پارس ناز پورتال

شعرهای ناب تبریک عید سعید قربان

شعرهای ناب تبریک عید سعید قربان

شعرهای ناب تبریک عید سعید قربان 

برترین و زیباترین اشعار ناب عید سعید قربان را برایتان حاضر نموده ایم که میتوانید در ادامه بخوانید و از آنها برای ارسال به اطرافیان بهره گیری نمایید.

 

طلوع عید بزرگ و مبارک اضحی
فروغ همبستگی و توحید داده بر دلها

 

ز خاک پاک منا سرکشد به دامن عرش
نوای زمزمه گرم عاشقان خدا

 

در آن زمین مقدّس زدند حلقه عشق
به اشک و ناله و افغان و شور و شوق و نیایش

 

رسد به بحبوحه سماوات, نغمه لبیک
ز کوه و سنگ و شن و خاک و ریگ آن صحرا

 

زدند خیمه در آن سرزمین که هر گامش
ز اشک دیده پیغمبری گرفته صفا

 

محمد و علّي و فاطمه, حسین و حسن
نهاده اند رخ بندگی به خاک, آنجا

 

صدای گرم مناجات حضرت مهدی
طنین فکنده در آن سرزمین, به موج فضا

 

خوشا به حال دل محرمی که در آن جمع
جمال گمشده خویش را کند پیدا

 

خوشا به حال دل آنکه بشنود جواب
از آن دهان مقدس چو گفت یا مولا

 

خوشا به ناله و فریاد و سینه سوخته‌اي
که با دعای امام زمان رود بالا

 

روند جانب مسلخ کنند قربانی
نه گوسفند بگو گرگ نفس و دیو هوا

 

مجدد زنده شود خاطرات آن پدری
که زیر تیغ, پسر را نشانده بهر فدا

 

کشیده کارد به حلق پسر که در ره دوست
کند سر از بدن نوجوان خویش جدا

 

کشیده تیغ ولی آن حلق بریده نشد
که بُد نهفته در آن سرّ قادر دانا

 

به خشم آمد و گفتا به کارد کز چه سبب؟
نمی بُری گلوی نازک ذبیح مرا

 

به سنگ خورد لب تیغ تیز و سنگ شکافت
که ناگه از لبه تیغ شد بلند ندا

 

که اي خلیل تو گویی بِبُر چسان ببُرم
که نهی می کُندم ذات قادر یکتا

 

در این مکالمه ناگاه گوسفند به دوش
رسید پیک خدا نزد حضرتش ز سما

 

که اي خلیل خدا حبذا, قبول, قبول
زهی زهی به چنین رفاقت و صدق و صفا

 

به جای ذبح پس, گوسفند کند قربان
که هدیه تو پذیرفته شد به درگه ما

 

بُرید سر ز تن گوسفند و گفت دریغ
نریخت خون ذبیحم به خاک دوست چرا؟
شعرهای ناب تبریک عید سعید قربان

عید قربان هست اي یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید

 

تا نیفتاده هست جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید

 

سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید

 

بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن
حلۀ احرام از انوار ربانی کنید

 

در مسیر وجه ربّک پای جان بگذاشته
گام اول در هوالهو خویش را فانی کنید

 

پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت
صحبت با ذات پاک حی سبحانی کنید

 

از سر من, موی بتراشید و محو هو شوید
تا همه ي لبریز از نور جمال او شوید

 

شستشو کن روح را در چشمه عین الیقین
حلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین

 

پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا
تا شوی سر تا قدم آیینه حق الیقین

 

گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ
تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین

 

تیغ از الماس در دست پدر برنده تر
اي عجب نازک تر از گل آن گلوی نازنین

 

نه حلق بشکافت نه آن کارد حنجر را برید
هم پسر گردید محزون هم پدر شد عصبانی

 

پای تا سر شعله شد فریاد زد کای تیغ تیز
از چه کندی می‌کنی در فرمایش رب العالمین

 

تیغ گفتا کای سراپا گشته از پرطرفدار پر
تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبر

 

ناگهان آمد ندا از سوی رب جلیل

مرحبا اي عزم تو اخلاص و صدقت را علت

 

تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو
فدیه آورده هست بر فرزند پاکت جبرییل

 

ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را
تو خلیلی تو خلیلی تو خلیلی تو خلیل

 

ما تو را در بوته اخلاص کردیم آزمون
ما تو را دادیم تا صبح جزا اجر جزیل

 

هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید
هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل

 

کشتن فرزند با دست پدر سخت هست سخت

چون جمال دوست دیدی این بلا آمد جمیل

 

تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود
بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود

 

اي خلیل الله اسماعیل تو از آن ماست
تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست

 

غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو
مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست

 

فرق ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح
این سرش بر سینه تو, او سرش بر نیزه هاست

 

حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری
حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست

 

جسم اسماعیل تو چون روح در آغوش تو
جسد زخمی او از زهر اسبان توتیاست

 

ذبح تو سیراب بود و مانند گل شاداب بود
ذبح زهراعلیها درود با لب عطشان سرش از تن جداست

 

اي خلیل ما بود تا سیل اشکت در دو عین
آب شو چون شمع سوزان گریه کن بهر حسین

 

کیستی تو مروه و کوشش و صفایی یا حسین
بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی یا حسین

 

تو طوافی تو مطافی تو نمازی تو نیایش
تو ذبیحی تو ذبیحاً بالقفایی یا حسین

 

آب زمزم تشنه لعل لب خشکیده ات
تو هزاران خضر را آب بقایی یا حسین

 

خون تو جاری هست در رگ هاي احکام خدا
بلکه خود خون خدا, خون خدایی یا حسین

 

تو حسینی تو حسین کل خلق عالمی
تو شهیدی تو شهید کربلایی یا حسین

 

تو تمام مصحفی, آیات زخم پیکرت
تو کتاب انبیا و اولیایی یا حسین

 

آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه اي
نخل “میثم” از کتاب زخم هایت آیه اي
استاد حاج غلامرضا سازگار

 

عید قربان البته آیین خلیل آزر هست
ملت اسلام را امروز زیب و زیور هست

 

حبّذا عیدى كه سرخ از خون قربانى او
گونه اسلام و روى ملت پیغمبر هست

 

حبّذا روزى كه ابراهیم را در كوى دوست
ذبح اسماعیل از یك گوسفند راحت‎تر هست

 

حاجیان از جان چنان بوسند آن سنگ سیاه
منزل حق را كه گویى خال روى دلبر هست

 

سالى ار یك حج بود مر حاجیان را در حجاز
در خراسان خلق را هر روزه حجّ اكبر هست

 

منزل حق را اگر خواهى بپو راه حجاز
ور بخواهى صاحب آن منزل در این كشور هست

 

اندرین عیدى كه ملت را همۀ فرّ و بها
از نو آیین سنّت پاك خلیل آزر هست

 

سعى تو مشكور باد و حجّ تو مبرور باد
در حریمى كز شرافت كعبه را تاج سر هست
آقای صبوری