پارس ناز پورتال

رسم و رسومات از آیین کهن نوروز

رسم و رسومات از آیین کهن نوروز

شب‌های مانده به آغاز سال نو و به پیشواز بهار رفتن یعنی خستگی، کار دوبرابر، یک‌کار در محل کار و یکسری کار برای خانه، تا بهار که آمد خانه نونوار باشد.

 دکترناصر قاسمزاد می‌گوید: «یکسری رسم و رسومات از آیین کهن نوروز برای ما به ارمغان مانده که به‌نظر می‌رسد باید در آن تغییراتی به‌ویژه در موضوعی چون «خانه‌تکانی» داده شود». او معتقد است که باید بیش از خانه‌تکانی به خانه‌تکانی دل‌هایمان پیش از شروع یک سال جدید بپردازیم و آنچه نامناسب است را از خود دور کنیم.


این مشاور خانواده می‌گوید: «گِله‌گزاری‌هایی که زن و شوهرها هنگام خانه‌تکانی از هم می‌کنند بهانه‌هایی هستند که از یکسری ناامنی‌هایی که بیشتر اقتصادی است و در طول سال رقم خورده نشأت می‌گیرد.» گفت‌وگویی که پیش رو دارید تلاشی است برای آنکه اگر قصد خانه‌تکانی برای به استقبال رفتن از نوروز را دارید هیچ تنشی به همراه نداشته باشد و دلخوری ایجاد نکند.

    شب عید که می‌شود جنب و جوش شهرها دوچندان می‌شود، ترافیک بیشتر می‌شود، همه در تدارک آمدن بهار تلاش می‌کنند و بخش اعظمی از این تکاپو صرف خانه‌تکانی، خانه‌آرایی و نظایر آن می‌شود. بیشتر زنان درگیر این چرخه هستند. برای همین گاهی زن‌ها از اینکه دست تنها باید امور خانه برای استقبال از نوروز را به‌عهده بگیرند خسته می‌شوند. انتظار خود را در قالب یک «گله» مطرح می‌کنند و بعد این انتظار به بحثی تبدیل می‌شود که اوقات اعضای خانواده را برای شب عید تلخ می‌کند. آیا خانه‌تکانی ارزش این اوقات‌تلخی‌ها را دارد؟

یکسری رسم و رسومات از آیین کهن نوروز برای ما به ارمغان مانده که به‌نظر می‌رسد باید در آن تغییراتی به‌ویژه در موضوعی چون خانه‌تکانی داده شود. باید قبول کنیم که دیگر یک خانه ویلایی یک‌طبقه با متراژ بالا و زندگی‌های آنچنانی با وسایل گرمایشی اولیه نظیر شومینه‌های زغالی یا نظایر آن نیست که با وجود چندین بچه، مرتب به هم‌ریخته و کثیف شود. شرایط زندگی تغییر کرده است. وضعیت خانواده‌ها هم همینطور. الان هم مدل خانه‌داری تغییر کرده و هم مدل نظافت و هم تعداد اعضای خانواده کمتر شده است. وسایل خانه نیز دیگر نظیر آن


شومینه‌های زغالی نیستند. برای همین لازم بود یک مدت‌زمان یک هفته- 10روزه‌ای برای خانه‌تکانی وقت بگذارند. رسم و رسومات آن خانه‌تکانی مربوط به آن دوره و مقتضیات آن دوره بوده است. الان خیلی از رفتارهای زندگی در یک مسیر بهنجار تغییرکرده است. مثلا بحث‌های نظافتی با دستگاه‌های جدید خانگی متحول شده و نظافت خانه‌ها هم نظم و قاعده خوبی یافته است. بنابراین خانه‌ای که اینک در هفته نظافت می‌شود دیگر نیازی به آن مدل

خانه‌تکانی‌های گذشته‌ ندارد. نهایتا اگر نیاز به کارهایی نظیر رنگ‌آمیزی یا نظافت باشد الان دیگر نیروهای تخصصی، هم برای نظافت و هم برای دیگر امور خانه هستند. بنابراین موضوعی که مورد بحث است اینکه خانه‌تکانی‌های شب عید به بحث‌های خانوادگی و جدل‌های زن و شوهر یا بین اعضای خانواده تبدیل شده که به‌نظرم کمتر به موضوع خانه‌تکانی مربوط است. یک اسمی از خانه‌تکانی باقی‌مانده است، دلمشغولی و فرصت خوبی برای استقبال از بهار است. اما زندگی جدید، فرهنگ جدید، هم در مردان و هم در زنان، خانه‌های کوچک، فرزند کمتر، نظافت هفتگی منزل و نظایر آن هم فشار آخر سال را کم کرده است. اگر بحثی باشد باید آن را در جای دیگری جست.

    خب اینکه اوضاع تغییر کرده جای خود، اما به هر حال خیلی‌ از ما سعی در تبدیل کهنه به نو کردن وسایل زندگی‌مان داریم، وسایل اضافی را دور می‌ریزیم و کارهایی از این دست. اینها در شلوغی کارهایمان در اواخر سال منجر به‌کار مضاعف در خانه هم می‌شود که کافی‌است یکی سهم کمتری از آن داشته باشد و به دیگری فشار بیاید،آن وقت همین موضوع سبب دلخوری نمی‌شود؟

البته همراهی و همکاری در استقبال از بهار در کارهای خانه لطف خاصی برای خود دارد؛ این را هم که الان به افراد متخصص بیرون از خانه می‌سپارند. حال باید ببینیم آنچه به‌عنوان «گله» کردن و برخاسته از انتظاراتی مطرح می‌شود از چه منشأیی برخاسته است. برای همین توصیه ما در چنین شرایطی که همه ابزار و لوازم زندگی تغییر کرده است خانه‌تکانی دل است. باید ببینیم کجا از همدیگر دلخور می‌شویم، در مسیر زندگی کجاها سرپیچ جامانده‌ایم، کجا از هم عقب افتاده‌ایم؛ بگردیم و این موارد را پیدا کنیم. آن وقت با یافتن چنین مواردی می‌توانیم دست به خانه‌تکانی دلمان بزنیم و سال و بهار جدید را با دلی خالی از گله‌گذاری‌ها و کینه‌توزی‌ها شروع کنیم.

    می‌گویید خانه‌تکانی را در دلمان انجام دهیم. چه چیزهایی از دلمان را باید بیرون بریزیم مثلا زن و مردی که با هم زندگی می‌کنند و دیگر مرد و زن کاملی هستند چگونه می‌توانند در روحیات خود تغییری بدهند و رفتارها یا عاداتی را از خود دور کنند؟

ببینید همه ما به محبت و نوازش نیاز داریم. سعی کنیم خوبی‌های همدیگر را پیدا کنیم و آنها را برای هم برجسته کنیم. در خانه‌تکانی دل اگر به بدی‌‌های هم رسیدیم می‌توانیم در یک بستر شاد و پویا در راستای تمایل به تغییر به همدیگر کمک کنیم تا آن بدی‌ها را هم تغییر دهیم. کینه‌ها را از دل بیرون کنیم و بگذاریم هوای دلمان تازه شود. اقتدارگرایی‌ها، سلطه‌گری‌ها و سلطه‌جویی‌هایمان را در جاهایی که سلطه‌پذیر می‌شویم بشناسیم و با شناختن‌شان عملا به خانه‌تکانی دل دست زده‌ایم. ببینیم امسال چه هدفی داشته‌ایم و قرار بوده به چه مقصدی برسیم، کجا موفق شده‌ایم و کجا هنوز با موفقیت فاصله داریم.


ببینیم آیا امسال دلی را شکسته‌ایم و با خود مرور کنیم که چطور می‌توانیم دلی را نشکنیم و آن توصیه قدیمی‌ها را که تا توانی دلی به‌دست آور را چگونه به اجرا درآوریم. در خانه‌تکانی دل روانشناسان توصیه می‌کنند که گذشته‌ها را رها کنید و در حال زندگی کنید آن هم به امید فردا. گذشته، اگر تجربه‌ای برای آینده نباشد مزیتی ندارد. کسانی که در گذشته‌های خود سیر می‌کنند و اسیر تخیلات ناشی از آن هستند انرژی زیادی را ضایع می‌کنند. آنها کاندیداهایی برای اضطراب و استرس هستند.

    به هر حال هرکسی خاطراتی دارد. هنوز هم وقتی پای صحبت پدران و مادرانمان می‌نشینیم چیزهایی می‌گویند که شاید هدفشان تلخ کردن کام ما نباشد ولی از بهتر بودن اوضاع و احوال قدیم‌ها می‌گویند. حتی آنهایی که سال‌های جنگ را خوب به‌خاطر دارند از فضای همدلی و همراهی آن زمان می‌گویند. این خاطره‌ها چه کارکردی برای ما باید داشته باشد؟

ببینید در خانه‌تکانی دل باید ببینیم که آیا توانسته‌ایم معنای زندگی‌مان را بیابیم و پیدایش کنیم؟ آیا نظیر آفریدگارمان توانسته‌ایم به آفرینندگی‌ دست بزنیم؟ آیا توانسته‌ایم برای دیگران یادگار یا یادگاری‌های خوبی به جا بگذاریم؟ تولیدمان در سالی که گذشت چه بود و آیا اساسا تولید‌کننده بوده‌ایم؟ برای سال بعد آیا می‌خواهیم دست به تولیدی بزنیم؟ به هرحال هرکدام از ما کارنامه‌ای برای خودمان خواهیم داشت که می‌توانیم به هر یک از فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تعاملات بین فردی و نظایر آن نمره‌ای بدهیم.

    خب حالا اگر بخواهیم در این خانه‌تکانی دل یکی از همان بحث‌هایی که ممکن است برسر خانه‌تکانی محل سکونتمان پیش‌ آید را تحلیل و موشکافی کنیم و از دلمان بریزیمش بیرون چه باید بکنیم.


مثلا همین که شب عید و در فشارهای آخر سال که همگی کارهای مضاعفی داریم بیاییم خانه و بشنویم که در خانه‌تکانی همکاری نکرده‌ایم، این گله‌ها که ممکن است از سوی زنی به همسرش یا مادری به فرزندش یا مردی به زنش مطرح شود را چگونه باید کالبدشکافی کنیم و بعد از دلمان بیرون بریزیمشان؟

بحث گله‌ و گله‌گزاری به یکسری مشکلات برمی‌گردد. در تحلیل‌های روانشناختی اینگونه می‌گوییم که مثلا در مورد گله‌های زن از مرد زندگی‌اش این گله برخاسته از یک احساس ناامنی است. این می‌تواند برخاسته از بستر اقتصادی باشد. همین احساس ناامنی می‌تواند ناخودآگاه کینه‌ای را در ذهن و دل زن رقم بزند و این به نکته‌ای برای به‌وجود آمدن گله بینجامد؛ آن وقت که فضا و فرصتی نظیر خانه‌تکانی به‌وجود می‌آید تا زن آن گله را بیان دارد. در واقع فرصتی است که جلوی دیگران با قضاوت‌های آنها فضای طرح آن گله و دلخوری قبلی را مطرح کرده و پیش ببریم. در واقع شاید فردی که گله‌ای را مطرح می‌کند توان ابرازش را در طول سال نداشته و حالا در گیرودار خانه‌تکانی که فضای کار و همکاری در خانه مطرح است آن را طرح کند.

    شاید آن گله از همسر، جلوی دیگران مطرح نشود. به هر حال زن و شوهری که فرزندی ندارند یا یک یا دو فرزند دارند احتمالا جلوی آنها به جر و بحث می‌پردازند؟

زن و مردی که به همدیگر شباهت‌هایی دارند، پشت همدیگر هستند، همدلی دارند، گله‌گزاری آنها هم در راستای همین همدلی آنهاست. آنها به هم کمک می‌کنند و شرایط را برای کمک به همدیگر فراهم می‌کنند. بهانه‌هایی هم که برای گله کردن مطرح می‌کنند برای کاهش ناامنی و اضطرابشان است.

    این اضطراب از کجا وارد زندگی می‌شود، ریشه آن را کجا می‌توان یافت و برای این خانه‌تکانی دل پیدایش کرد و بیرون انداختش؟

این اضطراب‌ها و این ناامنی‌ها که منجر به یکسری گله‌گزاری‌ها بین زوجین و اعضای خانواده می‌شود، ارتباط مستقیمی با اقتصاد دارد. حتی می‌توان این بحث اقتصادی را به مراحل قبل از ازدواج هم ربط داد. در یک بستر اقتصادی درست و مناسب زوجین می‌توانند همدیگر را به درستی بشناسند، ازدواج درستی را تدارک ببینند، اوقات فراغت مناسب و شغل مناسبی برای خود مهیا کنند و اینها همه از اضطراب‌های زندگی می‌کاهد.


اینک که شرایط اقتصادی خیلی خوشایند نیست و هزینه‌های زندگی بالا رفته است، بسیاری از مشکلات باعث می‌شود چرخ زندگی به درستی نچرخد و تنش‌هایی به زندگی تحمیل می‌کند که این تنش‌ها عشق و محبت را بین اعضای خانواده کمرنگ می‌کند. اقتصاد نامناسب و معیوب سبب حضور کمتر اعضای خانواده در خانه می‌شود، افراد برای تأمین هزینه‌های زندگی به‌کار دوم و سوم رو می‌آورند و کمتر در خانه حضور دارند. عدم‌ حضور در خانه همدلی و مهر و محبت را کم و کمتر می‌کند، زمینه برای ایجاد تنش بیشتر می‌شود و بهانه‌گیری‌ها بیشتر می‌شود.

برای همین دولت‌ها موظفند که حداقل شرایط معاش و رفاه را برای مردم تأمین کنند تا آنها خانواده‌های خوب و پویایی را تشکیل دهند و کارکرد خانواده‌ها درست باشد.

    یک نکته دیگر هم هست؛ ما از رسم و رسومات قدیم می‌گوییم درحالی‌که همانطور که گفتید خانه‌ها، وسایل خانه، سبک زندگی و تعداد اعضای خانواده تغییر کرده است. در یک زندگی به شیوه جدید هم مرد کار می‌کند و هم زن. بنابراین قرار نیست به شیوه گذشته فقط زن‌ها مشغول کار خانه باشند؟

زندگی صنعتی تغییرانی را به‌وجود آورده که سبب جدا‌شدن از آن روش‌های سنتی شده است. بخش‌هایی از این روش سنتی زندگی، آزار دهنده و وقت‌گیر است که باید به تغییر آنها همت گماریم. باید باورهایمان را به روز کنیم و تغییر دهیم. وقتی باورهایمان را تغییر دادیم این تغییر رفتار در زندگی‌مان رقم می‌خورد و دیگر نسبت به تقسیم وظایف در خانه و بین اعضای خانواده هم مشکلی نخواهیم داشت.