیم کمدیهاي بسازیم که حال مردم مفید شود. اما در مورد علاقهمندی خودم باید بگویم دوست دارم کار کمدی مفید انجام بدهم. چون وقتی میبینم حال مردم مفید هست, از کارم خوشنودترم.
بعد از «سراسر شب» مشغول کار دیگری خواهید بود؟
صحبتهایي شده که هنوز قطعی نیست. بههرحال سریال «شهرزاد» زمان زیادی از من میگیرد و اولویتم سریال «شهرزاد» هست.
بهانه صحبت سریال «شهرزاد» هست, نکتهای در رابطه با سریال باقی باقیمانده هست؟
این گروه چند سالی هست که برای مردم کار می کنند, بههرحال قطعا وظیفه هست, نمیگویم که مدام تشکر کنید, اما صحبتم این هست که زحمات گروه «شهرزاد» را با صبوری نگاه کنید.