شعرهای زیبا و خواندنی از هیوا مسیح شاعر پرطرفدار و سرشناس ایرانی که در سرودن عاشقانه ها بسیار هنرمند و احساسی هست. هیوا مسیح متولد سال 1344 سراینده شعر سپید هست و اضافه بر عرصه شعر در اساسهاي نویسندگی، روزنامهنگاری، نقد سینما، عکاسی، تئاتر، مجسمهسازی و نقاشی نیز فعالیت دارد.
او با انتشار کتاب «من از دنیای بی طفل میترسم» شیوه ادبی جدیدی راکه آمیزهاي از شعر و نثر ادبی بود معرفی کرد. هیوا مسیح شاعری هست که با آمیختن شعر و نثر شیوه ادبی جدیدی را در ادبیات پارسی پایهگذاری کرد.
آینه ي روبروی من از یاد نمیرود
کجای باید از تماشا برخیزم
و سایه ي دورترین درخت دنیا را
به تهی منزل هاي تا دوردست آسمان
بیاورم ؟
کجا باید از تماشا برخیزم ؟
چه قدر درخت ، در همۀ وقت} ي ایندشت ها تنهاست
چه قدر راه ، مرا تا اهالی پراکنده برد
تقصیر جاده هاست
که اهالی پراکنده دورند
تقصیر چشمه هاست
که اهالی پراکنده دور می میرند
اهالی آن سوی نمیدانم کی باران ریز
اهالی این سوی نمیدانم کی آفتاب در
مردمانی که چه قدر سکوت کردند و آن ها فقط سکوت کردند
اکنون به زیارت تنهاترین درخت دنیا میروم
من به شیوه پدر
با گام هاي مقدس به راه افتادم
و اکنون چه قدر نزدیک زیارتم
و اکنون چه قدربه سایه ي تنهاترین درخت شهید می عرف
که سکوت
مادران زمین را تاب آورده هست
من به سکوت تمام مادرانی میروم
که جاده هاي بی آمدن
تا چشم هاي خیسشان رفته هست
من پسر تمام مادران زمینم
که در تکرار راه
دورترین جاده ها را بیدار میکنم
و حالای چشم انتظاری مادران نقاب و باد در پیراهن
کنار لمس جنوبی ترین
لیموی تر
برای تمام آن سالها سکوت
حرف جاده هاي نرفته را آورده ام
و اکنون چه قدر دلم پر از گرفتن هست
برای تمام سکوت مادران
که پشت پرچین روسری هاي پرگره مردند
چه قدر دلم پر هست
آینه ي روبروی من از یاد میرود ؟
دارم چه قدر افشا میشوم
سکوت مادران
زمین
تقصیر نرفتن و تکرار آینه اي هست
که روبروی من
آینه پر از حرف جاده هاي نرفته
آینه پر از تماشای دنیا هست
اکنون که به شیوه پدر
به راه آفتاب در آمدم
تقصیر آینه هاست
که اهالی پراکنده دور می میرند
هیوا مسیح