پارس ناز پورتال

اس ام اس های عاشقانه و دوست دارم (15)

مجموعه : اس ام اس جدید
اس ام اس های عاشقانه و دوست دارم (15)


گفته بودند که گنج در ویرانه هاست
راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !
.
.
.
سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی
خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی . . .
.
.
.

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
 یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
.
.
.
کسی که احساسات ِ تو رو بازی می گیره و تنهات میذاره
چند قدم اونورتر زیر ِ پایِ کسی دیگه داره لِه می شه
شک نکن . . .
.
.
.
گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری ، با دیوار بلند خیالم چه می کنی . . . ؟
.
.
.
ما نه آنیم که در بازی تکراری چرخ و فلک / هرکه از دیده مان رفت زخاطر ببریم !
یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت بخواب/ دل بعشق دگری داده ز آنجا ببریم
وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود / خاک پای قدمت را به دو دنیا ندهیم . . .
.
.
.
مانند همیشه چشم هایم به در است
بر سفره ی ما جگر نه ، خون جگر است
ته مانده ی سفره ی شما را آورد
آری ، پدرم مورچه ی کارگر است !
.
.
.
درون دلی که پیدا نیست / پر از زندان و زندانیست
تو را محکوم دل کردم / نمیدانم دلیلش چیست
سبب شاید همین باشد / بدون تو نباید زیست
.
.
.
تنهایی ات را از تو گرفتم ، در خنده هایم شریکت کردم
نگفته بودی بازرگان عشقی ، من از کجا می دانستم سود من تنهاییست . . .

.
.
.
اس ام اس عاشقانه
سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست
 قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست
 دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست
گفتم سلامی عرض کنم نگی فلانی بی وفاست . . .
.
.
.
خدایا خیلیا دلمو شکستن
شب بیا با هم بریم سراغشون
من نشونت میدم تو ببخششون!
.
.
.
طالع بخت مرا هیچکسی یار نبود / پشت من را بخدا ذره ای دیوار نبود
 همه از پشت زدند بر کمرم خنجر را / جاده شانس من از کودکی هموار نبود . . .
.
.
.
(پیامک عاشقانه)
میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !
.
.
.
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو
گرچه درویشان تهی دستند ولی/ ساده بودن های باران مال تو
.
.
.
دعا کردم تو تنها مال من شی / تو تعبیر قشنگ فال من شی
دعا کردم بدونی چشم به راتم / هنوز دلبسته بغض صداتم
 اگه بازم دلت با دیگرونه / چشات دنبال از ما بهترونه
بزار با یاد تو دلخوش بمونم/ فقط دلتنگیات با من بمونه . . .
.
.
.
جملات زیبای عاشقانه
هنوز برایت می نویسم
درست شبیه پسرکی نابینا که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد . . .
.
.
.
ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت
ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت . . .
.
.
.
بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی
از تمام دار دنیا دوست دارم صمیمی
گاه و بیگاه یادی از ما میکند
با مرامش شرمسارم میکند . . .
.
.
.
چشم بر هم ننهاده گردش دوران گذشت
بهر یک کَس سخت و بهر دیگری آسان گذشت
روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی
یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت . . .
.
.
.
اشعار عاشقانه
من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم
گر نیایی به خدا بی تو میمیرم چه کنم
 در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم
که به عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم  . . .
.
.
.
با همه چشم انتظاری ، با پیامت دل خوشم
ای قرار بیقراری ساحل آرامشم
گاه گاهی پر بزن در خلوت تنهاییم
تا ببینی در فراقت من چه رنجی میکشم . . .
.
.
.
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم
هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم
 هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره
هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .
.
.
.
sms عاشقانه
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی / چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی / چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی . . .
.
.
.
جداموندن از کسی که دوستش داری فرقی بامردن نداره
 پس عمری که بی تو میگذرد مرگی است به نام زندگی . . .
.
.
.
آرزویم این است که بهاری بشود روز و شبت
که ببارد به تمام رخ تو بارش شادی و شعف
و من از دور ببینم که پر از لبخند است چشم و دنیا و دلت . . .
.
.
.
جدیدترین اس ام اس های عاشقانه
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
 عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند
اندکی هم پکرند و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند!
.
.
.
ارادتمند کسانی هستیم که تو خاطرمون ابدی هستند
و تو خاطرشون عددی نیستیم
.
.
.
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد /  اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد
.
.
.
گمم نکن …
 در گوشه ای از حافظه ات آرام مینشینم ، فقط بگذار بمانم . . .
.
.
.
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .
.
.
.
کی من خلاص میشوم از انتظار تو ؟ /  کی میرسد بمقصد دل این قطار تو ؟
خواهد رسید فصل بهاری که میشود /  آرام تکیه کرد و رها شد کنار تو . . .
.
.
.
گرچه آلوده دنیای غریبم اما / سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم
 دل من عاطفه را میفهمد ، من به خود میبالم / با کسی سبزتر از عشق ارادت دارم . . .
.
.
.
در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست
 چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .
.
.
.
یار باوفایم ؛ در روزهای با تو بودن بی تو بودن را نفرین میکنم
و در روزهای بی تو بودن ، با تو بودن را آرزو میکنم . . .
.
.
.
خیال تو همه جا با من است اما ، دلم گرمای بودنت را می خواهد نه سردی خیالت را !
.
.
.
دستانم تشنه دستان توست ، شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم
با تو میمانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم
زیرا میدانم بیش از امروز دوستت خواهم داشت
.
.
.
ناسپاس از عشق پاکت نیستم
من که عمری با خیالت زیستم
 دوستت دارم به جان تو قسم
روی حرفم تا ابد می ایستم!

.


.

.

دیوانه نیستم !

فقط ، فقط طوری “خاص” که دیگران نمیتوانند ، تو را “دوست” دارم

.

.

.

چه باشه چه نباشه ، محبت سر جاشه / چه داری چه نداری ، تو عزیز روزگاری . . .

.

.

.

برای پیش تو بودن “بلیط” لازم نیست

مرور قصه ی دل کافی ست . . .

.

.

.

درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !

چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .

.

.

.

خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم تا از بی تو بودن صدایشان در نیاید  !

.

.

.

خدایا این “قسمت” رو کجا فرستادی که هر وقت نوبت من میشه ، میگن “نیست” ؟

.

.

.

نمیپرسی تو حالی از دل غمگین و بیمارم / ولی من هر کجا باشم ، خیالت را به سر دارم .

.

.

.

از لحظه ای که چشم باز میکنم

کار شروع میشود

نظارت و برسی کیفیت تک تک اعضای بدن

قلب … چشم … گوش …

مبادا ذره ای

از عاشق تو بودن منحرف شده باشند . . . !

.

.

.

همه دردم این بود

عشقش بودم وقتایی که عشقش نبود . . . !

.

.

.

سهم “من” از “تو” عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست

 همان دلتنگی بی پایانی ست که روزها دیوانه ام می کند !

.

.

.

نزدیکی در فاصله نیست ، در اندیشه است و تو اکنون مهمان اندیشه ی منی . . .

.

.

.

یوسف و زلیخا را بی خیال !

من

در آغوش  همین پیراهن  یادگاری

هزار سال جوان تر میشوم . . . !

.

.

.

 پنداشتی که چون ز تو بگسستم /  دیگر مرا خیال تو در سر نیست

اما چه گویمت که جز این آتش /  بر جان من شراره ی دیگر نیست . . .

.

.

.

برایت مینویسم دوستت دارم

میدانم که نمیدانی

ولی میدانم که میخوانی آرزویم این است که نخوانده بدانی . . .

.

.

.

با توام بی حضور تو ، بی منی با حضور من

می بینی تا کجا وفادار ماندم تا دل نازک پروانه نشکند ؟

همه ی سهم من از خود دلی بود که به تو دادم . . .

.

.

.

نشسته ام ، کجا ؟ کنار همان چاهی که تو برایم کندی

عمق نامردی ات را اندازه می گیرم !

.

.

.

ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت

و تو حتی نمیگویی

جـــــــــانم . . .

.

.

.

با تو زیر بارانم ، چتر برای چه ؟ خیال که خیس نمی شود !

.

.

.

پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت

و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم . . .

.

.

.

دوستی ها کمرنگ ، بی کسی ها پیداست / راست گفتی سهراب ، آدم اینجا تنهاست . . .

.

.

.

چه رسم تلخی ست

تو ، بی خبر از من و تمام من ، درگیر تو !

.

.

.

دیشب که باران آمد … میخواستم سراغت را بگیرم …

اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ، باز زیر چتر دیگرانی . . .

.

.

.

دیکتاتور

تویی و آغوشت !

که هر بار

مرا تسلیم می کند . . . !

.

.

.

روی کفنم بنویسید

موریانه ها

زهرمارتان

این تن که می خورید

حسرت شیرین بود

که خاک به آغوش کشید !

.

.

.

مستانه هایم شروع می شود

آن گاه که گیسوهایت را در شراب، جلا می دهی

.

.

.

آنقدر میوه های سمپاشی شده به خوردمان دادند

که این روزها

با حرف هایمان هم ، آدم می کشیم . . .

.

.

.

تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام بس کـــــــه تـــــــو نیـــــــامدی

و من بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم . . . !

.

.

.

باد آورده را باد می برد

اما

تو که با پای خودت آمده بودی . . .

.

.

.

ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم

غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم  . . .

.

.

.

بی هیچ صدائی می آیند

زمانی که نمی دانی

در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و…

بی هیج نشانی از دلت می گریزند

تا تمام چیزی که به یاد می آوری

حسرتی باشد به درازای زندگی

چه قدر بی رحمند رویاهـا . . .

.

.

.

خنده ام میگیرد

وقتی پس از مدت ها بی خبری

بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری

میگویی : دلم برایت تنگ است

یا مرا به بازی گرفته ای

یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی

دلتنگی ارزانی خودت . . .

.

.

.

خدا ما رو برای هم نمی ‏خواست / فقط می ‏خواست همو فهمیده باشیم

بدونیم نیمه ما ، مال ما نیست / فقط خواست نیمه ‏مون و دیده باشیم

تموم لحظه‏ های این تب تلخ / خدا از حسرت ما با خبر بود

خودش ما رو برای هم نمی ‏خواست / خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود  . . .

.

.

.

دلم می خواهد نامت را صدا کنم

یک طور دیگر

جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد

یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم

دلم می خواهد نامت را صدا کنم

یک طور که دلت قرص شود که من هستم

یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی