پارس ناز پورتال

شعر های کوتاه به مناسبت ولادت امام رضا (ع)

شعر های کوتاه به مناسبت ولادت امام رضا (ع)
 

به سمت پنجره فولاد … – رحمان نوازنی

 

 

قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت

نقاره می زنند … مریضی شفا گرفت

دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد

دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت

خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد

اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت

پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور

در هر رواق خلوت غار حرا گرفت

از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید

پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت

زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید

تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت

چشمی کنار این همه باور نشست و بعد

عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت

دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم

شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت

دارم به سمت پنجره فولاد می روم

جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت

رحمان نوازنی

 

 

 

 

 

نقاره می زند طوس-  سید حمیدرضا برقعی

 

 

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس

خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان

جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آنجا که خادمینش از روی زائرینش

گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمان ها در پیش گنبد او

رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس

رویای ناتمامم ساعات در حرم بود

باقی عمر اما افسوس بود و کابوس

وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا

زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس…

سید حمیدرضا برقعی

 

 

 

 

 

 

قطعه قطعه زمین پر از شور است

 

نغمه ها در ردیف ماهور است

 

دل مهدی فاطمه شاد و

 

آسمان صحن بارش نور است

 

باز روشن شده است چشم فلک

 

چشم بیمار قلب شب کور است

 

محض ناز قدوم سبز شما

 

دل هر شیعه باز مسرور است

 

روحم امشب درون صحن شماست

 

گرچه جسم من از حرم دور است

 

گوشه ای از حرم نشسته ولی

 

به گدایی عشق مامور است

 

السلام ای شهید زنده ی طوس

 

بپذیرم در این شبِ پا بوس

 

با دل عاشقان چه ها کردی

 

چه شفا خانه ای به پا کردی

 

از همان کودکی ، همان اوّل

 

درد ما را شما دوا کردی

 

تاج شاهی است بر سرم که مرا

 

سر بازار خود گدا کردی

 

خواهرت پیشتان سفارش کرد

 

که مرا سوی خود صدا کردی

 

دست خالی رسیدم آقا جان

 

بی وفا بودم و وفا کردی

 

هر کسی با دم حسین آمد

 

راهی اش سوی کربلا کردی

 

لطفتان بی حد است یا مولا

 

دست خالی ردم نکن آقا

 

خطبه هاتان ظهور زیبایی

 

نفحه هاتان شمیم رویایی

 

عاشقانت تمام مجنون و

 

زده بر طبل های رسوایی

 

در دل جنگ نرم بی دین ها

 

حسن تدبیرتان تماشایی

 

می دمد روح در تن اسلام

 

آن دم قدسی مسیحایی

 

یادتان می شود همیشه ی دل

 

مونس روزهای تنهایی

 

هشتمین آفتاب عالم تاب

 

هفتمین یادگار زهرایی

 

بی کران بی کرانی ای آقا

 

بی کران مثل آسمان خدا

 

هر چه داریم از شما داریم

 

از شما هدیه ی خدا داریم

 

برکتی دارد این نگاه شما

 

ما از این چشم ها چه ها داریم

 

ما در این صحن های مثل بهشت

 

دلی از  غصّه ها رها داریم

 

هر کجا پای می نهیم انگار

 

پشتمان دستی از دعا داریم

 

ما که از خاک کربلا دوریم

 

خوب شد مشهد الرّضا داریم

 

گر مدینه نشد ولی اینجا

 

گنبدی زرد و با صفا داریم

 

این حرم آسمان احسان است

 

مرکز انقلاب ایران است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ای سرم خاک پای زائر تو

وی به جانم بلای زائر تو

دل همسایگان مشهدی‌ات

گشته زائرسرای زائر تو

التماس دعای خسته‌دلان

در هوای دعای زائر تو

کاش بودی هزارها حاجت

تا بریزم به پای زائر تو

بنشینم کنار جادۀ طوس

بلکه گردم گدای زائر تو

از ثنای تو عاجزم، لطفی

که بگویم ثنای زائر تو

بیشتر از هزار حج باشد

روز محشر، جزای زائر تو

زائر توست ای تمام حسین

برتـر از زائـر امـام حسین

شاعر:مسلمی

 

 

 

 

 

تو ولی خدای منانی

تو به کل وجود سلطانی

تو کلام خدا به نطق کلیم

تو به درد مسیح درمانی

بس که آقا و مهربان استی

ضامن آهوی بیابانی

ما همه قطره‌ایم و تو دریا

ما همه تشنه و تو بارانی

به خدا ای چراغ ‌و چشم نبی

که تو چشم و چراغ ایرانی

هر دلی برتو یک خراسان است

گرچه خود در دل خراسانی

کس نداند غریب طوس تو را

که تو خود ضامن غریبانی

من به کویت پناه آوردم

عـوض گـل، گناه آوردم

شاعر:سراج

 

 

 

 

 

 

ای ملایک کبوتر حرمت

چشم آدم به گندم کرمت

نه خراسان فقط،که ملک خداست

عالمی زیر سایۀ علمت

تو مسیحای آل فاطمه‌ای

که مسیحا دمد ز فیض دمت

حرم قدس کبریا گردید

به خراسان رسید تا قدمت

قاتلت را نمی‌کنی نومید

به جوادت اگر دهد قسمت

همۀ زندگانی‌ام این است

که دهم جان به‌ گوشۀ حرمت

هم ملک زائر تو، هم انسان

هم عرب سائلند، هم عجمت

هر که یک بار بر تو آرد رو

تو سه نوبت کنی زیارت او

شاعر:مرتضی محمودی