پارس ناز پورتال

برداشت متفاوت زنان و مردان از تنهایی

برداشت متفاوت زنان و مردان از تنهایی

برداشت متفاوت زنان و مردان از تنهایی 

هر انسانی در طول عمر خود ممکن است با اوقات تنهایی روبرو شود که طبق تحقیقات علمی مردان و زنان بطور متفاوتی با این مشکل کنار می آیند. تفاوت های زنانه و مردانه در همه ی ابعاد روحی این دو جنس قابل بررسی است. تنهایی به عنوان یک مسئله دارای عوارض متفاوت و راهکارهای نامشابهی برای زنان و مردان است. برای دانستن این تفاوت ها با ما باشید.

 

وقتی اوضاع برای زن ها خوب پیش نمی رود, افسردگی آرام آرام در زندگی شان خانه میکند, اما مردها در زمان هجوم احساسات ناخوشایند, اغلب به خشم پناه می برند. ساختار مغز خانم ها و آقایان تفاوت هایی با هم دارد. تفاوت هایی که در مواجهه انها با اتفاقات موجب میشود

 

که هر کدام از این دو جنس رفتار و واکنش های متفاوتی نسبت به یک موضوع مشترک از خود نشان بدهند اما احتمالا برای تان جالب باشد که بدانید این دو جنس, با یک دنیا تفاوتی که دارند, چطور با تنهایی روبرو می شوند و کدام شان بهتر با این احساس ناخوشایند مبارزه میکنند.

 

کدام یک تنهاترند؟

تحقیقات انجام شده نشان میدهند زن ها در هر سن و با هر سبک زندگی, اکثر از مردها احساس تنهایی میکنند؛ اما جای تعجب دارد که این نتیجه در مورد مجردها صادق نیست. در حالی‌که زن های متاهل اکثر از مردهای متاهل از هجوم احساس تنهایی شکایت میکنند, مردهای مجرد اکثر از زن های مجرد با این احساس دست و پنجه نرم میکنند.

 

این که چرا زن های مجرد کمتر از مردهای مجرد با احساس تنهایی درگیرند و چرا خانم های متاهل اکثر احساس تنهایی میکنند, در بررسی های پژوهشگران مشخص نشده است؛ اما با توجه به عادات اجتماعی خانم ها و آقایان تا حدودی میتوان علت این تفاوت ها را گمان زد. واقعیت این است

 

که زن ها اجتماعی تر از مردها هستند و به دوستان نزدیک و صمیمی شان اکثر از روابط عاشقانه اهمیت میدهند؛ به همین علت وقتی خانم ها همسری ندارند, به علت دایره رابطه قوی دوستانه و فامیلی که برای خود ساخته اند, کمتر احساس تنهایی میکنند.

 

خانم ها به این روابط اجتماعی صمیمانه اهمیت بیشتری میدهند. وقتی به هر دلیلی از این شبکه حمایتی فاصله میگیرند, اکثر از مردها احساس تنهایی میکنند. با توجه به این که اغلب زن ها بعد از ازدواج تا اندازه ای از دوستان صمیمی شان فاصله میگیرند و درگیر مناسبت های خاص زندگی مشترک می‌شوند, اکثر از زمان تجردشان احساس تنهایی میکنند. این ضربه های تنهایی در زنان اکثر عوارض خود را نشان میدهد.

 

تئوری تنهایی

تنهایی تجربه بلااستثنای تمام انسان ها بوده و از جنبه علمی همه ی وقت مورد کنکاش و بررسی محققان علوم مختلف بوده است.کنت کرامر و جوان باری از دانشگاه ساسکاچون کانادا در سال 1999 تحقیقی بر روی هفت مورد از متداول ترین مقیاس های تنهایی انجام دادند. انها دریافتند که با چهار فاکتور در رابطه هستند: انزوای اجتماعی, انزوای احساسی, تاثیر منفی یا عواطف و انزوای خانوادگی.

 

ریچارد بوت استاد روانشناسی و متخصص روان درمانی میگوید:» به تعداد افرادی که درباره تنهایی تحقیق کرده اند, تئوری در این زمینه وجود دارد. اکثر انها بر این باورند که تنهایی ابعاد مختلفی دارد که شامل: کمبود مهارت های اجتماعی, مشکلات موقعیتی – برای همانند انزوای جغرافیایی یا اجتماعی – داشتن انتظارات غیر واقعی از خود و دیگران,

 

سابقه وابستگی ناکارآمد, مثل مشکل در ایجاد اعتماد و محبت در ابتدای تشکیل خانواده, برخی سبک های فکری در مورد دنیا و حل مشکلات, باورها خاص درباره علل اتفاقات و سایر رفتارهای مردم میشود اما تجربه شخصی از تنهایی در قلب موضوع است و گاهی اوقات آن قدر شدید است که افراد تنها به هیچ چیز دیگری نمیتوانند فکر کنند.

 

کدام شان با تنهایی بهتر کنار می آیند؟

شواهدی در مورد این که کدام جنس از پس مبارزه با احساس تنهایی و مهار کردنش بهتر بر می آید وجود ندارد و میتوان گفت که هر یک از دو جنس, به شکل متفاوتی سعی میکنند با این احساس کنار بیایند. وقتی سروکله احساس تنهایی پیدا میشود, مردها به گروه های دوستی پناه میبرند

 

و خودشان را در جمع های شلوغی از دوستان و آشنایان گم می کنند؛ در حالی‌که زن ها برای پیدا کردن رابطه ای صمیمانه به هر دری می‌زنند و به جای این که سراغ جمع های شلوغ دوستانه بروند و به خوش گذرانی جمعی فکر کنند, روابطی را که عنصر صمیمیت در آن پررنگ تر از خوش گذرانی است, جستجو می کنند.

 

وقتی مردها به عنوان عضوی از جمع های شلوغ به رسمیت شناخته می شوند و به این جمع ها دعوت می شوند, کمتر احساس تنهایی میکنند؛ در حالی‌که دورهمی های دسته جمعی نمیتواند چیزی از تنهایی خانم ها کم کند.به عبارت دیگر, کمیت آدم هایی که اطراف مردها جمع می شوند میتواند تنهایی شان را از انها بگیرد

 

در حالی که زن ها به کیفیت روابط, اکثر از کمیت انها اهمیت میدهند. معیار مردها برای تنها بودن یا نبودن, حضورشان در گروه های بزرگ دوستی است اما زن ها اگر دوست صمیمی نداشته باشند, خود را تنها ارزیابی میکنند.

 

یک پیشنهاد

احتمالا این پیشنهاد برای تان عجیب به نظر برسد, اما واقعیت این است که کم خوابی شما هم میتواند باعث تنهاتر شدن تان شود. زمانی که به علت کم خواب بودن, گیج, خسته و بی حوصله به نظر می رسید, نه خودتان انرژی پیوند خوردن با دیگران را دارید و نه آنها انگیزه ای برای روبرو شدن با شما دارند.

 

شمایی که اکثر وقت ها دمغ هستید, می توانید انگیزه آدم های اطراف تان را برای ساختن لحظات خوش مشترک,از بین ببرید و به علت روی فرم نبودن تان, هر روز تنها تر شوید.

 

مغزتان کور میشود

تنهایی اکثر از آن که یک واقعیت بیرونی باشد, احساسی است که در درون ما ریشه می دواند و چشم های مان را به روی پتانسیل های ارتباطی اطراف مان می بندد. طلاق, مرگ عزیزان و تغییر محل زندگی, از شایع ترین رخدادهای بیرونی هستند که احساس تنهایی را به آدم‌ها هدیه میدهند اما این اتفاق ها بدون

 

کمک فردی که در معرضش قرار می گیرد, نمی توانند تنهایی مزمن را ایجاد کنند و فرد را در تنهایی اش غرق کنند. تحقیق ها نشان میدهند وقتی فردی به تنهایی مزمن مبتلا می شود, کمتر رویدادهای مثبتی را که اطرافش اتفاق می افتد, می‌بیند و مغزی که این تنهایی را در خود پرورش میدهد, در برابر دیدن تصویر های و رویدادهای مثبت استقامت نشان میدهد.

 

گروهی دیگر از پژوهشگران دریافته اند که احساس تنهایی باعث می شود که آدم‌ها, دنیای اطراف شان را تهدیدآمیزتر ببینند و انگار با یک ذره بین خیالی به دنبال پیدا کردن نشانه های منفی که این تصور را تایید میکند, می گردند. وقتی فردی گرفتار احساس تنهایی میشود, راحت تر به خودش دروغ میگوید و برای تایید تنها بودنش, واقعیت را وارونه جلوه میدهد.

 

تنهایی را ضربه فنی کنید

اگر کمی دیر بجنبید تا احساسی که در یک لحظه و با یک بهانه کوچک سراغ تان آمده در وجودتان خانه کند و از پس معرفی شما به عنوان تنهاترین آدم روی زمین بربیاید احتمالا تنهایی شما تا اندازه ای یک واقعیت بیرونی باشد که اشتباهات خودتان آن را ایجاد کرده و بعد هم مغزتان به آن پر و بال داده

برداشت متفاوت زنان و مردان از تنهایی

و هر روز اکثر شما را در این احساس که از واقعیت کوچکی سرچشمه گرفته, غرق کرده؛ اما چه تنهایی شما واقعی باشد و چه خیالی, احتمالا با رعایت این نکات بتوانید هر روز کمرنگ ترش کنید و امیدوار باشید که یکی از این روزها, برای همه ی وقت از زندگی تان بیرون برود.

 

آدم ربا شوید

ممکن است تا اندازه ای احساس تنهایی شما از واقعیت های بیرونی ناشی شده باشد و به عبارت دیگر, شما واقعا در محیط زندگی تان تنها باشید اما واقعی بودن تنهایی تان به این معنا نیست که باید یک عمر با آن زندگی کنید. شما میتوانید با کمی دقیق شدن روی نیازهای ارتباطی آدم های اطراف تان, انها را به سمت خود جلب کنید و پایگاه های عاطفی را که شما را از تنهایی نجات میدهند, آرام آرام بسازید.

 

برای همانند, میتوانید به دوستی که تنهاست پیشنهاد دهید هر هفته چند ساعت فرزندش را به خانه شما بیاورد و به کارهای عقب مانده اش برسد. میتوانید در یک کلاس با آدم هایی که علایق شان با شما همانند است ثبت نام کنید, میتوانید موقعیت خانه تان را عوض کنید و به دوستان یا اقوام تان نزدیک تر شوید, یا مهمانی های دوستانه و خانوادگی برپا کنید. این اتفاق ها می تواند شما را به دنیای پر جنب و جوش اجتماع و آدمها بازگرداند.

 

از لاک تان بیرون بیایید

به علت شلوغ بودن سرتان, پشت میز کار غذا نخورید و از فرصت نیم ساعته ای که برای نشستن کنار همکاران تان در وقت ناهار دارید, استفاده کنید. به جای تنها سفر رفتن, با تورهای مسافرتی به گردش بروید و به جای ثبت نام در باشگاه بدنسازی, سراغ یک ورزش گروهی بروید. کافی است تغییرات کوچکی در این زندگی ایجاد کنید تا تنهایی تان هر روز کمرنگ تر شود. باور کنید بازگشت به همین راحتی است.

 

دیوارها را بردارید

تنهایی میتواند شما را به دور باطلی وارد کند و با پیامدهایی که در رفتارتان ایجاد میکند, به تشدید این اوضاع آزار دهنده کمک کند. آدم های تنها, تحریک پذیرتر, منفی باف تر و بهانه گیرتر از دیگران هستند. از آنجا که این آدم‌ها از روابط اجتماعی که به اصلاح رفتارهای اشتباه شان کمک میکند, محروم هستند,

 

زبان آدم های دور و برشان را خوب نمی فهمند و همه ی وقت} ایرادگیر و منتقد جلوه میکنند؛ به عبارت دیگر, تنهایی میتواند شما را به فردی غیرقابل تحمل که حضورش در جمع با آوردن انرژی های منفی همراه است, تبدیل کند.

 

قطعه گم شده را پیدا کنید

وقتی خلأ داشتن دوست های صمیمی یا همسری را که شریک روزهای خوب و بدتان باشد, حس می کنید یا این که از خانواده و آدم های دوست داشتنی زندگی تان به هر علت فاصله می‌گیرید, احساس تنهایی خودش را به زندگی شما تحمیل میکند؛ اما با تمام این اوصاف, وقتی یک دنیا احساس منفی در وجود شما سرگردان شده, ممکن است ندانید که کدام یک از این دلایل شما را به دام تنهایی انداخته است.

 

برای بیرون آمدن از لاک تنهایی, بهترین کار, ارزیابی اوضاع تان است. شما باید قطعه گم شده زندگی تان را پیدا کنید و بفهمید که دقیقا چرا به این احساس دچار شده اید. هیچ کس به اندازه خود شما نمیتواند برای خارج کردن تان از این اوضاع قدم بردارد و شما هم بدون ارزیابی دقیق وضعیتی که در آن قرار دارید و زیر ذره بین گذاشتن احساسات تان, نمی‌توانید با تنهایی مبارزه کنید.