پارس ناز پورتال

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

مجموعه : مذهبی
اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید 

در روز عاشورا همه برای حسین و یارانش می گریند و عزاداری می کنند,دنیا تا باشد عاشورا و قیام حسین هم هر سال زنده می شود. ساوجبلاغ – تکیه بالامحله روستای بَرغان میزبان عزاداران حسینی است تعزیه خوانی سال های زیادی است که در این روستا اجرا می شود اینجا اشقیاخوانان نیز برای امام حسینی (ع) عزادارند.

 

 پیرمرد با قدی خمیده در حالی که سر تا پا مشکی پوشیده در حال آب دادن به کسانی است که شاید مسیری دور را پیموده تا خود را به حسینیه اعظم بَرغان برسانند حسینیه ای که محلی‌ها به آن «تکیه بالامحله» می گویند و یکی از تکیه های مشهور ایران لقب گرفته است.

 

پیرمرد کیسه ای پر از لیوان های یک بار مصرف دور کمر خود بسته در دستش تُنگ آبی بزرگ است به آرامی در حسینه قدم می زند و با محبت به میهمانان آب تعارف می کند.حاج آقا رمضانعلی واحدی سقای حسینیه اعظم روستای بَرغان ، ۸۰ سال سن دارد و بیش از ۵۰ سال می شود که سقای این حسینیه است.

 

تعریف از حال و هوای حسینیه با اشک های پیرمرد همراه می شود همانطور که اشک می ریزد از حاجت روا شدن بسیاری از مردم می گوید حاج آقا رمضانعلی خاطرات خوبی از حسینیه اعظم بَرغان دارد خاطراتی که با حضور زائران حسینی پیوندی دیرینه دارد.

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

اعزام سقای حسینیه اعظم بَرغان به کربلا

حاج رمضانعلی در ادامه به روزی اشاره می کند که در حسینیه برای اعزام چند نفر به کربلا قرعه کشی شده در حالی که بغض راه گلویش را بسته است می گوید دخترم یکی از خاطرات خوب من مربوط به اعزامم به کربلاست آن روز که نامم میان اسامی اعزامی به کربلا بود را فراموش نمی کنم.

 

وی در حالی که با ما صحبت می کند به کار سقایی هم ادامه می دهد هر کسی که از آن نزدیکی عبور می کند با چهره پر مهر و محبت حاج آقا رمضانعلی مواجه می شود و لحظه ای برای خوردن یک لیوان آب می ایستد.پیرمرد سقا می گوید: از کار سقایی راضی ام از خدا خواسته ام که سقا باشم.

 

در همین حین جمعیت زیادی در حال ورود به حسینیه هستند از ما می خواهد که به استقبال زائران تازه وارد برود خداحافظی می کند و به میان جمع می رود.

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

صدای شمشیرها در حسینیه اعظم بَرغان می پیچد

امروز دهم محرم سال یک‌هزار و چهارصد و سی هشت هجری قمری است اینجا روستای بَرغان واقع در شهرستان ساوجبلاغ است، حسینیه اعظم بَرغان سه طبقه دارد دو طبقه بالا مختص بانوان است و طبقه پایین که تعزیه در آنجا برگزار می شود مختص آقایان، بانوان از پشت دیواره های مشبک چوبی تعزیه را می بینند،

 

اولیا و اشقیا خوانان در حال آماده شدن برای اجرای تعزیه هستند بی تابی در چهره حضار نمایان است صدای بهم خوردن شمشیرها شنیده می شود همزمان با صدای طبل تعزیه آغاز می شود.شمشیر بالای سر طفلان مسلم بالا می رود، لحظه ای به تصویر کشیدن شهادت این دو طفل همراه با ناله های عزاداران حسینی شوری دیگر به حسینیه برغان می دهد

 

لحظه ای که اشقیای سرخ پوش طفلان مسلم را کشان کشان به کنار آب می برد تا قربانی کنند صدای زجه های مردم به آسمان می رود.وقتی شمر شمشیر به دست در میان میدان نعره می کشد آه از نهان‌ها بلند می شود زن و مرد پیر و جوان اشک می ریزند گویی صحنه عاشورا پیش چشمانشان زنده شده است

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

اشقیا و اولیا به نوبت اجرا می کنند اشقیا خوان نقش شمر پایین صحنه نشسته است و اولیا خوانان در حال اجرای نقش، در این فرصت با وی گپ و گفتی کوتاه می کنیم.

 

اجرای تعزیه در نیویورک

حاج حسن برکتی ۴۹ سال سن دارد و ۳۰ سال است که تعزیه اجرا می کند اشقیا خوان است روی صحنه که می رود با شقاوت هر چه تمام تر جملات را به زبان می راند در این حین توهین هم می شنود ولی معتقد است باید نقش شمر با شقاوت اجرا شود زیرا در هنر اگر نقش منفی قوی نباید نقش مثبت دیده نمی شود.

 

از لحظاتی می گوید که به قتلگاه می رود به گفته خودش زبانش به تندی باز می شود ولی تک تک سلول های وجودش یا حسین می گویند دوست دارد عزاداری کند ولی اشقیا خوانی به وی اجازه نمی دهد در حین اجرای تعزیه عزاداری کند.

 

برکتی که نقش شمر تعزیه حسینیه اعظم روستای بَرغان را اجرا می کند به اجرای تعزیه در کشورهای آمریکا، انگلیس، ایتالیا و فرانسه اشاره می کند و می گوید: بعد از حادثه یازده سپتامبر که ورود مسلمانان به آمریکا با مشکل مواجه بود در جشنواره ای که توسط شهرداری نیویورک اجرا شد شرکت کرده و در آنجا تعزیه اجرا کردیم.

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

وی به اجرای ۲۰ روزه تعزیه در فرانسه اشاره می کند و می گوید: بنا بود در فرانسه اجرای ۲۰ روزه داشته باشیم ولی این اجرا به ۵۰ روز رسید در این سفر که مرحوم عباس کیارستمی نیز حضور داشت ما به گمانمان کیارستمی را می شناختیم این در حالی بود که وی را در سفر به فرانسه شناختیم چرا که می دیدیم خارجی ها چگونه به هنر ایران علاقه نشان می دهند و هنرمند ایرانی را می شناسند.

 

وقتی نام حسین (ع) در روزنامه های فرانسوی نوشته می شود

 به گزارش پارس ناز شمر تعزیه حسینیه اعظم بَرغان به حضور بانوی فرانسوی اشاره می کند که هر روز به دیدن تعزیه می آمده است، می گوید از مترجم پرسیدیم این بانو هر روز به دیدن تعزیه می آید و گریه می کند پس از پرس و جو متوجه شدیم که این بانوی فرانسوی تاریخ اسلام را مطالعه کرده است.

 

این بانوی فرانسوی به ما گفت؛ حسین (ع) پسر دختر پیغمبر اسلام است این قوم چرا با پسر پیغمبر چنین کرده اند طفل شش ماهه و زنان و کودکان بیگناه بوده اندبرکتی می گوید: این بانوی فرانسوی به ما گفت؛ حسین (ع) پسر دختر پیغمبر اسلام است این قوم چرا با پسر پیغمبر چنین کرده اند طفل شش ماهه و زنان و کودکان بیگناه بوده اند.

 

وی در ادامه می گوید: فردای روزی که آن بانوی فرانسوی از تعزیه دیدن کرد روزنامه «لموند» فرانسه یک صفحه را به تعزیه اختصاص داد و در تیتری بزرگ نوشت «حسین کیست» همین برای ما کافی بود که نام حسین (ع) در قلب اروپا طنین انداز شود.

 

شمر تعزیه حسینیه اعظم بَرغان به فرهنگ سازی واقعه عاشورا در جامعه تاکید می کند و می گوید: از بچه های کوچک روستای بَرغان اگر بپرسید مسلم کیست برای شما توضیح می دهند که مسلم سفیر امام حسین (ع) بود به کوفه آمد و هانی با وی بیعت کرد اما کوفیان از وی حمایت نکردند هانی ابن عروه جانش را برای مهمانش داد.

 

شلیک گلوله به سوی شمر

به گفته برکتی تعزیه یک هنر سمعی و بصری است و عشق به امام حسین (ع) باعث می شود مردم بیش از چهار ساعت بنشینند و تعزیه ببینند بی آنکه خسته شوند.شمر تعزیه حسینیه اعظم بَرغان از توهین های مردم به شمر می گوید از ۱۸ سال پیش حکایتی تعریف می کند روزی که در شهرکرد به دلیل ازدحام جمعیت مجبور می شوند

 

تعزیه را در فضای باز اجرا کنند روزی که یکی از خوانین شهرکردی با اسب و لباس محلی و تفنگی دو لول بر دوش برای اجرای تعزیه می آید و پس از دیدن شقاوت شمر بی اختیار تفنگ را به سمت شمر نشانه می گیرد و گلوله ای شلیک می کند.

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

برکتی می گوید: در حال اجرای واقعه شهادت دوطفلان مسلم بودم سر اولین طفل را که بریدم ناگهان صدای شلیک گلوله شنیدم گلوله ای که اگر مردم زیر دست خان شهرکردی نمی زند در سینه ام جای می گرفت وی می گوید بعد از اجرا آن خان به دیدنمان آمد ما را در آغوش کشید و گفت آنقدر نقش شمر را خوب اجرا کردی که برای لحظه ای از خود بی خود شدم و دست به اسلحه بردم.

 

وی سخنان خود را با ذکر خاطره ای از المپیک تعزیه ایران به پایان می رساند چون تا دقایقی دیگر نوبتش می شود و باید روی صحنه برود می گوید: در المپیک تعزیه ایران شرکت کرده بودیم زمانی که شمر بر لب های امام حسین(ع) چوب می زد مردی قوی هیکل به من حمله کرد ماموران نیروی انتظامی وی را کنترل کردند.

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

اجرای مراسم سیاه کوبی در روستای بَرغان

نوبتش می شود و به روی صحنه باز می گردد لباس های قرمز رنگی به تن دارد و کلاهی آهنی بر سر، شمشیر را در هوا می چرخاند و دیالوگ های شمر را به صدای رعدآسا در هوا جاری می کند صدای زنان از پشت دیواره های مشبک چوبی به گوش می رسد اشک می ریزند و به آرامی چادر سیاه خود را روی سر می کشند.

 

بیرون از فضای حسینیه یکی از اعضای هیئت امنای حسینیه اعظم بَرغان در میان جمعی که مشخص است دانشجو هستند ایستاده و توضیحاتی ارائه می کند، به جمعشان محلق می شویم، از رسومی می گوید که در ماه محرم در این روستا اجرا می شود مراسم های مختلفی از قبیل چادر زنی،

 

فرش کوبی و سیاه کوبی، می گوید: در گذشته، چادری به مساحت یک هزار متر مربع روی دیوار حسینه اعظم پهن می شد که عزاداران به دور از برف و باران به عزاداری بپردازند ولی با قرار گرفتن چتر بالای حسینیه دیگر مراسم چادر زنی برگزار نمی شود.

اینجا شمر هم برای حسین (ع) می گرید

به گفته محمدرضا رحیمی مراسم فرش کوبی یکی از اقدامات مردم برای استقبال از ماه محرم است به طوری که در سال های گذشته مردم از یک ماه قبل از شروع محرم در مراسم فرش کوبی شرکت می کردند ولی این مراسم دیگر اجرا نمی شود.

 

وی می گوید: در حال حاضر مراسم سیاه کوبان در روستا اجرا می شود در این مراسم خانواده ها پارچه های سیاهی را تهیه می کنند و بر در و دیوار روستا می زنند، در گذشته نوشته های روی پارچه ها را با ابریشم می بافتند و وقتی پارچه ها بر در و دیوار روستا نصب می شد خبر از فرا رسیدن ماه محرم می داد.

 

به گفته وی به لحاظ پایداری چادر زنی در حال فراموشی است و سیاه کوبی کاملا زنده است و هر ساله مردم با شور حسینی این مراسم را برگزار می کنند.حسینیه اعظم بَرغان واقع در شهرستان ساوجبلاغ به تکیه محله بالا مشهور است در ضلع شمالی میدان (مزار قدیمی) برغان قرار گرفته که دارای سه طبقه است،

 

طبقه همکف یا اول، دارای ۱۰ حجره و مخصوص عزاداران آقا است. شاه نشین (ضلع شمالی بنا نقطه مقابل در) فضای ورودی مردانه و زنانه، اتاق تعزیه خوان ها، رخت کن، انبار، راه پله ها، تخت تعزیه خوان ها و کف بنا نیز از دیگر فضاهای موجود در این بنای تاریخی است،

 

طبقه اول ویژه مردان است و همچنین در طبقه دوم و سوم معجرها و راهروهایی وجود دارد که زنان در آن مکان ها به مراسم مذهبی می پردازند ساختمان حسینه از تیرچوبی و دیوارها همه از خشت خام و کاهگل هستند و این مکان در سال ۱۳۸۲ با شماره ۱۰۸۲۴ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.