او در زندگی و کارش یک زن موفقاست؛ زنی که عاشقانه کارش را شروع کرده و هنوز هم با وجود تمام سختیها ادامهاش میدهد. مرجانه گلچین هم آشپز خبرهای است و هم اهل موسیقی است و این بار به بهانه تولد 53سالگیاش، چند درس از او میگیریم. پارس ناز :کمتر ایرانیاست که مرجانه گلچین را نشناسد. دیروزیها تصویرش را در «آینه» به یاد دارند و برای امروزیها او هنوز «زیور» شمسالعماره است. گرچه دوست دارد که دوباره به سینما برگردد اما در همین اجراهای تلویزیونیاش هم همیشه خوش میدرخشد و جزو چهرههای موفق برنامهاش میشود.
مرجانه گلچین در خیال سیر نمیکند. او در دهه 60 اوجنشین بازیگری ایران بوده اما با مدتی دور بودن از ایران و بعد هم رفتنش به سمت کارهای طنز، انتخابهایش هم کمکم به نقشهایی خاص محدود شد اما با وجود این، باز هم سعی میکند بهترین باشد و به تکرار نیفتد. خودش در این مورد میگوید: «بازیگر از راه بازیگری زندگی میکند و ممکن است اگر بخواهد دست نگه دارد و منتظر یک نقش متفاوت در گونه دیگری بنشیند هیچ وقت این شانس را پیدا نخواهد کرد که نقش ایدهآلش را بازی کند. ولی با این حال سعی میکنم در بین پیشنهادها انتخابهای متنوعتری داشته باشم. مثلا نقشم در راه در رو، خوشنشینها، شمسالعماره و… با هم کاملا متفاوت بود.»
او بیتفاوت نیست و بدون داشتن درکی از نقشهایش بازیشان نمیکند. او در این زمینه میگوید: «از مشخصههای بازیگر، خوب دیدن است. طبیعتا در کوچه و بازار آدمهایی شبیه انسی و دیگر شخصیتهایی که من بازی میکنم وجود دارند. من هم سعی میکنم وقت بگذارم و در جامعه به طیفهای مختلف مردم دقت کنم تا بتوانم موقع خلق شخصیت در بازی، از آنها کمک بگیرم. گام بعدی کمک و توضیح کارگردان و گروه بازیگران است و همینطور اصلاحاتی که نویسنده با توجه به شخصیتهایی که میتوانند در چنین خانوادههایی شکل بگیرند، در فیلمنامه انجام میدهد.»
بیهدف سراغ کاری نمیرود. برای او بازیگری یعنی زندگی و سعی میکند با کارش روی زندگی دیگران هم تاثیر بگذارد. او در این زمینه میگوید: «من عمیقا از اینکه اینقدر به سمت تنهاتر شدن میرویم میترسم. یکی از علتهای اینکه بیشتر طنز کار میکنم همین است. با خودم میگویم مردم کم گرفتاری دارند که حالا ما هم غصه دارشان کنیم. باور کنید مردم من را در کوچه و خیابان میبینند از ته دل میگویند خدا عمرتان بدهد که خنده به لب مردم میآورید.»
نقش را وارد زندگیاش میکند تا بتواند بهتر اجرایش کند. ساعتهای تمرین او فقط به تمرینهای گروهی محدود نمیشود. خودش هم حواسش به نقشش هست و در این مورد میگوید:« همیشه دوست داشتم در قالب شخصیتها فرو بروم. خیلی زیاد و عمیق با نقشهایم آمیخته میشوم و تا مدتها رفتارها، نوع حرف زدن، حرکت دست و حتی میمیک صورتم، متاثر از آنهاست. تا جایی که بعد از سریال شمسالعماره مادرم چند بار گفت که داری زیور بازی در میآوری.»
خودش میداند این کار سخت است اما به خاطر سختی، کنارش نمیگذارد. مرجانه گلچین معتقد است: «بازیگری کار بسیار سختی و ساعتهای کار ما طولانی و فشرده و در مکانهای مختلف است. بیشتر وقتها شب کار هستیم. برای همین سریال «سه دونگ، سهدونگ» من بسیار خسته شدم به خصوص اواخر کار که خیلی برنامه مان فشرده بود و من بهشدت کمبود خواب داشتم تا جایی که دچار ضعف جسمانی و کسالت شده بودم اما همین که بعد از پخش آن مردم من را در کوچه و خیابان میدیدند از کار تعریف میکردند و خسته نباشید میگفتند، برایم یک دنیا ارزش داشت و همه خستگیها و سختیها را از یادم میرفت.»
وقتی 9 سال داشت، در تئاتری که کار غلامحسین لطفی و داریوش مودبیان بود، کارش را آغاز کرد. خودش در این مورد میگوید: «الان خیلی مد شده که آدمها بگویند از بچگی به بازیگری علاقه داشتهاند. اما راستش من آنقدر علاقه داشتم که کارم را از 9 سالگی شروع کردم.»
وقتی که تحصیلش در ایران با مشکل روبهرو میشود، تصمیم میگیرد که از کشور برود و این کار را هم میکند اما علاقهاش به زادگاهش و دلتنگیاش برای مادرش، او را به ایران برمیگرداند. مرجانه گلچین در این مورد میگوید: « درسم را در رشته کارگردانی در دانشگاه سوره ادامه دادم. البته برخلاف میلم؛ چون دلم میخواست که بازیگری بخوانم اما متاسفانه به حد نصاب نرسید. بعد از این بود که تصمیم گرفتم برای همیشه از ایران بروم چون برادرهایم آنجا زندگی میکنند. همین کار را هم کردم؛ اما راستش دلم برای ایران و کار و دوستانم تنگ شد. شهر زادگاه من رشت است و ماهی یک بار هم که شده باید برای دیدن مادرم به آنجا بروم. من خیلی این شهر را دوست دارم.»