در اینبخش بـه معرفی فیلمهای سینمایی برای خانمها میپردازیم. فیلمهای تاثیرگذاری کـه می تواند زندگی هر زنی را دچار تغییر کند، البته دیدگاه شخصی شـما و سلیقه شـما نیز باید درنظر گرفته شود، از این رو امروز فهرست بلند بالایی از فیلمهای مناسب خانمها را جمع آوری کرده ایم تا هر سلیقه اي یکی برای خود داشته باشد، امروز همچنین بشما آموزش میدهیم کـه چگونه یک فیلم خوب برای خودتان انتخاب کنید.
این فیلم زندگی ادیت پیاف «خوانندهي فرانسوی» را روایت میکند. زنی کـه نبردی طولانی را برای گرفتن حق خود از زندگی، خوانندگی و عشق پشت سر گذاشت.
این فیلم با زیبایی هرچه تمامتر حال و هوای پاریس را در دوران زندگی پیاف ترسیم میکند. پاریس در آن زمان شهری بود کـه فقط غریبهها را میفریفت و آنها تصور می کردند کـه آنجا شهر روشنایی و رؤیاهای عاشقانه اسـت.
فیلمی کـه هیچ صحنهي پیچیده یا عجیب غریبی ندارد. همه ی چیز بـهسادگی روایت میشود. جی.آی. جین یکی از معدود فیلمهایي اسـت کـه نشان می دهد:
قدرت روح انسان، بـهویژه قدرت روح زنان، چقدر زیاد اسـت. این فیلم صحنههایي فراموش نشدنی دارد کـه آنرا تبدیل بـه یک اثر کلاسیک کردهاند.
این فیلم مضامین بسیار عمیقی دارد و ارزش والای انسان، شهامت و پایداری برای رسیدن بـه هدف را نشان میدهد. این فیلم از فمینیسم دفاع نمی کند، اما از مردم جهان می خواهد تا دیدگاهشان را در مورد زنان تغییر دهند.
این فیلم دربارهي دختری اسـت کـه میـــخواهد بـه یک قهرمان بوکس تبدیل شود، بنابر این احتمالا نباید انتظار یک فیلم شاد را داشته باشید.
مضمون فیلم نشان میدهد کـه زندگی بیاندازه بیرحم و سخت اسـت و فقط افراد شجاع و مصمم هستند کـه تسلیم چالش هاي آن نخواهند شد. کلینت ایستوود «کارگردان فیلم» موقعیتهاي ظریف فیلم رابهزیبایی بـه تصویر کشیده اسـت و طوری از بازیگر زن خود بازی گرفته اسـت کـه انگار با این نقش زندگی می کند.
دنیای مد، زیبا اما بیرحم اسـت. کوچک ترین اشتباه میتواند یک ستاره را یکشبه از اوج موفقیت و شهرت بـه زیر بکشاند.
با اینکه این دارم-کمدی شبیه تعداد زیادی از فیلمهاي دیگر اسـت ولی بازی درخشان مریل استریپ و آن هاتاوی سبب شده اسـت کـه این محصول عالی با دیگر فیلمها تفاوتهایي داشته باشد.
این فیلم داستان زندگی یک زوج و دو فرزندشان را در دورانی بحرانی در اواسط قرن بیستم در ایالات امریکا روایت میکند. این زوج کـه درنظر اطرافیان بسیار خوشبخت هستند، در زندگی زناشوییشان بـه بنبست رسیدهاند.
پیام فیلم این اسـت کـه هر شخصی میتواند محیط پیرامون خودرا تغییر دهد، اما هرگز نمیتواند از خودش فرار کند. کسیکه در درون احساس پوچی میکند، هرجا برود این احساس رابا خود دارد. شاید این داستان زندگی خود مـا نیز باشد …
این فیلم بـه دورهاي دشوار در زندگی خاندان سلطنتی بریتانیا پس از مرگ شاهزاده دیانا میپردازد؛ دورهاي کـه الیزابت دوم بـه سلطنت رسیده اسـت.
حوادث فیلم از زبان هر کدام از شخصیتها مانند ملکه الیزابت، نخستوزیر بلر و سایر اعضای دربار روایت میشود و میبینیم کـه هر یک چگونه با مرگ دیانا کنار آمدند.
داستان ارین براکوویچ دربارهي زنی قوی ودر عین حال آسیبپذیر اسـت. شرایط زندگی این زن بـهگونهاي اسـت کـه نمیتواند تسلیم ضعفهاي معمول زنانه شود.
او می داند کـه باید قوی باشد و ناامیدی را کنار بگذارد. او نابغه نیست، اما بدلیل پشتکار و هم چنین توجهاش بـه سرنوشت دیگران، درنهایت بـه چیزی کـه بنظر غیرممکن می رسد دست می یابد: او می تواند شرکتی بزرگ را از پا درآورد کـه متهم بـه آلوده کردن منبع آب شهر اسـت. زمانی کـه از همه یجا ناامید می شوید این فیلم را ببینید، زیرا بسیار تأثیرگذار اسـت.
فیلمی تکاندهنده دربارهي زنی نقاش بنام فریدا کـه در ۲۰سالگی با دیهگو ریورا «هنرمند مشهور مکزیکی کـه مردی ثروتمند و فاسد بودو اختلاف سنی زیادی با فریدا داشت» ازدواج می کند.
این زن طبیعتی یاغی و انرژی فوقالعادهاي دارد. فیلم صرفا داستان یک هنرمند بااستعداد را روایت نمیکند، بلکه زنی را نشان میدهد کـه قبل از هر چیز بـه عشق و خانوادهاش اهمیت میدهد. موسیقی متن فیلم نیز بسیار زیبا و درخور توجه اسـت.
این فیلم براساس زندگینامهي زنی ساخته شده اسـت کـه بدلیل دست کشیدن از رؤیاهایش دچار افسردگی می شود و دیگر در زندگیاش احساس رضایت نمیکند. بنابر این تصمیم میگیرد کـه راه حلی برای این مشکل بیابد. این فیلم برای غلبه بر افسردگی یک روش کاملا ساده ارائه میدهد:
سه کشور «یا سه شهر» پیدا کنید کـه هر سه با یک حرف «در این فیلم حرف i انتخاب شده بود» آغاز شوند. سپس بـه هر سه سفر کنید و خودتان را کشف کنید. مخاطب ایرانی میتواند سه شهر یا کشور راکه با حرف «م» آغاز میشوند انتخاب کند!
فیلم دیگری دربارهي مشکلات و دشواریهاي زندگی ملکه الیزابت کـه البته بیشتر از وقایع تاریخی دوران سلطنتش، بـه زندگی شخصی او پرداخته اسـت. الیزابت زنی اسـت کـه حق ندارد زندگی خصوصی داشته باشد.
او حتی از شادیهاي معمولی و کوچک نیز محروم اسـت. شور عشق، خیانت، حادثه، شکوه و عظمت درکنار فیلمنامهي بینظیر، لباسهاي فاخر و زیبا و ارتباط عالی بین شخصیتها، اثر حماسی زیبایی پدید آورده اسـت.
یکی از برجستهترین فیلمهایي کـه دربارهي عشق، بخشش و دوستی ساخته شدهاند. در ابتدا بنظر می رسد با فیلمی پیشپاافتاده و کلیشهاي روبرو باشیم. داستان فیلم بسیار ساده اسـت. زنی باردار کـه معشوقش وی را رها کرده، می خواهد بـه زندگی خود ادامه دهد. پیام فیلم این اسـت: زندگی آنقدرها کـه بنظر میرسد ترسناک نیست.
قرار نیست هر رویدادی در زندگی سبب شود احساس شکست کنید، بـه جهان پشت کنید یا اجازه دهید قلبتان بشکند. باید بـه جلو حرکت کنید و ادامه دهید. بدبختیهاي گذشته را فراموش کنید، بـه دیگران کمک کنید و از زندگی لذت ببرید. شاید این حرفها را هزار بار شنیده باشید ولی واقعا کلید خوشبختی چیزی جز این نیست.
فیلمی بینظیر و عالی کـه مانند فیلمهاي بزرگ تاریخی «کـه ممکن اسـت برای بعضیها خستهکننده باشند» اصلا کسلکننده نیست.
سازندگان فیلم بـهخوبی ایمان قوی و روح عدالتخواه ژاندارک رابه تصویر کشیدهاند. بازی میلا یوویچ نیز در نقش ژاندارک بسیار درخشان اسـت و مخاطب را مجذوب می کند.
فیلمی تکاندهنده کـه مخاطب را تا مدتها درگیر می کند. فیلم بـه شکل گیری ارتباط بین یک استاد دانشگاه و دانشجوی جوانش می پردازد و نشان میدهد چگونه برخی افراد میتوانند با یکدیگر رابطهي روحی و پیوند معنوی عمیق برقرار کنند.
آملی پولن دختری با تخیل قوی اسـت. روزی یک جعبهي اسباببازی «کـه متعلق بـه سی یا چهل سال پیش اسـت» در حمام منزلش کشف می کند و تصمیم می گیرد صاحب آنرا پیدا کند. او سراسر پاریس را می گردد و سرانجام وی را پیدا می کند و برای خوشحال کردنش بـهطور ناشناس جعبه رابه دست او می رساند.
پس ازآن آملی برای خوشحال کردن دیگران بـه روشهاي غیرمنتظره در زندگیشان دخالت میکند. زندگی آملی بر اساس این تصمیم بـهکلی تغییر می کند. نگاه کردن گاه و بیگاه آملی بـه دوربین برای برقراری ارتباط با مخاطب، این فیلم را بسیار جذاب کرده اسـت.
بازی در نقش مریلین مونرو همیشه با چالشهایي روبرو بوده اسـت، اما میشل ویلیامز بـهخوبی توانست از پس آن بربیاید. این فیلم با نشان دادن زنی از اواسط قرن بیستم کـه از یک سو جذاب، طناز و با اعتماد بـه نفس بالا بود.
او از سوی دیگر دختربچهاي بود کـه از جهان و هر شخصی کـه در آن اسـت وحشت دارد، مضمونی باارزش بـه مخاطب منتقل می کند. با تماشای این فیلم می توانید بـه این باور برسید کـه رسیدن بـه هیچ آرزویی غیرممکن نیست!
یک درام موزیکال براساس زندگی اوا پرون، بانوی اول آرژانتین از زمانی کـه کودکی فقیر بود تا زمانی کـه بـه مقام بانوی اول آرژانتین رسید. مدونا بـهخوبی جنبههاي شخصیت اوا و حتی زوایای تاریک زندگی او ازجمله ترس و جاهطلبیاش را نمایش می دهد.
فیلم در مورد زنی قوی اسـت کـه از مبارزه با جامعهي محافظهکار و رسوم کهنهي آن ابایی ندارد. برخی میگویند کـه این فیلم خستهکننده اسـت.
اما نگاهی دقیقتر نشان میدهد کـه فیلم بـهآرامی و بی هیچ عجلهاي پیش می رود و شاید جذابیت آن در همین باشد. شاید چیزی شبیه بخود زندگی باشد کـه گاهی آرام اسـت و گاهی چنان باشتاب پیش می رود کـه حتی ذهنتان ازآن عقب می ماند. «اودره توتو» بـهخوبی از پس بازی در نقش شانل افسانهاي برآمده اسـت.
البته کـه مثل بیشتر موارد مشابه، فزونی گزینهها انتخاب را سخت میکند. کدام برنامهي تلویزیون ارزش دیدن دارد؟ «شهرزاد» یا «عاشقانه»؟ ترس و هیجان «احضارِ» جیمز وان بـه مذاقمان خوش می آید یا دلهره و تعلیق «درخشندگیِ» کوبریک؟! وقتی چیز زیادی از ژانر و زیرژانر نمی دانیم، چطور بفهیم فیلم یا سریالی باب سلیقهي ماست یا نه؟ آیا مناسب تماشای خانوداگی هستند ؟ تماشایشان برای بچهها بد نیست؟!
شاید پیش آمده باشد کـه بـهخاطر تعریف و تمجیدهای بیوقفهي یک دوست، فیلمی را تماشا کرده باشید و پس از پایان نسبت بـه قوهي قضاوت دوستتان دچار تردید شده باشید! خُب؛ شاهکار قرن هم کـه باشد ممکن اسـت با سلیقهي مـا جور درنیاید. بهمین سادگی! اینجاست کـه دانستن نظر دیگران بـه مـا در انتخاب فیلم کمک می کند. هرچند افراد مختلف سلیقههاي گوناگونی دارند.
ولی وقتی پای نظرسنجی در بین باشد، در تعداد بالا می توان روی نظر آدمها حساب کرد. فضایی کـه نظرات متعدد و گوناگون افراد مختلف «منتقد و غیرمنتقد» را در اختیارمان قرار بدهد نعمت بزرگی اسـت! آن هم نظر هموطنانمان راکه احتمالا دغدغهها و پسزمینههاي ذهنی مشترکی داریم. «قصهي خاصی نداشت ولی مُردم از خنده»، «پایان بازش رو خیلی پسندیدم!»، «بازیها افتضاح بود»
و نظرات مشابه دیگر در تعداد بالا معیار مناسبی برای تصمیم گیری دربارهي این اسـت کـه فیلم یا سریالی باب سلیقهي «شـما» هست یا نه! حوصلهي خواندن نظرات را هم کـه نداشته باشید، میتوانید چکیدهشان را در تعداد ستارههاي کوچولوی روشن مقابل هر عنوان ببینید. امتیاز فیلم کـه توسط تعداد زیادی از کاربران ثبت شده و قابل مشاهده اسـت می تواند معیار اولیهي خوبی برای انتخاب فیلم باشد.
از سلیقه کـه بگذریم، ارزش محتوا و ساختار فیلمها و سریالها هم اهمیت کمی ندارد. آیا با داستانی پیچیده سروکار داریم یا قصهاي سرراست؟ کارگردان کارش را چقدر خوب انجام داده اسـت؟ بازیها چطور اسـت؟ داستان و فیلمنامه محکم و ساختارمند اسـت یا سست و پر از سوراخ؟ این موارد بـه اضافهي فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس، موسیقی، تدوین، جلوههاي ویژه و دیگر عناصر فیلمسازی موضوع نقد فیلم اسـت.
در این مورد هم اگر نقدهای بیشتری در اختیار داشته باشیم بهتر اسـت. منتقد هم آدم اسـت؛ شاید ارادت نسبت بـه کارگردان موردعلاقهاش باعث شود عیبها را نبیند. یکی ندیده نقد می کند، یکی آنقدر تماشا میکند کـه کـه نسبت بـه فیلم تعصب پیدا می کند! پس وقتی نقدهای متعدد و متنوعی در معرضمان باشد بهتر میتوانیم دربارهي درستی نظرها قضاوت کنیم. مجلهها و سایتهاي مختلفی بـه ارائهي نقد فیلم میپردازند.
برای خیلیها نام بازیگر و کارگردان موردعلاقهشان برای تماشای فیلم یا سریالی خاص کافی اسـت. بنابر این پیوسته بـهدنبال اخبار و حواشی مربوط بـه بازیگر موردعلاقهشان هستند. این کـه در دنیای سلبریتیها «کی چی گفت، چی کار کرد، چی پوشید؟ » برای خیلیها جذاب اسـت. پیگیری این اخبار، اگر وقتش را دارید البته کـه اشکالی ندارد. اما در حیطهي اخبار هنرمندان و آدممشهورها بازار شایعه داغ اسـت.
پس مهم اسـت کـه بـه منبع قابلاطمینانی رجوع کنید. مسئلهي قابلتوجه دیگر این اسـت کـه علاوه بر نام کارگردان، بازیگرها و دیگر دستاندرکاران برخی اخبار جذاب هم بـهخودیخود دلیلی برای تماشای فیلم یا سریال هستند. این کـه رامبد جوان فیلمی با بازی همسرش نگار جواهریان ساخته اسـت بـهنام «نگار»، می تواند برای خیلیها دلیل تماشای فیلم باشد.
بازیگری کـه برای نقشش ۲۵ کیلو وزن اضافه کرده اسـت، اولین فیلم پلانسکانس ایران، اولین فیلم هالیوودی یک کارگردان ایرانی، کسب بیشترین جوایز اِمی، دریافت بیشترین جوایز در شبِ حافظ، بردن اسکار و بسیاری اخبار مشابه میتوانند دلیلی برای تماشای فیلمها یا سریالها باشند. بنابر این بهتر اسـت پیگیر این اخبار باشید و منبع قابلخاطرجمعی و بـهروزی برای اینکار داشته باشید.
نکتهي دیگری کـه در انتخاب فیلم یا سریال اهمیت دارد، شرایط تماشای آن اسـت. موضوع درجهبندی فیلمها و محصولات تصویری در ایران چندان جایی ندارد. اگر عنوان می شود فیلمی مثلاً برای زیر ۱۶سالهها مناسب نیست، معلوم نیست بـهخاطر محتوای خشونتآمیز اسـت یا کلام نامناسب یا موارد دیگر. همیشه نمیتوان بچهها رابه دیگران سپرد یا خوابشان کرد و با خیال آسان فیلم تماشا کرد.
دانستن این کـه با چـهجور محتوایی سروکار داریم خیالمان را آسان میکند. با دانستن این کـه اگر کودکمان در حین بازی با اسباببازیهایش نگاهی دزدکی هم بـه بـه تلویزیون بیندازد، چیزی نمیبیند کـه نشود با یکیدو جمله رفعورجوعش کرد، با آرامش و بدون این کـه انگشتمان را حول دکمه فوروارد یا تعویض کانال آمادهباش نگهداریم، فیلممان را تماشا میکنیم.
برای خیلی از جوانترها هم مهم اسـت کـه بدانند میشود فیلم یا سریالی را درکنار پدر، مادر، خواهر یا برادر تماشا کرد. این مسئله بـهویژه بـهخاطر شرایط عرفی و فرهنگی جامعهي مـا اهمیت ویژهاي دارد. در شرایطی کـه روشی نظاممند و ساختاریافته برای تشخیص چنین مواردی وجود ندارد، دسترسی بـه منبعی کـه نظرات افراد گوناگون را در اینباره در اختیارمان بگذراد کمک شایانی برای کسب اطلاع در این زمینه میکند.
این کـه اولویت تان با چیست بـه خودتان بستگی دارد. سلیقه یا محتوا و ساختار فرقی نمی کند ولی اغلب وقتها نمی توانید یکی را بدون دیگری معیار قرار دهید. وقتی بـه این نتیجه رسیدید کـه فیلمی باب میلتان اسـت و ساختار قابلقبولی هم دارد، نوبت بـه تعیین این مسئله اسـت کـه باید در خلوت خودتان فیلم را تماشا کنید
می توانید یک تفریح خانوادگی داشته باشید یا در جمعی دوستانه سرگرم شوید. درکنار این ها بهتر اسـت از اخبار هنرمندان و رخدادهای دنیای فیلم و سریال هم غافل نشوید. اخبار و حاشیهها ممکن اسـت در تصمیمتان برای انتخاب فیلم یا سریال مؤثر باشند.