چنانچه در روایت آمده كه حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست كرد: برخى از دادگریهاى خود را كه در ظاهر مشكل مى آید باو نشان دهد، خداوند باو فرمود كه: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در كمین بنشیند تا جریانى را مشاهده كند. موسى (ع) بدانجا رفت و دید: اسب سوارى در سر چشمه پیاده شد و پس از رفع احتیاج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش كرد كیسه پول خود را همراه ببرد.
پس از چندى كودكى آمد كیسه را برداشت و رفت سپس پیر مرد كورى از راه رسید و مى خواست وضو بگیرد كه دراین هنگام مرد سوار برگشت و چون كیسه پول خود را ندید پیر مرد نابینا را بسرقت پولش متهم ساخت، كشمكش بین این دو در گرفت تا اینكه بالاخره اسب سوار كور را كشت. خداوند به موسى وحى فرمود كه: اسب سوار مال پدر كودك را دزدیده بود، مال را بورثه پدر: (همان كودك) برگرداندیم و كور پدر اسب سوار را كشته بود كه اینك به كیفر خود رسید. این بود نمونه اى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر كوته بین ما درست نیست.